سید ناصر موسوی
با سلام :
آیا حیوانات نیز مانند انسانها در قیامت مورد سوال قرار می گیرند و نتیجه کارهایشان را می گیرند؟
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
بله حیوانات نیز شبیه انسان مبعوث شده، و اعمالشان حاضر گشته و بر طبق آن پاداش و یا کیفر مىبینند. آیات و روایات بسیاری متضمن بیان مسأله حشر حیوانات هستند و از جمله آیه 38 سوره مبارکه انعام و آیه 5 سوره مبارکه تکویر.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
راد
حضرت لوط باکدام یک ازپیامبران اواالغزم معاصربودندمربوط به کدام ایه است
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
حضرت لوط علیهالسلام با حضرت ابراهیم علیهالسلام معاصر بودهاند و این نکته در آیات 69 و 70 سوره مبارکه هود روشن است.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
زهراقاراخانی
سلام ال تعریف را در قران چگونه می شود شناخت
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
(ال ) تـعـریـف ، شـامـل دو حـرف الف و لام مـى بـاشـد کـه الف آن ، هـمـزه وصـل است (در ابتداى کلام خوانده مى شود و در وسط جمله خوانده نمى شود) و لام آن نزد حروف دو حالت دارد: نزد چهارده حرف قمرى که در این کلمات خلاصه شده : (عجبا که خوف حق غمى ) اظـهـار و نزد چهارده حرف شمسى ، تبدیل به حروف شمسى شده و در هم ادغام مى شوند. براى راهـنـمـایـى قـارى در چـنـیـن مـواردى لام را بـدون علامت سکون ، و در عوض ، حرف بعدى را مشدّد نوشته اند.
حروف قمری عبارتند از: همزه ـ باء ـ جیم ـ حاء ـ خاء ـ عین ـ غین ـ فاء ـ قاف ـ کاف ـ میم ـ هاء ـ واو ـ یاء.
حروف شمسی عبارتند از: تاء ـ ثاء ـ دال ـ ذال ـ راء ـ زاء ـ سین ـ شین ـ صاد ـ ضاد ـ طاء ـ ظاء ـ لام ـ نون.
ال در حروف قمرى مانند:
وَالْمُطَلَّقاتُ ـ وَالْیَوْمِ الاْ خِرِ ـ مِنَ الْکِتابِ ـ وَالْحِکْمَةَ ـ وَالْوالِداتُ
ال در حروف شمسى مانند:
اِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ـ اَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ ـ عَلَى الصَّلَواتِ ـ وَاللّهُ عَلیمٌ بِالظّالِمینَ
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
رحیم
داعشی ها هنگام سر بریدن ایه 4سوره محمد را می خوانند. آیا کافر معنای دیگری دارد
منظور از امدن این آیه چیت
و آیا ایه خشم است
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
سوره محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم سورهای مدنی است و این سوره تنها سورهای است که یک آیه در میان درباره کفار و مؤمنین سخن گفته است.
کافر در این سوره یعنی کسانی که میخواهند اسلام و جامعه اسلامی را از داخل نابود کنند یعنی در اینجا با توجه به سیاق سوره، منظور از کفار همان منافقین در داخل جامعه اسلامی هستند که میخواهند تیشه به ریشه جامعه اسلامی بزنند.
داعش خود غده سرطانی است و برای گمراه کردن انسانها، میآید و قرآن را تحریف میکنند.
در زمان امیر المؤمنین علیهالسلام نیز عدهای در جنگ نهروان همینطور عمل کردن و آیهای از قرآن را به نفع خود گرفتند و از معنای اصلی آن خارج کردند و گفتند «ان الحکم الا لله» و بوسیله آن مقاصد شوم خود را اجرا کردند.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
سجاد کیخا
سلام خدمت شما
با توجه به کلمه فطر در آیه 38 سوره انعام آیا منظور کلی آیه یکسان بودن نیای مشترک همه موجودات که در بسیاری از تحقیقات تقریبا به اثبات رسیده است نیست؟
ممنون میشم جواب بدین
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
1-در آیه کلمه «فرّط» آمده که به معنای «کوتاهی کردن» است پس «ما فرّطنا» یعنی «کوتاهی نکردیم، فرو گذار نکردیم».
