ابوذر مالکی
در آرزوی شهادت ....
[ همه پیام ها ] پیام های ابوذر مالکي (34 مورد)
  سوره واقعة آیه 79 - طهارت شرط ورود به باطن قران
یقیناً این قرآن، قرآنى است ارجمند و باارزش [که‏] در کتابى مصون از هر گونه تحریف و دگرگونى [به نام لوح محفوظ جاى دارد.] جز پاک شدگان به آن دسترسى ندارند.
در این آیات خداوند متعال ابتدا قرآن را به کریم بودن توصیف کرده و می ستاید. قرآن به طور مطلق کریم و محترم است؛ هم از آن جهت که نزد خداوند کریم است و هم بدین جهت که صفاتى پسندیده دارد و هم به این جهت که سود رسان براى خلق است‏.
در آیه بعد مى‏فرماید: قرآن محفوظ و مصون از هر گونه تبدیل و دگرگونى است؛ چون در کتابى است که آن «لوح محفوظ»است.
جمله «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» هم می تواند صفت کتاب مکنون و لوح محفوظ باشد و هم می تواند صفت سومى براى قرآن باشد که در این صورت حکم به ممنوعیت مس قرآن، بدون طهارت و وضو می شود. هر چند این حکم حق است و با سایر ادله فقهی ثابت می شود اما چون در اینجا سخن از تجلیل و بزرگداشت قرآن است پس منظور از مس قرآن نمی تواند دست کشیدن به خطوط آن باشد؛ بلکه منظور از تماس با قرآن، علم به معارف آن است که جز پاکان خلق، کسى به معارف آن عالم نمى‏شود؛ چون فرموده: قرآن در کتابى مکنون و پنهان است.
و منظور از «مطهرون» هم کسانى هستند که خداوند متعال دلهایشان را از هر رجس و پلیدى پاک کرده است. پس مطهرون عبارتند از کسانى که خداى تعالى دلهایشان را پاک کرده که برترین و بارزترین مصداقشان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند که قرآن بر طهارتشان گواهی داده و می فرماید: « إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً».
  سوره احزاب آیه 32 - با عشوه حرف زدن ممنوع
هنگام سخن گفتن‏ صداى خود را نازک نکنید که بیمار دلان در شما طمع خواهند کرد؛ بنابراین درست سخن بگویید.
این آیه هم به مانند آیه قبلش هر چند خطاب به همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله است اما اختصاصی به آنها ندارد. این آیه به زنان دستور می دهد که در گفتگوی با نامحرم یا جایی که نامحرم بیمار دل، صدای آنها را می شنود به شکل جدی و معمولی سخن بگویند و از طنازی و نازک کردن صدا و برخی حالات که باعث می شود شنونده شهوتران به فکر گناه بیفتد جدا پرهیز کنند.
تعبیر به «الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ؛ کسى که در دل او بیمارى است» تعبیر بسیار گویا از این حقیقت است که غریزه جنسى در حد تعادل و مشروع عین سلامت است؛ اما هنگامى که از این حد گذشت، تبدیل به نوعی بیمارى می شود تا آنجا که گاه به سر حد جنون مى‏رسد که از آن تعبیر به «جنون جنسى» می کنند.
این دستور یکی از اصول تربیت اسلامی و رعایت عفاف است که باید در مجالس میهمانی، برخوردهای کاری و اداری، کوچه و بازار و ... به شدت و دقت رعایت شود که غفلت از این توصیه قرآنی جز به سود شیطان صفتان نخواهد بود.
  سوره بقرة آیه 264 - آفت صدقات
مالی که انفاق می‌شود هم باید از مال حلال باشد و از طریقی شرعی به دست آمده باشد و هم از نظر کیفیت باید حداقل به گونه‌ای باشد که اگر به خود دهنده آن را بدهند با خوشحالی آن را بگیرد
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنّ‌ِ وَ الْأَذَی‌ (264- بقره)
منت گذاشتن و اذیت کردن، دو خطر مهمی است که اجر صدقات را تهدید می‌کند. خداوند متعال در این آیه، مردم را از نابود کردن اجر صدقاتشان با منت و اذیت نهی می‌کند.
