● سوره دخان آیه 29 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرینَ}
"آسمان و زمین بر آن گذشتگان نگریست و بر هلاکشان مهات ندادند."
ابن قولویه ذیل آیه فوق از کثیر بن شهاب حارثی روایت کرده گفت در رحبه حضور امیرالمؤمنین ع شرفیاب شده بودم حضرت امام حسین ع وارد شد پدر بزرگوارش تبسمی نمود و فرمود خـــداوند یاد نمود قومی را و از راه سرزنش فرموده آسمان و زمین بر آنها گریه ننمود پس از آن فرمود به خــــدائیکه دانه را از زمین شکافته و بیرون می آورد و موجودات را خلق می نماید همانا فرزندم حسین را به قتل میرسانند و آسمانها و زمین بر او گریه میکنند.
حضرت صادق ع فرمود قاتل امام حسین ع و یحیی پیغمبر ولد زنا و حرام زاده بودند و آسمان تا شش ماه بر حضرت امام حسین ع گریه نمود و قرمز بود و قرمزی زمین و آسمان همان گریه آنهاست.
و از حضرت باقر ع روایت کرده فرمود: پدرم میفرمود اگر اشک چشمان کسی برای کشتن حضرت امام حسین ع جاری شود حتی به مقداریکه صورتش از اشک تر شود خــــداوند به سبب آن گریه غرفه ای در بهشت باو عطا کند و هر کس گونه هایش تر شود برای خاطر اذیتیکه از دشمنان بما رسیده خــــداوند او را در بهشت جای دهد و از او اذیت و آزار برگرداند و روز قیامت از آتش جهنم ایمن باشد و هر کس متذکر ما شود یا دیگری را متذکر سازد و اشک چشمانش جاری شود به مقداریکه بال مگسی تر شود خــــداوند گناه او را بیامرزد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره دخان آیه 10 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعــــالی: {فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبینٍ}
"ای رسول ما منتظر باش روزی که از آسمان دودی آشکارا برای عذاب کافران پدید آرد."
طبرسی ذیل آیه فوق از ابن عباس روایت کرده که چون قریش ایمان نمی آوردند و رسول خــــدا را آزار و اذیت نمودند آنحضرت بر ایشان نفرین کرد و گفت پـــــروردگارا هفت سال آنها را مانند زمان یوسف ع قحطی ده, پس چنان قحطی آمد که مردم استخوانها و پوستهای مردار خوردند, ابوسفیان حضورش آمد و عرض کرد قوم و طایفه ای را دریاب و به آنها رحم وصله بفرما که از شدت گرسنگی هلاک شدند دعا کن برای ایشان که آنها اطاعت از تو خواهند نمود, پیغمبر اکرم ﷺ دعا فرمود و خــــدایتعالی آن قحطی را از ایشان بر طرف نمود و فرمود: اندک زمانی عذاب را از ایشان بر میداریم ولی کجا متذکر شده و ایمان می آورند در صورتیکه رسول ما با آیات روشن بسوی آنها آمد و ایشان از او اعراض کردند و گفتند او شخص دیوانه ایست که مردم قرآن باو آموخته اند و این آیات راجع به رجعت است و اگر به قیامت راجع بود نمی فرمود (انکم عائدون) چه بعد از قیامت و آخرت حالتی نیست که بسوی آن برگردند.
ابن آشوب ذیل آیه فوق از پیغمبر اکرم ﷺ روایت کرده که آنحضرت در حق چند نفر از طایفه قریش نفرین کرد و فرمود: پـــــروردگارا معیشت آنها را سخت کن و قحطی بفرس به طایفه مضر مانند قحطی زمان یوسف, و خـــــداوند چنان آنها را محتاج نمود که از شدت گرسنگی پیش پای خود را نمی دیدند و ارزاق از هر طرف بسوی آنها می آمد خلایق میگرفتند ولی به خانه هایشان نمی رسید و گوشت مردار و سگ و پوست حیوانات میخوردند و قبرها را میشکافتند استخوانها را سوزانیده و با آن سد جوع می نمودند و زنان و اطفال خود را کشته و از آن تغذیه میکردند و دودی متراکم شده بود میان آسمان و زمین و اینست معنای (فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبینٍ).