2-تحقیقی که میفرمایید، در حد یک فرضیه است و هنوز تبدیل به نظریه نشده چه برسد به اینکه به اثبات هم رسیده باشه.
3-پیام آیه این است که این حیوانات و جانداران هیچکدام عبث آفریده نشدهاند. ای انسان با دیدن این نظامها که در حیوانات جارى است که نظیر نظام انسانى است، و خداوند آنها را امتهای زندهای قرار داده متوجه توحید وربوبیت خداوند و قدرت و عنایت لطیف حضرت حق شو و از اینکه آنها هم سرانجام مانند انسان به سوى خدا محشور مىشوند متوجه معاد باش.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
محمد
داستان آیه ی 183 آل عمران چیست
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
این آیه اشاره به بهانه جویی یهود است.
تفسیر نمونه در توضیح این آیه این طور بیان میکند که یهود، براى این که از قبول اسلام، سرباز زنند، بهانههاى عجیبى مىآوردند از جمله همان است که در آیه فوق، به آن اشاره شد، آنها مىگفتند:" خداوند از ما پیمان گرفته که دعوت هیچ پیامبرى را نپذیریم، تا براى ما قربانى بیاورد که آتش (آسمانى به علامت قبول) آن را بسوزاند".
مفسران گفتهاند: یهود ادعا مىکردند که پیامبران الهى براى اثبات حقانیت خود باید حتما داراى این معجزه مخصوص باشند و حیوانى را قربانى کنند و بوسیله صاعقه آسمانى در برابر مردم سوخته شود.
اگر براستى یهود، این کار را بعنوان یک معجزه مىخواستند، نه لجاجت و بهانهجویى، مطلبى بود، ولى تاریخ گذشته آنها و همچنین برخوردهاى مختلفى که با پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم داشتند، این حقیقت را بخوبى ثابت میکرد که منظور آنها هرگز، تحقیق حق نبود بلکه آنها هر روز براى فرار از پذیرش اسلام، در برابر فشار محیط و استدلالات روشن قرآن، پیشنهاد جدیدى مىکردند و اگر هم انجام مىشد باز ایمان نمىآوردند، بدلیل اینکه آنها در کتابهاى خود تمام نشانههاى پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم را خوانده بودند و با این حال از قبول حق، سرباز مىزدند.
قرآن در پاسخ آنها مىگوید: «قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» در پاسخ این بهانهجویىها به- آنها بگو، گروهى از پیامبران بنى اسرائیل پیش از من آمدند و نشانههاى روشنى با خود آوردند و حتى چنین قربانى براى شما آوردند اگر راست مىگوئید چرا به- آنها ایمان نیاوردید و چرا آنها را کشتید (اشاره به زکریا و یحیى و جمع دیگرى از پیامبران بنى اسرائیل است که بدست خود آنان بقتل رسیدند).
امام صادق علیه السلام پس از تلاوت این آیه فرمود: میان یهودیانِ بهانهجوى زمان پیامبر اسلام و یهودیانى که انبیا را مىکشتند، پانصد سال فاصله بوده است، امّا به خاطر رضایت آنان بر قتل نیاکان، خداوند نسبت قتل را به آنان نیز داده است.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
عباس محرمی
آیا به کاربردن کلمه امام در مورد امام خمینی(ره)صدق میکند یا خیر. باتوجه به اینکه خداوند متعال در آیه 124 سوره بقره حضرت ابراهیم رادر عین نبوت به مقام امامت منصوب می نماید.آیا دلالت دادن امام به افرادی مانند امام خمینی(ره) صحیح است یا اشتباه.