از این آیه به خوبی استفاده می‌شود که انفاق در راه خدا در صورتی در پیشگاه پروردگار مورد قبول واقع می‌شود که به دنبال آن منت و چیزی که موجب‌ آزار و رنجش نیازمندان است نباشد. بنا بر این کسانی که در راه خداوند بذل مال می‌کنند ولی به دنبال آن منت می‌گذارند یا کاری که موجب آزار و رنجش اوست انجام می‌دهند در حقیقت با این عمل ناپسند، اجر و پاداش خود را از بین می‌برند.در این بین کسی اجر می‌برد که بتواند کار ارزشمند خود را از این دو آفت نابودگر حفظ کند.
[ همه نکته ها ] نکته های ابوذر مالکي (20 مورد)
  سوره انعام آیه 74 - نام پدر حضرت ابراهیم
از این آیه تا آیه 83 مربوط به حضرت ابراهیم علیه السلام است و سخن را با صحبتهاى تند ابراهیم با آزر آغاز مى‏کند که به شدت از بت‏پرستى او و قوم او انتقاد مى‏کند و مى‏گوید: آیا شما تمثالها و بتها را خدایان خود قرار مى‏دهید؟ من، تو و قومت را در گمراهى آشکار مى‏بینم.
به طورى که ملاحظه مى‏کنید در این آیه، از آزر بت‏پرست به عنوان پدر ابراهیم یاد شده است و این در حالى است که نسب شناسان گفته‏اند نام پدر ابراهیم تارخ بوده و در تورات فعلى هم نام او تارخ آمده است. گاهى در توجیه این مطلب گفته شده که نام او تارخ بوده و آزر لقب او بوده است، ولى آنچه به نظر درست مى‏آید سخن کسانى است که گفته‏اند آزر عموى ابراهیم یا جدّ مادرى ابراهیم بود و چون تحت سرپرستى او بزرگ شده بود به او پدر خطاب مى‏کرد و این، هم در زبان عربى و هم در زبانهاى دیگر معمول است که انسان به بزرگتر از خود مخصوصا اگر تحت سرپرستى او بزرگ شود، پدر خطاب مى‏کند.
اطلاق پدر به عمو در آیه زیر هم آمده است آنجا که فرزندان یعقوب خطاب به یعقوب مى‏گویند:
نعبد الهک و اله آبائک ابراهیم و اسماعیل و اسحاق (بقره/133)
عبادت مى‏کنیم به خداى تو و خداى پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق.
چون مى‏دانیم که یعقوب فرزند اسحاق بود و اسماعیل عموى او بود و در این آیه از اسماعیل به عنوان پدر یعقوب یاد شده است.
  سوره انعام آیه 73 - روزى که در صور دمیده شود
در آیه مورد بحث از فرمانروایى خداوند در روز قیامت و هنگام دمیده شدن صور سخن گفته شده؛ منظور از صور، صور اسرافیل است که اسرافیل در آن خواهد دمید و ما از حقیقت آن خبر نداریم جز اینکه طبق آیات قرآنى مى‏دانیم که در پایان دنیا اسرافیل در آن خواهد دمید و تمام ساکنان زمین بیهوش خواهند شد تا روزى که قیامت برپا شود که بار دیگر اسرافیل در صور خود خواهد دمید و این بار تمام مردم زنده خواهند شد و از قبرهاى خود بیرون خواهند آمد.
  سوره انعام آیه 71 - تشبیه مشرکان به جن زده ها
نین مى‏نماید که مشرکان مکه در درگیریهایى که با مسلمانان داشتند همواره آنها را به سوى بت‏پرستى مى‏خواندند و از آنها مى‏خواستند که دست از اسلام بردارند و به دین سابق خود برگردند. این آیه به مسلمانان یاد مى‏دهد که به آنها بگویند که آیا ما جز خدا چیزى را که نفع و ضررى ندارد بپرستیم و از دین و عقیده‏اى که پیدا کرده‏ایم عقب گرد کنیم؟ این یک نوع تلقین حجت است و هم به مسلمانان و هم به مشرکان گوشزد مى‏کند چیزى که هیچ گونه تأثیرى در زندگى انسان ندارد، چگونه مورد پرستش قرار گیرد؟ دیگر اینکه مسلمانان با عقل و درایت خود حقیقت را درک کرده‏اند و به اسلام گراییده‏اند و اگر باز به کفر و شرک برگردند، این یک نوع عقب گرد قهقرایى و ارتجاع و گمراهى پس از راهیابى است.