بعضی مفسرین از ابن عباس روایت کرده اند که گفت دودی پیش از قیامت پدید آید و سر و چشم و گوش کفار و منافقین آنها را آماس و فلج کند و مؤمنین را از آن شبه زکامی پدید آید و زمین را دود فرا گیرد مانند خانه ایکه در آن آتش افروزند و منفذی در آن نباشد که دود بیرون برود.
پس از آن میفرماید پیش از امت تو قوم فرعون را آزمایش نمودیم تا آنجا که میفرماید چه بسیار در دنیا مانند فرعونیان بودند و باغ و بستانها و چشمه های آب و ناز و نعمت فراوان که در آن غرق بودند جا گذاشتند و از همه چشم پوشیدند و ما آنها را به قوم دیگر به ارث دادیم.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره دخان آیه 5 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {إِنَّا کُنَّا مُرْسِلینَ}
ما محمّد ﷺ را بسوی بندگان فرستادیم بخاطر لطف و مرحمتیکه به مخلوقات داریم همانا پــــروردگارشنواست دعای بندگانرا و به احوال آنها آگاهست همان پـــروردگاریکه آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست آفرید اگر یقین دارید در عالم هیچ خـــدائی نیست غیر از او که زنده میگرداند و میمیراند و آفریندۀ شما و پــــدران پیشینیان شماست ولی کفار در شک هستند و ایمان به خــــدا و روز قیامت و پیغمبر و قرآن ندارند و به آنچه خبر دادیم بتو از شب قدر سخریه و استهزاء میکنند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره دخان آیه 4 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلینَ}
یعنی در شب قدر هم امری از حق و باطل و هر چه در آن سال رخ دهد یا بدائی یا مشیتی و یا تقدیمی و تأخیری از اجلها و روزیها و بلا و اعراض و مرض که باید روزی دهد در آنشب مقدر میشود و به عرض رسول اکرم ﷺ و بعد از آنحضرت به امیرالمؤمنین ع و بعد از آنجناب به ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین رسانند تا حضرت حجت عج و شرط میکنند از برای آن بزرگواران مشیت و بدا و تقدیم و تأخیر را.
فرمود حضرت باقر ع شب قدر بر ما پنهان و پوشیده نیست فرشتگان در آن شب به زمین فرود آیند و اطراف ما طواف کنند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره دخان آیه 1 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {حم وَ الْکِتابِ الْمُبینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرینَ}
دراین آیه پــــروردگار قسم یاد نموده به قرآنیکه دلیل است بر صحت نبوت پیغمبر اکرم ﷺ که در آن بیان حلال و حرام و احکام و فصل حکومت شده آن قرآن را در شب مبارک که لیله القدر است نازل نموده و برای آن مبارک خواند که در آن شب قدر پــــروردگار قسمت مینماید نعمت های خود را بین خلایق تا شب قدر سال آینده و قرآن به تمامه در آن شب قدر به بیت العمور و قلب مبارک پیغمبر اکرم ﷺ دفعتاً نازل شد سپس در مدت بیست و سه سال جبرئیل آنرا بتدریج و در موارد مخصوص بر آنحضرت القاء کرد تا خلق را از عذاب روز قیامت آگاه کرده و بترساند و در آن شب هر امری با حکمت و تدبیر نظام احسن معین و ممتاز میگردد و تعین آن امر از جانب پـــــروردگاریکه فرستنده پیغمبرانست خواهد بود.
