خداوند براى چشم، چند محافظ قرار داده است:
جایگاه آن را در میان گودالى از استخوانها قرار داده و چون چشم از پیه ساخته شده، آن را با اشک شور مخلوط کرده است تا فاسد نشود. مژه، دربان و پلک، پوشش چشم است. ابرو، سایبان و خطوط پیشانى براى انحراف عرق به دو سوى صورت است.
هر شبانه روز دهها هزار عکس رنگى مىگیرد، بدون آنکه به فیلم و یا تنظیمِ خاصى نیاز داشته باشد. راستى آیا وجود دوربینى که از پیه ساخته شده و دهها سال عکسبردارى و فیلمبردارى مىکند، نشانه قدرت معجزهگر الهى نیست؟!!
چشم، مظهر عاطفه و غضب و مظهر تعجب و ادب و مظهر زیبائى و عشق است.
چشم، رابط انسان با جهان خارج و زبان، وسیله ارتباط انسان با دیگر انسانها و بهترین و ارزانترین و سادهترین و عمومىترین وسیله مبادلات علمى و فرهنگى و اجتماعى است. (ادامه مطلب را در توضیحات مطالعه فرمایید)
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : شاید تأکید قرآن بر دو چشم، به خاطر آن باشد که تخمین مسافت و فاصله و عمق اشیا با یک چشم امکانپذیر نیست.
بگذریم که چشم نقش ویژهاى در زیبائى افراد دارد و یکى از راههاى شناحت افراد است. اگر گوش یا دهان افراد پوشیده باشد به راحتى مىتوان آنان را شناخت در حالى که اگر چشم بسته باشد، شناخته نمىشوند.
چشم، دریچه دل و عشق است. شاعر مىگوید:
زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجرى نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
چشم، راه نفوذ در دیگران است. تفاوت شاگردى که استاد را ببیند و در چشم او نگاه کند با شاگردى که از طریق بلندگو یا نوار سخنى را بشنود، بسیار است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
- شگفتیهاى چشم
چشم را معمولا به یک دستگاه دوربین عکاسى تشبیه مى کنند که با عدسىبسیار ظریف خود از صحنه هاى مختلف عکسبردارى مى کند، عکسهائى که به جاى فیلم روى شبکیه چشم منعکس مى شود، و از آنجا به وسیله اعصاب بینائى به مغز منتقل مى گردد.
این دستگاه عکسبردارى فوق العاده ظریف و دقیق ، در شبانه روز ممکن است هزاران هزار عکس از صحنه هاى مختلف بردارد، ولى از جهات زیادى قابل مقایسه حتى با پیشرفته ترین دستگاه هاى عکسبردارى و فیلمبردارى نیست ، زیرا:
1 - دریچه تنظیم نور (دیافراگم ) در این دستگاه که همان مردمک چشم است به طور خودکار در برابر نور تغییر شکل داده در مقابل نور قوى تنگ تر و در مقابل نور ضعیف گشادتر مى شود در حالى که دستگاه هاى عکاسى را باید به وسیله اشخاص تنظیم کرد.
2 - عدسى چشم بر خلاف تمام عدسیهائى که در دوربینهاى عکاسى دنیا به کار رفته دائما تغییر شکل مى دهد، به طورى که گاه قطر آن 5/1 میلیمتر است و گاه تا 8 میلیمتر مى رسد! تا آماده عکسبردارى از صحنه هاى دور و نزدیک شود، و این کار به وسیله عضلاتى که اطراف عدسى را گرفته اند، و آن را مى کشند یا رها مى کنند انجام مى شود، بطورى که یک عدسى چشم به تنهائى کار صدها عدسى را انجام مى دهد!
3 - این دستگاه عکاسى در چهار جهت مختلف حرکت مى کند، و مى تواند به کمک عضلات چشم به هر طرف حرکت کرده و فیلمبردارى کند.
4 - نکته مهم دیگر اینجا است که در دوربینهاى عکاسى باید فیلمها را عوض کنند، و یک حلقه فیلم که تمام شد باید حلقه دیگرى جاى آن بگذارند، اما چشمهاى انسان در تمام طول عمر فیلمبردارى مى کند، آنکه چیزى از آن عوض شود، این به خاطر آن است که در قسمت شبکیه چشم که تصویرهاروى آن منعکس مى شود دو رقم سلول وجود دارد، سلولهاى مخروطى و استوانهاى که داراى ماده بسیار حساسى در برابر نور است ، و با کمترین تابش نور تجزیه مى شود و امواجى به وجود مى آورد که به مغز منتقل مى شود، و بعد اثر آن زائل مى شود، و شبکیه مجددا آماده فیلمبردارى جدید خواهد شد.
