لیست نکته های ابوذر مالکي
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره انعام آیه 74 - نام پدر حضرت ابراهیم
از این آیه تا آیه 83 مربوط به حضرت ابراهیم علیه السلام است و سخن را با صحبتهاى تند ابراهیم با آزر آغاز مى‏کند که به شدت از بت‏پرستى او و قوم او انتقاد مى‏کند و مى‏گوید: آیا شما تمثالها و بتها را خدایان خود قرار مى‏دهید؟ من، تو و قومت را در گمراهى آشکار مى‏بینم.
به طورى که ملاحظه مى‏کنید در این آیه، از آزر بت‏پرست به عنوان پدر ابراهیم یاد شده است و این در حالى است که نسب شناسان گفته‏اند نام پدر ابراهیم تارخ بوده و در تورات فعلى هم نام او تارخ آمده است. گاهى در توجیه این مطلب گفته شده که نام او تارخ بوده و آزر لقب او بوده است، ولى آنچه به نظر درست مى‏آید سخن کسانى است که گفته‏اند آزر عموى ابراهیم یا جدّ مادرى ابراهیم بود و چون تحت سرپرستى او بزرگ شده بود به او پدر خطاب مى‏کرد و این، هم در زبان عربى و هم در زبانهاى دیگر معمول است که انسان به بزرگتر از خود مخصوصا اگر تحت سرپرستى او بزرگ شود، پدر خطاب مى‏کند.
اطلاق پدر به عمو در آیه زیر هم آمده است آنجا که فرزندان یعقوب خطاب به یعقوب مى‏گویند:
نعبد الهک و اله آبائک ابراهیم و اسماعیل و اسحاق (بقره/133)
عبادت مى‏کنیم به خداى تو و خداى پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق.
چون مى‏دانیم که یعقوب فرزند اسحاق بود و اسماعیل عموى او بود و در این آیه از اسماعیل به عنوان پدر یعقوب یاد شده است.
قالب : لغوی گوینده : ابوذر مالکی
منبع : آیت الله یعقوب جعفری موضوع اصلی : داستان حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره انعام آیه 73 - روزى که در صور دمیده شود
در آیه مورد بحث از فرمانروایى خداوند در روز قیامت و هنگام دمیده شدن صور سخن گفته شده؛ منظور از صور، صور اسرافیل است که اسرافیل در آن خواهد دمید و ما از حقیقت آن خبر نداریم جز اینکه طبق آیات قرآنى مى‏دانیم که در پایان دنیا اسرافیل در آن خواهد دمید و تمام ساکنان زمین بیهوش خواهند شد تا روزى که قیامت برپا شود که بار دیگر اسرافیل در صور خود خواهد دمید و این بار تمام مردم زنده خواهند شد و از قبرهاى خود بیرون خواهند آمد.
قالب : تفسیری گوینده : ابوذر مالکی
منبع : آیت الله یعقوب جعفری موضوع اصلی : قیامت
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره انعام آیه 71 - تشبیه مشرکان به جن زده ها
نین مى‏نماید که مشرکان مکه در درگیریهایى که با مسلمانان داشتند همواره آنها را به سوى بت‏پرستى مى‏خواندند و از آنها مى‏خواستند که دست از اسلام بردارند و به دین سابق خود برگردند. این آیه به مسلمانان یاد مى‏دهد که به آنها بگویند که آیا ما جز خدا چیزى را که نفع و ضررى ندارد بپرستیم و از دین و عقیده‏اى که پیدا کرده‏ایم عقب گرد کنیم؟ این یک نوع تلقین حجت است و هم به مسلمانان و هم به مشرکان گوشزد مى‏کند چیزى که هیچ گونه تأثیرى در زندگى انسان ندارد، چگونه مورد پرستش قرار گیرد؟ دیگر اینکه مسلمانان با عقل و درایت خود حقیقت را درک کرده‏اند و به اسلام گراییده‏اند و اگر باز به کفر و شرک برگردند، این یک نوع عقب گرد قهقرایى و ارتجاع و گمراهى پس از راهیابى است.
در این آیه و آیه بعد مثال جالبى مى‏زند و حال مشرکان را که بت مى‏پرستند به حال دیوانه‏اى تشبیه مى‏کند که شیطان عقل او را برده و او سرگشته و حیران و آواره بیابانهاست و نزدیکانِ‏او او را به سوى خود مى‏خوانند و مى‏خواهند که او در راه درست قرار گیرد و به او مى‏گویید که به سوى ما بیا.
اعراب جاهلى گمان مى‏کردند کسى که دیوانه شده، شیاطین و یا غولهاى بیابان با او تماس گرفته و عقل او را ربوده‏اند و به او مجنون مى‏گفتند که به معنى جن‏زده است قران کریم که همواره با زبان و اصطلاح مردم سخن گفته در اینجا تنها اصطلاح آنها را به کار مى‏برد و این به معناى تأیید جن‏زدگى نیست، بلکه قرآن از آن ساکت است.