در کافی ذیل آیه فوق از جعفر بن ابراهیم روایت کرده گفت حضور حضرت موسی بن جعفر ع شرفیاب شده بودم مرد نصرانی وارد شد عرض کرد من از سفر دور و پر مشقتی حضورتان رسیده ام و از پــــروردگار خود مسئلت نمودم مرا موفق گرداند به بهترین دنیا و بدست بهترین و داناترین بندگانش مرا راهنمائی گرداند, شبی در خواب دیدم که شخصی مرا بسوی مرد دمشقی راهنمائی نمود وقتی در بیداری حضور او رسیدم گفتم من داناترین افراد همکیش خود هستم استدعا دارم راهنمائی کنی مرا به داناترین از خود چه من زحمت بسیار کشیدم و تمام انجیل و تورات و مزامیر و اسفار چهارگانۀ تورات را خوانده ام و ظاهر قرآن را نیز فرا گرفته ام, مرد دمشقی بمن گفت اگر علوم نصرانیت را مایلی من از عرب و عجم بر آن داناترم و اگر علوم یهود را میخواهی باید نزد باطب بن شرجیل سامری بروی که امروز داناتر از همۀ مردم یهود است و اگر علوم و چنانچه علوم اسلام و تورات و انجیل و زبور و کتاب هود و آنچه را که بر تمام پیغمبران نازل شده بخواهی هدایت میکنم تو را بسوی مردیکه داناترین جن و انس است اگر قدرت داری با پا برو و اگر نمی توانی با زانو برو و چنانچه توانائی آنهم نداری به سینه نزد او روانه شو بهرحال بزودی حرکت کن بجانب یثرب وقتی وارد آنشهر شدی سؤال کن از بنی عنم بن مالک بن نجار, او جنب در مسجد مدینه است, اظهار نصرانیت خود را به او بنما چه والی مدینه بسیار سخت گیری بر مردم می نماید و خلیفه سخت تر از والی است و از او سؤال کن از بنی عمر بن مبذول آنشخص در بقیع ساکن است و از او احوال حضرت موسی بن جعفر ع را سؤال نما تا منزل آنحضرت را بتو نشان بدهد و اگر حضرت در شهر تشریف دارد تو را بسوی حضرت راهنمائی کند و چنانچه به سفر رفته صبر کن تا حضورش برسی چه سفرش نزدیک باشد و وقتی حضورش شرفیاب شدی سلام مرا برسان و به آنحضرت بگو مرا مطران علیائی غوطه دمشقی حضورتان فرستاده و عرض میکند از خـــــداوند متعال مسئلت می نمایم که مرا موفق گرداند تا حضور شما برسم و اسلام اختیار کنم.
آن مرد بدین ترتیب حضور آنحضرت رسید و عرض کرد ای سید من اجازه میفرمائید بنشینم و تکلم کنم؟ فرمود: آری تو برای سخن گفتن به اینجا آمده ای, مرد نصرانی گفت: مولای من جواب سلام دوست مرا ندادید! فرمود سلام بر او باد اگر خــــداوند او را هدایت کند اما سلام بدون شرط زمانیستکه در دین اسلام داخل شود, مرد نصرانی عرض کرد از شما تقاضا دارم از شرح و تفسیر این قسمت از کتابیکه بر محمّد ﷺ نازل فرموده و تکلم به آن نموده و به آن صفتیکه توصیف کرده و میفرماید: (حم وَ الْکِتابِ الْمُبینِ) مرا مطلع و آگاه سازید, فرمود: (حم) محمد است و آن کتاب در هود منقوص الحروف است و (کتاب مبین) امیرالمؤمنین ع است و (لیله مبارکه) فاطمه ع است و (فی فیها یفرق کل امر حکیم) یعنی از فاطمه خیر بسیاری از مردان حکیم بیرون می آید یکی بعد از دیگری, مرد نصرانی گفت اول و آخر ایشان را توصیف بفرمائید, فرمود تمام آنها شباهت به یکدیگر دارند لکن توصیف میکنم از برای تو سومی آنها را و آنچه از نسل او بیرون می آید در کتابیکه خـــــداوند بر شما نازل نموده نامش موجود است اگر تغییر و نحریف نکنید آن کتاب را تا کافر شوید مانند پیشینیان که آنرا تحریف کردند.