5 - دوربینهاى عکاسى از موادى بسیار محکم ساخته شده است ، ولى دستگاه عکاسى چشم به قدرى ظریف و لطیف است که با مختصر چیزى خراش مى یابد و به همین جهت در محفظه محکم استخوانى قرار گرفته اما در عین ظرافت بسیار از آهن و فولاد پر دوامتر است .
6 - مساءله تنظیم نور براى فیلمبرداران و عکاسان مساءله بسیار مهمى است و براى اینکه تصویرها روشن باشد گاهى لازم است چندین ساعت مشغول تنظیم نور و مقدمات آن باشند در حالى که چشم در هر شرائطى از نور قوى و متوسط و ضعیف حتى در تاریکى به شرط آنکه نور بسیار کمى در آنجا باشد عکسبردارى مى کند، و این از عجائب چشم است .
7 - گاهى ما از روشنائى به تاریکى مى رویم ، و یا لامپهاى برق دفعتا خاموش مى شود در آن لحظه مطلقا چیزى را نمى بینیم ، ولى با گذشتن چند لحظه چشم ما به طور خودکار وضع خود را با آن نور ضعیف تطبیق مى دهد، بطورى که وقتى به اطراف خود نگاه مى کنیم تدریجا اشیاء زیادى را مى بینیم و مى گوئیم چشم ما با تاریکى عادت کرد، و این تعبیر عادت که با زبان ساده ادا مى شود نتیجه مکانیسم بسیار پیچیدهاى است که در چشم قرار دارد، و مى تواند خود را در زمان بسیار کوتاهى با شرائط جدید تطبیق دهد.
عکس این معنى به هنگامى که از تاریکى به روشنائى منتقل مى شویم نیز صادق است ، که در آغاز، چشم ما تحمل نور قوى را ندارد ولى بعد از چند لحظه خود را با آن تطبیق مى دهد و به اصطلاح عادت مى کند، این امور هرگزدر دستگاه هاى فیلمبردارى وجود ندارد.
8 - دستگاه هاى فیلمبردارى از فضاى محدودى مى توانند فیلم تهیه کنند در حالى که چشم انسان تمام نیم دایره افق را که در مقابل او قرار داد مى بیند و به تعبیر دیگر ما تقریبا 180 درجه دائره اطراف خود را مى بینیم در حالى که هیچ دستگاه عکاسى چنین نیست .
9 - از مطالب عجیب و جالب اینکه دو چشم انسان که هر کدام دستگاه مستقلى است چنان تنظیم شده که عکسهاى حاصل از آنها درست روى یک نقطه مى افتد بطورى که اگر کمى این تنظیم به هم بخورد انسان با دو چشمش جسم واحد را دو جسم مى بیند! همانگونه که در اشخاص احول (دو بین ) این معنى مشاهده مى شود.
10 - نکته جالب دیگر اینکه تمام صحنه هائى که چشم از آن عکسبردارى مى کند به طور وارونه روى شبکیه چشم مى افتد، در حالى که ما هیچ چیز را وارونه نمى بینیم ، این بخاطر عادت کردن چشم ، و حفظ نسبت اشیاء با یکدیگر مى باشد.
11 - سطح چشم باید دائما مرطوب باشد به طورى که اگر چند ساعتى خشک شود ضربه شدیدى بر آن وارد مى گردد، این رطوبت دائمى از غده هاى اشک تاءمین مى شود، که از یکسو وارد چشم شده ، و از رگهاى بسیار باریک و ظریفى که در گوشه چشمان قرار دارد بیرون مى رود، و به بینیها منتقل مى شود، و بینى را نیز مرطوب مى کند.
اگر غده هاى اشک بخشکد چشم به خطر مى افتد و حرکت پلکها غیر ممکن مى شود، و اگر بیش از حد فعالیت کند دائما اشک بر صورت جارى مى شود یا اگر راه باریک فاضل آب چشم بسته شود باید دائما دستمالى به دست داشته باشیم آبهاى زیادى را از صورت خشک کنیم و چه دردسر بزرگى است .
تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 22
12 - ترکیب اشک (آب چشم ) ترکیب پیچیده اى است ، و از بیش از ده عنصر تشکیل مى یابد که در مجموع بهترین و مناسب ترین مایع براى نگهدارى چشم است .
کوتاه سخن اینکه عجائب چشم بقدرى زیاد است که باید روزها نشست و درباره آن سخن گفت ، و کتابها نوشت ، و با تمام اینها ماده اصلى آن را که مى نگریم تقریبا یک تکه پیه بیشتر نیست !