قالب : تفسیری گوینده : ابوذر مالکی
منبع : آیت الله یعقوب جعفری موضوع اصلی : مشرک- مشرکین
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره انعام آیه 70 - آنها که دین خدا را بازیچه قرار دادند
در این آیه دستور مى‏دهد کسانى را که دین خودشان را بازیچه و سرگرمى قرار داده‏اند و زندگى دنیا آنها را مغرور کرده، رها کن. منظور از این دین، همان دین اسلام است و اینکه به آنها نسبت داده مى‏شود براى آن است که آنها هم مخاطب اسلام هستند و وظیفه دارند که به اسلام ایمان بیاورند. اسلام دین همه بشر است چه به آن ایمان بیاورند یا نیاورند مخصوصا مشرکان مکه مورد خطاب مستقیم و مباشر اسلام بودند و دین اسلام را که دین برحق آنها بود، بازیچه خود ساختند و آیات قرآن را مسخره کردند.
در دنباله آیه، خداوند از سر دلسوزى و خیرخواهى به پیامبر دستور مى‏دهد که با قرآن به این مشرکان تذکر بده، مبادا کسى به خاطر کارهاى زشت خود هلاک شود. اینها اگر در کفر و شرک خود باقى بمانند در قیامت جز خدا یار و یاورى ندارند (و به او هم که ایمان ندارند) و از آنها هیچ گونه فدیه و بازخرید و معادلى پذیرفته نخواهد شد؛ یعنى بر فرض اگر آنها در قیامت توانایى آن را داشتند که کفاره گناهان خود را بدهند، باز از آنها قبول نمى‏شد.
آنها به خاطر کارهاى زشت خود هلاک شده‏اند و سزاى آنها آب جوشان جهنم و عذابى دردناک است و این به سبب کفر آنهاست. توجه کنیم که تعبیر «کانوا یکفرون» دلالت بر استمرار کفر آنها دارد؛ یعنى چون آنها به کفر خود ادامه دادند، خدا آنها را این چنین مجازات کرد.
قالب : تفسیری گوینده : ابوذر مالکی
منبع : آیت الله یعقوب جعفری موضوع اصلی : کافر و کافران
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره انعام آیه 69 - شیطان عامل نسیان
اینکه در آیه مورد بحث و چند آیه دیگر، شیطان را عامل نسیان معرفى کرده، از آن جهت است که نسیان غفلت است و غفلت از قبیل شرور است و شرّ به خدا نسبت داده نمى‏شود، بلکه به شیطان که همواره در کمین انسان است نسبت داده مى‏شود؛ چون شیطان اگر هم نتواند کسى را گمراه کند، سعى دارد که او را از خیر غافل کند و این غفلت در حدّى نیست که انسان را دچار مسؤلیت کند. این است که با وجود اینکه شیطان طبق آیات قرآنى به بندگان صالح خدا راه ندارد و نمى‏تواند آنها را گمراه سازد، آنها را دچار فراموشى مى‏کند.
و البته در آیه بعد خاطرنشان مى‏سازد که حساب پرهیزگاران از حساب آنها که به آیات خدا توهین مى‏کنند، جداست و اگر هم با آنها بنشینند راضى به کار آنها نیستند، ولى این دستور یک یادآورى براى آنهاست که شاید پروا کنند و با آن گروه همنشین نباشند.
قالب : تفسیری گوینده : ابوذر مالکی
منبع : آیت الله جعفری نیا موضوع اصلی : خداوند
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) ابراهیمی (داور) : این نکته مربوط به آیه 68 است.
  سوره انعام آیه 95 - حیات و ممات
-"فالق" از "فلق" به معنای شکافتن استو "حَبّ" و "حَبّه"، به دانه های خوراکی و غذایی مثل گندم و جو گفته می شود. "نَوی" به معنای هسته است.
- از علف بی جان، حیوان جان دار و ار حیوان جاندار، شیر بی جان پدید می آید. از هسته بی جان، درخت زنده و از درخت رشد یافته، هسته بی جان خارج می شود.
- یکی از مصادیق آیه 95، به گفته روایات آن است که گاهی از انسان های بی ایمان، افراد مؤمن پدید می آید و از انسان های با ایمان، گاهی فرزندان کافر به وجود می آید. "یخرج الحیّ مِنَ المیّت و مخرج المیّت مِنَ الحَیّ".