نصرانی گفت از شما پوشیده نیست آنچه ما عمل بکنیم شما میدانید و نمیشود دروغ بگویم چه شما دانا هستید و میدانید راست و دروغ شخص را به خـــدا قسم پــــروردگار به شما عطا فرموده از فضیلت و نعمت چیزی را که در قلب هیچ بشری خطور نکند و نمی توانند مردم پنهان کنند فضیلت و شرافت شما اهل بیت را پس قول من از برای شما حق و راست است,
حضرت فرمود تو را خبر بدهم به چیزیکه در کتابتان اندکی بیش از آن ذکر نشده, عرض کرد بفرمائید, حضرت فرمود آیا میدانی مادر مریم که بوده و چه روزی روح در مریم دمیده شد و در چه ساعتی از روز عیسی از مریم متولد شد؟ نصرانی گفت خیر نمیدانم,
آنحضرت فرمود: مادر مریم نامش مرثا که در زبان عرب وهیبه گویند و روزیکه مریم حامله شد روز جمعه بود جبرئیل در آنوقت بزمین فرود آمد و برای مسلمانان عیدی بزرگتر از جمعه نیست و آنروز را پیغمبر اکرم ﷺ بزرگ شمرده و خــــداوند امر فرموده آنروز را عید قرار بدهند و روزیکه عیسی متولد شد روز سه شنبه چهار ساعت از روز گذشته بود و نهریکه در کنار آن متولد شده نهر فرات است که درخت خرما و انگور در ساحلش روئیده بود و آن روز مریم ممنوع شده بود از تلکم کردن روزی بود که قیدوس فرزندان و تابعان خود را احضار نمود تا به اتفاق آل عمران از شهر بیرون رفته و بسوی مریم و فرزندش توجه نماید, چنانچه خـــــداوند داستان او را در کتاب شما و قرآن فرموده,
نصرانی عرض کرد به تازگی آن را قرائت نموده ام, آنحضرت فرمود از این مجلس بیرو نرو تا خــــداوند تو را هدایت نماید, نصرانی سؤال کرد اسم مادر من به زبان سریانی چیست؟ و به عربی چه میگویند؟ فرمود اسم مادرت بسریانی عنفاله و نام مادر پدرت عنفوره میباشد و مادرت را به عربی فهومیه میگویند و اسم پدرت عبدالمسیح و بعربی عبدالله است چه از برای مسیح بنده ای نمی باشد, عرض کرد راست فرمودید اسم جدم چیست؟ فرمود اسمش جبرئیل و او را در این مجلس عبدالرحمن مینامم, عرض کرد آیا او مسلمان بود؟ فرمود بلی و شهید شده و لشگریانی بر او داخل شدند و او را در منزل غلیه کشتند و سپاهیان مزبور از اهل شام بودند گفت اسم خودم پیش از کنیه ام چیست؟ فرمود عبدالصلیب, عرض کرد مرا چه مینامی؟ فرمود: عبدالله, نصرانی گفت من ایمان آوردم بخدای بزرگ و شهادت میدهم که خــــدائی جز خــــدای یکتا نبوده و شریکی برای او نیست و ذات اقدسش فرد و صمد است و آن چنانکه نصرانیها و یهود و مشرکین وصف میکنند نیست و گواهی میدهم محمّد ﷺ بنده و رسول خــــداست و او را بحق فرستاده و ظاهر گردانید حق را برای اهلش و کور گشتند باطل کنندگان و گمراه شدند از حق و گواهی میدهم که پیغمبر اکرم ﷺ رسول است به تمام مخلوقات و بینا شد آنکه میخواست بینا شود و هدایت یافت هر کس میخواست هدایت یابد و شهادت میدهم که او سخن به حق میگوید و مردم را به اطاعت خــــدا سوق میدهد و حق را از باطل جدا میسازد و آنها را از معصیت رها می نمایدو اولیای خــــدا مردم را بر خیر ترغیب میکنند و امر به معروف می نمایند ایمان آوردم به صغیر و کبیر آنها و هر آنچه ذکر نمودم یا ننمودم و ایمان دارم به خــــدای تعـــالی پس از آن گردنبند خود را پاره نمود و طلیب طلائی که در گردن داشت بدور افکند و عرض کرد ای مولای من چگونه صدقه بدهم؟