امیر مؤ منان على (علیه السلام ) در آن سخن پرمایه اش مى فرماید: اعجبوا لهذا الانسان ینظر بشحم ، و یتکلم بلحم ، و یسمع بعظم ، و یتنفس من خرم !: ((شگفتا از این انسان که با یک قطعه پیه مى بیند، و با قطعه گوشتى سخن مى گوید، و با استخوانى مى شنود، و از شکافى نفس مى کشد))! (و این کارهاى بزرگ حیاتى را با این وسائل کوچک انجام مى دهد).
2 - شگفتیهاى زبان
زبان نیز به نوبه خود از اعضاء بسیار شگفت انگیز بدن انسان است ، و وظائف سنگینى بر عهده دارد، علاوه بر اینکه کمک مؤ ثرى به بلع غذا مى کند، در جویدن نیز نقش مهمى دارد، مرتبا لقمه غذا را به زیر چکش دندانها هل مى دهد! اما این کار را بقدرى ماهرانه انجام مى دهد که خود را از ضربات دندان دور نگه مى دارد، در حالى که دائما کنار آن و چسبیده به آن است !
گاه ندرتا هنگام جویدن غذا زبان خود را جویده ایم ، و فریاد ما بلند شده ، و فهمیده ایم که اگر آن مهارت در زبان نبود چه به سر ما مى آمد؟
در ضمن بعد از خوردن غذا فضاى دهن و دندانها را رفتوروب و تمیز مى کند.
تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 23
و از این کارها مهمتر مساءله سخن گفتن است که با حرکات سریع و منظم و پى در پى و حرکت کردن در جهات ششگانه انجام مى گیرد.
جالب اینکه خداوند براى حرف زدن و تکلم وسیله اى در اختیار انسانها قرار داده که بسیار سهل و آسان و در دسترس همه است ، نه خستگى مى آورد، و نه ملالى حاصل مى شود، و نه هزینهاى دارد.
و از آن عجیب تر مساءله استعداد تکلم در انسان است که در روح آدمى به ودیعت گذارده ، و انسان مى تواند جمله بندیهاى زیادى را در بى نهایت شکل مختلف براى تعبیر از مقاصد فوق العاده متنوع خود انجام دهد.
و باز از آن مهمتر استعداد وضع لغات مختلفى است که با مطالعه هزاران زبان که در دنیا موجود است اهمیت آن آشکار مى شود راستى ((العظمة لله الواحد القهار!.))
3 - هدایت به ((نجدین ))
((نجد)) چنانکه گفتیم به معنى بلندى یا سرزمین بلند است ، و در اینجا منظور راه خیر و راه شر است . در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم که فرمود: یا ایها الناس ! هما نجدان : نجد الخیر و نجد الشر، فما جعل نجد الشر احب الیکم من نجد الخیر: اى مردم ! دو سرزمین مرتفع وجود دارد: سرزمین خیر، و سرزمین شر، و هرگز سرزمین شر نزد شما محبوب تر از سرزمین خیر قرار داده نشده است .
بدون شک ((تکلیف )) و مسؤ ولیت بدون شناخت و آگاهى ممکن نیست ، و خداوند طبق آیه فوق این آگاهى را در اختیار انسانها قرار داده است .
تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 24
این آگاهى از سه طریق انجام مى گیرد: از طریق ادراکات عقلى و استدلال ، و از طریق فطرت و وجدان بدون نیاز به استدلال ، و از طریق وحى و تعلیمات انبیاء و اوصیاء، و آنچه را مورد نیاز بشر در پیمودن مسیر تکامل است خداوند به یکى از این سه طریق یا در بسیارى از موارد با هر سه طریق به او تعلیم کرده است .
قابل توجه اینکه در این حدیث تصریح شده که پیمودن یکى از این دو راه بر طبع آدمى آسانتر از دیگرى نیست ، و این در حقیقت تصور عمومى را که انسان تمایل بیشترى به شرور دارد و پیمودن راه شر براى او آسانتر است نفى مى کند.
و به راستى اگر تربیتها غلط و محیطهاى فاسد نباشد، عشق و علاقه انسان به نیکیها بسیار زیاد است ، و شاید تعبیر به ((نجد)) (سرزمین مرتفع ) در مورد نیکى ها به خاطر همین است زیرا زمینهاى مرتفع هواى بهتر و جالب ترى دارند و در مورد شرور از باب تغلیب است .
بعضى نیز گفته اند این تعبیر اشاره به ظهور و بروز و آشکار بودن راه خیر و شر است ، همانگونه که یک سرزمین مرتفع کاملا نمایان است
تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 25
[ نظرات / امتیازها ]