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
لغت «اَمامَ» به معنای جلو است که مقابل لغت «خلف» به معنای پشت میباشد. کلمه «اِمام» هم از این لغت گرفته شده و به معنای جلودار و پیشرو است. لذا در نماز جماعت به پیش نماز میگویند امام جماعت چون مأموم باید در پشت امام قرار گیرد و حرکاتش تابع اوست. در انقلاب اسلامی نیز، فردی که پیش قدم و جلودار این حرکت بودند امام خمینی (ره) بودند و در این حرکت، مردم تابع فرمان ایشان بودند و بعد پیروزی نیز رهبر و جلودار این حرکت انقلابی قرار داشتند.
مقام امامت که در آیه 124 سوره مبارکه بقره آمده است به معنی هدایت از نوع "ایصال به مطلوب" است و مطلب دیگری است.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
محمد زرینی
درخواست بنی اسراعیل ازحضرت موسی چه بود وعذابش چه بود
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
بنی اسرائیل چندین درخواست داشتند که چون برخی از آنها مخالفت با امر رب بود منجر به عذاب شد، از جمله:
سوره مبارکه بقره آیه 55: زمانى که گفتند: اى موسى، هرگز به تو ایمان نمىآوریم تا خدا را آشکارا ببینیم. پس صاعقه (آتش سوزنده برق آسمانى) آنها را فرا گرفت.
سوره مبارکه بقره آیه 61: زمانى که گفتید: اى موسى، ما هرگز بر یک رقم خوراک صبر نمىکنیم، پس پروردگار خود را در حق ما بخوان تا براى ما از آنچه زمین مىرویاند از سبزى و خیار و سیر و عدس و پیازش بیرون آورد. موسى گفت: آیا شما به جاى چیز بهتر چیز پستتر را مىطلبید؟ (حال که چنین است) به شهرى (از شهرها) فرود آیید که آنچه خواستید براى شما فراهم است. و (مهر خوارى بر پیشانى، و خیمه) ذلّت و نیاز بر آنها زده شد و مستحقّ خشم خدا شدند. این (خوارى) براى آن بود که آنها همواره به نشانههاى خدا کفر مىورزیدند و پیامبران خدا را به ناحق مىکشتند؛ و این (کفر و پیامبرکشى) به خاطر آن بود که نافرمانى کردند و پیوسته (از حد خود) تجاوز مىنمودند.
سوره مبارکه مائده آیات 20 تا 26: (خلاصه آیات) حضرت موسی (علیهالسلام) از ایشان خواست تا وارد سرزمین مقدس شوند ولی بنی اسرائیل گفتند چون در آنجا قوم ستمگری هست ما هرگز داخل نمیشویم پس تو و پروردگارت بروید (با آنان) بجنگید، ما حتما در همین جا خواهیم نشست. خدا گفت: این سرزمین چهل سال بر آنها (به سزاى گناهانشان) حرام شد، (در این مدت) همواره در روى زمین (بیابان سینا) سرگردان خواهند ماند.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
م.الف
با سلام
با توجه به معنای آیه 9 سوره طارق ستار العیوبی خداوند در این آیه چگونه پاسخ داده میشود
باتشکر
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
لازم است ابتدا معنای آیه را با دقت مورد توجه قرار دهیم:
" تبلى" از ماده" بلوى" به معنى آزمایش و امتحان است، و از آنجا که به هنگام آزمایش حقیقت اشیاء ظاهر و آشکار مىشود این ماده در اینجا به معنى ظهور و بروز آمده است. و" سریره" عبارت است از هر چیزى که انسان در دل خود پنهان مىکند.
در نتیجه علامه طباطبایی میفرمایند معناى آیه این است که: بازگشت (رجع) در روزى است که آنچه از عقاید و آثار اعمال که انسانها پنهان کرده بودند، چه خیرش و چه شرش به مورد آزمایش و شناسایى قرار مىگیرد، و زرگر اعمال و عقاید آنها را در بوته زرگرى خود مىآزماید، تا معلوم شود کدام صالح و کدام فاسد بوده و کدام خالص و کدام داراى ناخالصى و عیار است و بر طبق آن صاحبش را جزا مىدهد، پس آیه مورد بحث در معناى آیه زیر است: "إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ" (بقره/284)؛ اگر اظهار کنید آنچه در باطن دارید، و اگر پنهانش سازید، خداى تعالى طبق همان به حساب شما مىرسد.