فرمود: در اینجا برادری از برای تو هست از طایفه قیس بن ثعلبه و او نیز بشرف اسلام داخل شده و در جوار او سکونت نما آیا نمی خواهی که حقی در اسلام پیدا نمائی؟ عرض کرد اطاعت میکنم, من مرد ثروتمندی هستم سیصد قطار اسب و هزار رأس شتر دارم و حق شما زیادتر از مال خودم میباشد, فرمود: تو دوست خــــدا و رسولی لذا مالت برای خودت باشد, پس از آن آنحضرت عیالی از طایفه بنی فهر به تزویج او در آورد و از صدقات پنجاه دینار صداق او قرار داد و او حضور حضرتش ساکن شد تا زمانیکه هارون الرشید آنحضرت را از مدینه گرفت و بیرون برد بعد از رفتن آنحضرت بیست و هشت روز زندگانی نمود و به رحمت ایزدی پیوست.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره زخرف آیه 88 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعــــالی: {وَ قیلِه یا رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا یُؤْمِنُونَ فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ}
"خـــــداوند از قیامت آگاه میباشد و از گفتار و دادخواهی رسولش خبر دارد که میگوید پــــروردگارا این مشرکین و کفار بس قومی لجوج هستند هیچ ایمان نمی آورند پــــروردگار در جواب رسولش فرمود اکنون که از ایمان اینان مأیوسی روی از آنها برگردان و بگو تا بروند و در ضلالت و گمراهی بسر برند بزودی از کیفر کفر و عصیان آنها واقف خواهی شد."
در کافی ذیل آیۀ فوق از حضرت صادق ع روایت کرده فرمود: زمانیکه پیغمبر ﷺ مبعوث شد قریش و یهود او را تکذیب نمودند حضرتش مردم را دعوت مینمود و جهاد در راه خــــدا میکرد به آنحضرت وحی شد, بصورت علنی و آشکار فضل و شرافت وصی خود عــــلی ع را به اطلاع مردم برساند, عرض کرد: پــــروردگارا اعراب قومی جفا کار بوده و میان آنها کتابی نبوده و پیغمبری فرستاده نشده اگر من آنان را به فضل اهل بیت خود خبر بدهم مرا تصدیق ننموده و ایمان نیاورند, خطاب رسید محزون مشو بزودی میدانند.
پس از آنکه پیغمبر اکرم ﷺ فضیلت عـــلی ع را بیان نمود بین ایشان نفاق پدید گشت و پیغمبر از نفاق درونی آنها آگاه شده و محزون گردید که این آیه نازل شد: (وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَلَٰکِنَّ الظَّالِمِینَ بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ) "ای پیغمبر ما دانستیم که سینه ات بر اثر نفاق آنها خسته شده فقط تو نیستی که مشرکین تکذیب میکنند بلکه این عادت ستمکاران است, اینان همواره آیا خـــــدا و پیشوایان دین را انکار و تکذیب نموده اند و انکارشان البته بدون دلیل و حجت می باشد."