در این آیه و آیه بعد مثال جالبى مى‏زند و حال مشرکان را که بت مى‏پرستند به حال دیوانه‏اى تشبیه مى‏کند که شیطان عقل او را برده و او سرگشته و حیران و آواره بیابانهاست و نزدیکانِ‏او او را به سوى خود مى‏خوانند و مى‏خواهند که او در راه درست قرار گیرد و به او مى‏گویید که به سوى ما بیا.
اعراب جاهلى گمان مى‏کردند کسى که دیوانه شده، شیاطین و یا غولهاى بیابان با او تماس گرفته و عقل او را ربوده‏اند و به او مجنون مى‏گفتند که به معنى جن‏زده است قران کریم که همواره با زبان و اصطلاح مردم سخن گفته در اینجا تنها اصطلاح آنها را به کار مى‏برد و این به معناى تأیید جن‏زدگى نیست، بلکه قرآن از آن ساکت است.
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های ابوذر مالکي (26 مورد)
  سوره حمد آیه 6 - نظر شخصی حقیر
(ای آفریدگار ما) ما را به راه راست و درست هدایت کن (راهی برای رسیدن به سعادت باید در آن مسیر پیش رفت و مارا حتی برای لحظه ای به خودمان وامگذار)
  سوره حمد آیه 4 - نظر شخصی حقیر
(آفریدگاری که) صاحب و فرمانروای روز رستاخیز است
  سوره حمد آیه 3 - نظر شخصی حقیر
(آفریدگاری که) هم بخشنده است و هم مهربان
[ همه تفسیر ها ] تفسیر های ابوذر مالکي (7 مورد)
  سوره انعام آیه 99 - آیت الله یعقوب جعفری
این هم یکى دیگر از شگفتیهاى آفرینش و مظاهر قدرت خداوند است که در این دسته از آیات آمده است.
خداوند کسى است که از ابرها باران مى‏فرستد و باران رحمت او همه جا مى‏رسد و به وسیله آن هر چیزى که استعداد رشد و نموّ دارد رشد مى‏کند و مى‏روید. رستنى‏هاى گوناگون پدید مى‏آید از جمله دانه‏هایى که در خوشه‏هاى گندم و غیر آن با نظم خاصى روى هم قرار گرفته و در کنار هم چیده شده است و نیز در درخت خرما به خوبى مشهود است که از شکوفه آن خوشه‏هایى به‏وجود مى‏آید که نزدیک به هم هستند و نیز باغهایى از درختان انگور و زیتون و انار را مى‏بینیم که این درختان از نظر کلى مانند هم هستند همه آنها ریشه و ساقه و برگ و شکوفه و گل و میوه دارند، ولى در عین حال طعم و رنگ و بوى میوه‏هاى آنها همانند نیستند و هر کدام ویژگى خاص خود را دارد.
اینها همه از آثار قدرت و علم خداوند هستند و هر انسانى اگر دقت کند و تأمل و تدبر به عمل آورد هزاران درس توحید مى‏آموزد و از شگفتیها و ریزه‏کاریهاى موجود در این پدیده‏ها به آفریننده آنها و حکمت و عظمت او پى‏مى‏برند. این است که پس از بیان گوشه‏هاى از عظمت گیاهان و درختان، مردم را مورد خطاب قرار مى‏دهد و مى‏فرماید: وقتى این درختان میوه دادند به میوه آنها و رسیدنش نگاه‏کنیـد.
تمام فعالیتها و فعل و انفعالات درخت براى پرورش میوه و تولید مثل است و با دقت در میوه درخت و چگونگى رسیدن آن، انسان از اینهمه نظم و حساب و کارهاى ظریف دچار حیرت و تعجب مى‏شود.
در پایان، اظهار مى‏دارد که در آنچه گفته شد، نشانه‏هایى براى مؤمنان است. منظور از این بیان این است که همه کس این پدیده‏هاى شگفت‏انگیز را مى‏بینند، ولى تنها مؤمنان و کسانى که اهل عناد و لجاجت نیستند و دلهاى آماده‏اى دارند، از آن درس توحید و خداشناسى یاد مى‏گیرند.
