از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید ترجمه ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » آیت الله مشکینی
پس هر دو به راه افتادند تا چون به اهل قریه ای رسیدند از مردم آنجا طعام طلبیدند ، آنها از اینکه از آن دو پذیرایی کنند امتناع کردند ، پس در آنجا دیواری یافتند که می خواست فرو ریزد ( خضر به تجدید بنا یا تعمیر یا پایه زدن ) آن را برپا داشت. موسی گفت: اگر می خواستی البتّه ( می توانستی ) بر این عمل مزدی بگیری! [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » آیت الله مکارم شیرازی
باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریه ای رسیدند از آنان خواستند که به ایشان غذا دهند ولی آنان از مهمان کردنشان خودداری نمودند ( با این حال ) در آن جا دیواری یافتند که می خواست فروریزد و ( آن مرد عالم ) آن را برپا داشت. ( موسی ) گفت: « ( لا اقل ) می خواستی در مقابل این کار مزدی بگیری!» [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » آیت‌الله موسوی همدانی (ترجمه‌المیزان)
پس برفتند تا به دهکده ای رسیدند و از اهل آن خوردنی خواستند و آنها از مهمان کردنشان دریغ ورزیدند ، در آنجا دیواری یافتند که می خواست بیفتد ، پس آن را به پا داشت و گفت: کاش برای این کار مزدی می گرفتی . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » استاد الهی قمشه‌ای
باز با هم روان شدند تا وارد بر شهری شدند و از اهل آن شهر طعام خواستند ، مردم از طعام دادن و مهمانی آنها ابا کردند ( آنها هم از آن شهر به عزم خروج رفتند تا ) در ( نزدیکی دروازه آن ) شهر به دیواری که نزدیک به انهدام بود رسیدند و آن عالم به استحکام و تعمیر آن پرداخت. باز موسی گفت: روا بود که بر این کار اجرتی می گرفتی. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » استاد مهدی فولادوند
پس رفتند تا به اهل قریه ای رسیدند. از مردم آنجا خوراکی خواستند ، و [ لی آنها ] از مهمان نمودن آن دو خودداری کردند. پس در آنجا دیواری یافتند که می خواست فرو ریزد ، و [ بنده ما ] آن را استوار کرد. [ موسی ] گفت: «اگر می خواستی [ می توانستی ] برای آن مزدی بگیری.» [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » جناب آقای صفوی (بر اساس المیزان)
پس به راه افتادند تا وقتی که به مردم دیاری رسیدند و از اهل آن جا غذا خواستند و آنان از مهمان نمودن و غذا دادن به آن دو خودداری کردند و در آن جا دیواری را یافتند که می خواست فرو ریزد و خضر آن را استوار ساخت ، موسی گفت : اگر می خواستی بر آن دستمزدی می گرفتی تا به وسیله آن غذایی تهیه کنیم . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » حجت الاسلام انصاریان
پس [ هر دو ] به راه افتادند تا هنگامی که به مردم شهری رسیدند ، از مردمش خوراک خواستند و آنان از اینکه آن دو را مهمان کنند ، خودداری کردند. پس در آن شهر ، دیواری یافتند که می خواست فرو ریزد ، پس او آن را [ به گونه ای ] استوار کرد [ که فرو نریزد ] . موسی گفت: اگر می خواستی برای تعمیر آن دیوار ، مزدی می گرفتی [ که برای خود خوراک فراهم آوریم. ] [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مرضيه علمدار .ب - ترجمه خرمشاهی


باز رهسپار شدند تا آنکه به اهل شهرى رسیدند و از مردمش خوراکى خواستند، آنان از مهمان کردنشان، ابا کردند، سپس دیوارى را دیدند که مى‏خواست فرو ریزد [خضر] آن را برپا داشت [موسى‏] گفت اگر مى‏خواستى براى این کار از آنان مزدى مى‏گرفتى‏
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  داريوش بيضايي - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
دوباره به راه افتادند تا به قریه ای رسیدند و از ساکنین آن درخواست خوراکی نمودند و آنها از (دادن غذا و) پذیرائی (ایشان) خودداری (و امتناع) کردند (به ناچار) از آبادی خارج شده و موقع خروج دیواری شکسته دیدند و (آن مرد دانشمند) به مرمت آن پرداخت که از سقوطش (و افتادنش) جلوگیری شود (موسی اعتراض کرد و) گفت شایسته آن بود که در قبال تعمیر این دیوار مزدی میگرفتی! (که با پول آن تهیه غذائی میکردیم), [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - ترجمه برگرفته از بیان السعادة
باز با هم روان شدند تا وارد بر قریه اى شدند و از اهل آن شهر طعام خواستند مردم از طعام دادن و مهمانى آن ها ابا کردند آن ها هم از آن شهر به عزم خروج رفتند تا نزدیکى دروازه آن شهر به دیوارى که نزدیک به انهدام بود رسیدند «خضر» به استحکام و تعمیر آن پرداخت «موسى» گفت روا بود که تو این زحمت را به خود دادى اجرتى مى گرفتى تا از آن اجرت براى خود غذا تهیّه مى کردیم [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اميد رسا - مترجم: امید رسا
" پس [او و موسی] رهسپار شدند تا هنگامی که به اَهلِ قَریه ای رسیدند [و] از اَهلِ آن ، غذا خواستند ؛ پس [اَهالیِ آنجا] خودداری نمودند [از این] که آنها را مهمان نمایند! ؛ [با این حال] پس ، در آن [آبادی] دیواری یافتند که می خواست [تخریب شود و] فرو ریزَد ، پس [او] آن را [ترمیم نمود و] برپا داشت ؛ [موسی] گفت: «اگر می خواستی ، حتماً [می توانستی] بر آن [کار] ، اَجر [و مُزدی] بگیری!» ". [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.