قالب : تفسیری گوینده : ابوذر مالکی
منبع : تفسیر نور موضوع اصلی : خداوند
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 88 - شان نزول
عده‏اى از مردم مکه ظاهرا مسلمان شده بودند، ولى در واقع در صف منافقان قرار داشتند، به همین دلیل حاضر به مهاجرت به مدینه نشدند، و عملا هوادار و پشتیبان بت پرستان بودند، اما سرانجام مجبور شدند از مکه خارج شوند (و تا نزدیکى مدینه بیایند و شاید هم به خاطر موقعیت ویژه‏اى که داشتند، به قصد جاسوسى این عمل را انجام دادند) و خوشحال بودند که مسلمانان آنها را از خود مى‏دانند و ورود به مدینه طبعا براى آنها مشکلى ایجاد نخواهد کرد. مسلمانان از جریان آگاه شدند، ولى بزودى درباره چگونگى برخورد با این جمع در میان مسلمین اختلاف افتاد؛ عده‏اى معتقد بودند که باید این عده را طرد کرد، زیرا در واقع پشتیبان دشمنان اسلامند، ولى بعضى از افراد ظاهر بین و ساده دل با این طرح مخالفت کردند و گفتند: عجبا! ما چگونه با کسانى که گواهى به توحید و نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) داده‏اند بجنگیم و تنها به جرم اینکه هجرت ننمودند خون آنها را حلال بشمریم؟ این آیه نازل شد و دسته دوم را در برابر این اشتباه ملامت و سپس راهنمایى کرد.
قالب : تفسیری گوینده : ابوذر مالکی
منبع : موضوع اصلی : اخلاق بد
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 86 - سلام
مراد از «تحیّت»، سلام کردن به دیگران، یا هر امر دیگرى است که با آرزوى حیات و سلامتى و شادى دیگران همراه باشد، همچون هدیه دادن. چنانکه وقتى کنیزى به امام حسن‏علیه السلام دسته گلى هدیه داد، امام او را آزاد کرد و در پاسخ سؤال مردم، همین آیه را قرائت فرمود.
در اسلام، تشویق به سلام به دیگران شده، چه آنان را بشناسیم یا نشناسیم. و بخیل کسى شمرده شده که در سلام بخل ورزد. و پیامبر به هر کس مى‏رسید حتّى به کودکان، سلام مى‏داد.
در نظام تربیتى اسلام، تحیّت تنها از کوچک نسبت به بزرگ نیست، خدا، پیامبر و فرشتگان، به مؤمنان سلام مى‏دهند.(به آداب سلام در روایات مراجعه شود).
قالب : روایی گوینده : ابوذر مالکی
منبع : تفسیر نور موضوع اصلی : نیکی- احسان
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 85 - شفاعة حسنة و شفاعة سیئة
«مُقیت»، یعنى آنکه قوت دیگرى را مى‏دهد و حافظ جان اوست و بطور عام، به معناى حافظ و حسابرس به کار مى‏رود.
در آیه پیش، هر کس مسئول کار خود بود، امّا این آیه نقش دعوت و وساطت در کار نیک را، در بهره داشتن از پاداش و کیفر بیان مى‏کند.
موعظه، آشتى دادن، تدریس، تشویق به جبهه، تعاون بر کار نیک، مصادیق «شفاعة حسنة» هستند، چنانکه در حدیث، دعا در حقّ دیگران، امر به معروف، راهنمایى و حتّى اشاره به کار خیر، از مصادیق «شفاعة حسنة» ذکر شده است.[338] غیبت، سخن‏چینى، کارشکنى، تهمت، فتنه، ترساندن از جبهه، وسوسه و توطئه، مصادیق «شفاعة سیئة» هستند.
قالب : تفسیری گوینده : ابوذر مالکی
منبع : موضوع اصلی : راستگویی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 84 - دعوت به جهاد
پس از پیروزى کفّار در احد ابوسفیان با غرور گفت: بار دیگر با مسلمانان در موسم بدر صغرى (محلّ برپایى بازارى در سرزمین بدر در ماه ذى قعده) روبرو خواهیم شد. هنگام رسیدن موعد، پیامبر مردم را به جهاد دعوت کرد. عده‏اى به جهت شکست در احد روحیّه‏ى حضور نداشتند. آیه‏ى فوق نازل شد و پیامبر بار دیگر مردم را به جهاد دعوت کرد. هفتاد نفر حاضر شدند ولى درگیرى رخ نداد و مسلمانان سالم به مدینه برگشتند.
«نکول»، به معناى امتناع کردن از روى ترس است. و «تنکیل»، انجام کارى است که طرف را منصرف کند، همچون کیفر و مجازات.
از امام صادق‏علیه السلام روایت شده است که به هیچ پیامبر دیگرى فرمان نیامد که‏اگر تنها شدى جهاد کن. در زمان ما نیز امام خمینى‏قدس سره فرمود: ابرقدرت‏ها بدانند اگر خمینى یکه وتنها بماند به راه خود ومبارزه با شرک و کفر ادامه خواهد داد.
امام باقرعلیه السلام فرمود: پس از نزول این آیه پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله تمام جنگ‏ها را شخصاً فرماندهى مى‏کرد.
قالب : تفسیری گوینده : ابوذر مالکی
منبع : تفسیر نور موضوع اصلی : جهاد
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.

  • <<
  • <
  • تعداد صفحات : 2
  • >
  • >>