  سوره انعام آیه 98 - آیت الله یعقوب جعفری
در کنار پدیده‏هایى که ذکر آنها گذشت از یک پدیده دیگر یاد مى‏کند و آن نفس انسانى است که خود شاهکارى در میان پدیده‏هاى آفرینش است و مى‏فرماید: او کسى است که شما را از یک تن آفرید و نسب شما همگى به آدم مى‏رسد. پس از این بیان، انسانها را به دو قسم تقسیم مى‏کند از قسم اول به عنوان «مستقر» و از قسم دوم به عنوان «مستودع» یاد مى‏کند.
مستقر چیزى است که ثابت و برقرار است، ولى مستودع چیزى است که موقتى است مانند ودیعه و امانت که نزد کسى مى‏گذارند و سپس برمى‏دارند. حال باید دید که منظور از مستقر و مستودع در این آیه چیست؟ مفسران تأویلهاى گوناگونى کرده‏اند ولى با توجه به سیاق آیه که مربوط خلقت انسان است، ما این وجه را ترجیح مى‏دهیم که منظور از مستقر رحم مادران و منظور از مستودع صلب پدران است و آیه اشاره به کلّ انسانها مى‏کند که بعضى از آنها در رحم مادر قرار گرفته‏اند و روح بر آنها دمیده و صورت بشرى به خود گرفته‏اند و به فعلیت رسیده‏اند و بعضى دیگر هم هنوز به دنیا نیامده‏اند و در پشت پدران و به صورت قوّه هستند؛ یعنى صورت بشرى نیافته‏اند ولى در علم خدا آنها هم روزى به دنیا خواهند آمد. گویا آنها در پشت پدران به صورت نطفه حالت ودیعه و امانت را دارند و چون به رحم مادران منتقل شدند حالت استقرار و ثبات پیدا مى‏کنند.
این وجه در بعضى از روایات هم ذکر شده است و در بعضى از روایات، این تقسیم‏بندى مربوط به ایمان دانسته شده به این شکل که ایمان بعضى از مردم مستقر یعنى پایدار است و ایمان بعضى دیگر مستودع؛ یعنى ناپایدار و موقتى است. این تأویل و تفسیر هم مى‏تواند یکى از بطون قرآن باشد.
  سوره انعام آیه 96 - آیت الله یعقوب جعفری
آنچه در روز و شب همواره به چشم مى‏خورد آفتاب و ماه است که همواره طلوع و غروب مى‏کنند و طلوع و غروب آنها به روشنى و براى همه کس مشهود است. از این جهت خداوند در این آیه آفتاب و ماه را وسیله‏اى براى حساب کردن معرفى مى‏کند و این در کنار سایر آثار و فواید این دو شیئى نورانى است که بعضى از آنها را مى‏دانیم و بعضى را نمى‏دانیم.
البته آفرینش آفتاب و ماه و سیر آنها در آسمان، خود از روى حساب و نظم دقیق است، ولى به نظر مى‏رسد که منظور آیه بیان این معناست که شما به وسیله آفتاب و ماه، حساب روزها و شبها و ماهها و سالها را به دست مى‏آورید و این در زندگى بسیار مهم است
[ همه لغت ها ] لغت های ابوذر مالکي (2 مورد)
  سوره انعام آیه 101 - المیزان
بدیع : مبدع، آفریدگار. فرق میان ابداع و اختراع، این است که ابداع انجام دادن کارى است که بى‏سابقه است و اختراع انجام دادن کارى است که تا کنون سببى براى آن یافت نشده است. اختراع: کار خدا است، زیرا بکارى اختراع گفته میشود که کسى قادر بر انجام آن نباشد. بدعت به کارى گفته میشود که بر خلاف سنت و در دین بى‏سابقه باشد.
  سوره انعام آیه 99 - المیزان
خضر : سبز
 توضيح : «ان الدنیا حلوة خضرة»
یعنى: دنیا ظاهرى آراسته و دلنشین دارد. «اخضر» نیز بهمین معنى است. هر گاه در جایى سبزه زیاد باشد، عرب آنجا را «اسود» یعنى سیاه مى‏نامد. عراق را بواسطه اینکه سبزه زیاد دارد، «سواد عراق» می‏نامد.