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره زخرف آیه 84 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {وَ هُوَ الَّذی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْعَلیمُ}
در کافی از هشام بن حکم روایت کرده گفت ابوشاکر دیصانی گفت در قرآن آیه ای هست که مطابق عقیده ماست , جواب او را نتوانستم بدهم به حج مشرف شدم و کلام آن زندیق را به حضرت صادق ع عرض کردم, حضرت فرمود: هر وقت به عراق مراجعت نمودی باو بگو اسمت در کوفه چیست میگوید فلان بگو در بصره چه باشد میگوید فلان پس بگو در جواب او همین طور است پــــروردگار ما در آسمان و در دریا و در زمین و در بیابان و در هر مکان نام او خـــداست, هشام گفت مراجعت نمودم باو عین فرمایشات آنحضرت را گفتم پاسخ داد این جوابی است که از حجاز همراه خود آورده ای؟ ابی اسامه گفت وقتی معنی آیه را از حضرت صادق ع سؤال نمودم آنحضرت تواضع بسیار نموده و سرمبارک را فرود آورد و فرمود خــــدای عزوجل همان خــــدای من است و پـــــروردگار آسمان و زمین اوست.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره زخرف آیه 82 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ}
ابن بابویه از یزید بن اصم روایت کرده گفت شخصی از عمر بن خطاب سؤال نمود معنای (سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) را عمر اشاره کرد به امیرالمؤمنین ع گفت از این بزرگوار سؤال نما, آنحضرت فرمود: معنای (سُبْحانَ الله) تعظیم جلال خــــدای عزوجل و تنزیه اوست از آنچه مشرکین میگویند و هرگاه بنده ای این کلمات را بگوید تمام فرشتگان بر او درود میفرستند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره زخرف آیه 81 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {قُلْ إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدینَ}
"(ای رسول ما به کافرین) بگو اگر خـــــداوند را فرزندی بود اول من او را میپرستیدم."
در کافی ذیل آیه فوق از حضرت صادق ع روایت کرده فرمود: زمانیکه اراده نمود پـــروردگار که بیافریند آدم را فرستاد آبی را بر خاک و آن را گل نمود سپس مشتی از آن را برداشت و بدست قدرت خود به دو قسمت فرمود و آنها را ایجاد نمود و به جنبش در آمدند بعد از آن آتشی فرستاد و امر نمود به اصحاب شمال که داخل آتش بشوند آنان امتناع نموده و داخل نشدند پس از آن به اصحاب یمین امر فرمود که داخل آتش گردند آنها داخل شدند وحی رسید به آتش که بر ایشان سرد و سلامت شود چون اصحاب شمال وضع اصحاب یمین را دیدند گفتند پــــروردگارا دوباره فرمان بده, امر کرد که داخل آتش بروند و کنار آتش توقف نموده و داخل نشدند و سپس ارواح هر دو طایفه را بحالت نخستین برگرداند و از آنها آدم را آفرید. پس از آن آنحضرت فرمود: اصحاب یمین و شمال نمی توانند مبدل به یکدیگر شود و اول کسیکه از اصحاب یمین داخل در آتش شد پیغمبر(ص) و ائمه اطهار(ع) بودند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره زخرف آیه 79 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ}
"کفار (بر کفر و عصیان) خود تصمیم گرفتند ما هم بر کیفر و انتقام ایشان تصمیم گرفتیم."
از ابی بصیر روایت کرده گفت از حضرت صادق ع معنای آیه را سؤال نمودم فرمود: آیه فوق در حق منافقین نازل شده است همانروز که رفتند در خانه کعبه و قسم یاد نمودند و با هم عهد بستند که نگذارند خلافت در میان اهل بیت پیغمبر بماند سپس فرمود: این دو روز در علم خــــدا گذشته و در لوح محفوظ نوشته شده بود یکی روز قتل حضرت امام حسین ع و دیگری روزی که خلافت و سلطنت و ملک از اهل بیت پیغمبر خارج شد و خــــداوند آنها را بر رسولش تذکر داده بود.
و از ابن عباس روایت کرده گفت رسول اکرم ﷺ دو مرتبه از مردم برای امیرالمؤمنین عهد و پیمان گرفت و منافقین در باطن با هم عهد بستند که نگذارند خلافت به اهل بیت برگردد و نگذارند مردم خمس را به آنها بدهند خــــداوند رسولش را از توطئه آنها آگاه نموده که جبرئیل نازل شد و آیه فوق را آورد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.