اینکه فرمود: «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها» معنایش این مىشود که اگر ما مىخواستیم او را بوسیله همین آیات به درگاه خود نزدیک مىکردیم (آرى در نزدیکى به خدا ارتفاع از حضیض و پستى این دنیا است هم چنان که دنیا بخاطر اینکه انسان را از خدا و آیات او منصرف و غافل ساخته و به خود مشغول مىسازد اسفل سافلین است) و بلند شدن و تکامل انسان بوسیله آیات مذکور که خود اسباب ظاهرى الهى است باعث هدایت آدمى است، و لیکن سعادت را براى آدمى حتمى نمىسازد زیرا تمامیت تاثیرش منوط به مشیت خدا است و خداوند سبحان مشیتش تعلق نگرفته به اینکه سعادت را براى کسى که از او اعراض کرده و به غیر او که همان زندگى مادى زمینى است، اقبال نموده حتمى سازد. آرى، زندگى زمینى آدمى را از خدا و از بهشت که خانه کرامت او است باز مىدارد، و اعراض از خدا و تکذیب آیات او ظلم است، و حکم حتمى خدا جارى است به اینکه مردم ظالم را هدایت نکند، «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» (بقره/39).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : لذا بعد از جمله «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِهام فرمود: «لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ» و بنا بر این بیان، تقدیر کلام این مىشود: «لکنا لم نشاء ذلک لانه اخلد الى الارض و اتبع هواه و لیکن ما چنین چیزى را نخواستیم براى اینکه او به زمین چسبیده و هواى دل خود را پیروى کرده، و چنین کسى مورد اضلال ما است نه مورد هدایت». هم چنان که فرموده: «وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ» (ابراهیم/27).
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
بسم الله الرحمن الرحیم
دانشمندانی که ایات الهی را تکذیب می کنند و دروغ می پندارند مثال انها مثال سگ هار است اگر به انها بتازید و از راه مناظره و بحث و نظر با انها احتجاج کنید مجددا انها را می بینید که دهانشان را به تکذیب و شبهه افکنی باز می کنند هر چند ادله ی کافی و وافی برای ان ها بیاورید باز بر حرف خود اصرار می ورزند گویی حقیقت را یافته و ان را بدست اورده اند اما به دلایلی از پذیرش ان سرباز می زنند و حتی دهان را به تکذیب بیشتر باز می کنند و همچنان به راهشان ادامه می دهند.
عده ای بر این باورند به چنین افرادی باید محبت کرد و از باب محبت و دوستی وارد شد تا انها بتدریج به سمت هدایت برگردند یا باید انها را رها کرد و به حال خود واگذاشت باشد که اندیشه کنند اما باز ملاحظه می شود که برای انها هیچ فایده ای ندارد و دهان به تکذیب همچنان باز می کنند و برای انحراف جامعه تلاش می کنند .
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا این افراد اینگونه عمل میکنند؟ پاسخ را از این ایات قران کریم در می یابیم که این افراد، به دنیا گرایش پیدا کردند و برای بدست اوردن دنیا حاضرند اخرت را به بهای ناچیز بفروشند و چون از هوای نفس و شهوات خود پیروی می کنند به دنبال سود و ان هم فقط سود دنیوی، هستند و با انکه نشانه های الهی را می بینند بخاطر اینکه هدف انها دنیاست و با تصدیق ایات خداوند نان و اب و قدرت و مقام خود را از دست می دهند از انجام ان خودداری می کنند و نیز علاوه بر عدم تصدیق به تکذیب هم می پردازند چون به زعم خود علاوه بر حفظ جایگاه ، بر موقعیت خویش هم می افزایند و این زبان درازی عالم فاسد، چون سگ هار از عطشی حکایت می کند که در رفع ان تلاش می کند عطش خود بزرگ بینی، عطش مال و ثروت و جاه و مقام، و البته این افراد به زبان درازی هم اکتفا نمی کنند و بر سر مخاطب خود جوری پارس می کنند که گویی قصد دارند مخالفت و سر ناسازگاری خود را به گوش همگان برسانند و فضای جامعه را ملتهب می کنند.اما احتجاج هم با افرادی نتیجه می دهد که قصد داشته باشند حق را بپذیرند و تشنه ی معرفت باشند، تشنه ی شناخت حق و باطل باشند نه عطش جاه و مقام که از این احتجاجات هم مقصد و هدف دیگری را دنبال می کنند و محبت و رها کردن نیز وقتی جواب می دهد که افرد مشکل در شناخت داشته باشند باید به انها اجازه داد تا افکارشان را برسی کنند شاید رفتار بد ما باعث ایجاد چنین رفتاری گردیده است باید به خود بیایند انها اگرحق را بیابند به استقبال ان خواهند رفت بحث استفاده ابزاری از شناخت نیست اما عالمی که خوب و بد را می فهمد و تکذیب می کند شخصی بیمار چون سگ هار است سگی که دنیا پرستی و تابع شهوات شدن او را به دیوانگی کشانده است با او هر گونه رفتار کنید تنها ضرر میرساند و قصد دارد به انسان ها حمله کند و انها را زخمی کند و هاری را به انها هم سرایت دهد و باعث مرگ انها و جامعه گردد که باید افراد و جامعه در مقام محافظت برایند با تاختن به او، او را از خود دور کنند و یا اگر نمی توانند لااقل او را رها کنند و از او دوری کنند چون اگر در معرض شبهات انها قرار گیرند باید برای رفع الودگی و تاثیر ان به درمان بپردازند درمانی با افزایش شناخت و معرفت و مراجعه به پاسخ اشکالات تا خود را از مرگ اعتقادی و انسانی نجات دهند دانشمند دنیاگرا که افکار و گفتارش تابع شهوات گردیده است و به هر سویی که شهوات فرمان دهد تغییر مسیر می دهد بسمت مرگ اعتقادی و انسانیت سریع گام برمی دارد همانند سگ هار که بعلت بیماری عمر بسیار کوتاهی خواهد داشت و به زودی از بین خواهد رفت پس عالمان باید این خطر را خوب درک کنند که اگر بسمت دنیا گرایش پیدا کنند دچار بیماری بس خطرناکی چون هاری خواهند گردید که می تواند سقوطی سریع و مرگبار را برای انها رقم بزند و البته مژده این ایات قرانی را باید در نظر داشته باشند که خداوند در صورت کنارگیری از دنیا و شهوات به واسطه علوم و معرفتشان بر مقامات و درجاتشان خواهد افزود.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]