به نظر میرسد که این آیه تزاحمی با ستار العیوب بودن خدا ندارد؛ حال میتوان این سؤال را پرسید که آیا ستار العیوبی خدا در قیامت هم هست با توجه به اینکه آن روز، «یوم مشهود» (هود/103) است یعنی همه حوادث آن در مشاهده همه حضّار قرار میگیرد؟
در پاسخ میتوان گفت: میزان ستاریت خداوند به طور مطلق نیست بلکه نسبت به اشخاص درجاتی دارد بدین صورت که نسبت به لیاقت و شایستگی او در نزد خداوند میزان ستاریت تفاوت می کند .از این رو است که خداوند برای کافران و مفسیدن که لجوجانه گناه می کنند و از آشکار شدن گناهشان هیچ باکی ندارند ، عیب پوشی نمی کند. ستاریت نسبت به مومنان نیز به تناسب درجات ایمانی آنان بستگی دارد . از این رو در دعا ها آمده است :
اللَّهُم اِنّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ ؛
خدایا از گناهانی که سبب پاره شدن پرده صیانت و حفاظت(عصمت) می گردد، به تو پناه می برم .
در برخی دعاها آمده است :
اللَّهُم اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ ؛
خدایا آن دسته از گناهان مرا ببخش و بیامرز که (اگر تکرار شود) باعث می گردد ، پرده عصمت و صیانت(یعنی ستاریت) کنار رود و رسوا گردم .
مرحوم علامه مجلسی می فرماید :
«تَهْتِکُ الْعِصَمَ» هنگامی است که شخصی در برخی گناهان اصرار و قصد تداوم و تکرار را داشته باشد . در این صورت برای آن دو معنا تصور می شود :
یکی آن که خداوند توفیق عبادت و بندگی و حفاظت و صیانت از گناه را از چنین شخصی بر می دارد. او را به شیطان و هوای نفسش وا می گذارد .
معنای دیگر این است که خداوند پرده ستاریت و عیب پوشی خویش را از چنین بنده گستاخ بر می دارد ، تا رسوا گردد. (بحار الانوار ، ج 84، ص253)
آیت الله جوادی آملی میفرماید:
خداوند متعال که ستار العیوب است، میداند کجا ستاری بکند و کجا ستاری نکند. اگر کسی ستارالعیوب دیگران باشد و در عین حال مخفیانه مرتکب گناهی شود، ذات اقدس اله اجازه نخواهد داد اسرارش نزد دیگران افشا شود. حتی در قیامت خداوند اجازه نمیدهد کسانی که کنار یکدیگرند از اعمال هم با خبر شوند؛ بنابراین عملکرد خود شخص بسیار مهم است.
اگر کسی پرده دیگران را ندرد و آشکارا دست به گناه نیازد، خداوند پرده اش را نمیدرد. بر این اساس، کسی که با قلم و بیان و اندیشه های ناصواب خود، آبروی دین خدا و مردم را میبرد، به جایی میرسد که شایسته نیست خداوند متعال آبروی او را حفظ کند. در این موقعیت، خدای سبحان اجازه میدهد صاحبدلان ببینند او چه کرده است و حتی احتمال دارد در قیامت، مقابل دیگران رسوا شود.(پرسش ها و پاسخ ها، ج٢، ص٥٦2)
زبان حال کسی که اگر یک گناهی هم کرده سعی میکند آن را پنهان نگاه دارد همانی است که در مناجات شعبانیه آمده است که «إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوباً فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ خدایا گناهانی را در دنیا بر من پوشاندی من محتاج ترم که در آخرت هم بر من پوشانده شود» «إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلَا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ خدایا این طرف ما را پیش بندگان صالح است مفتحض نکردی آن طرف هم جلوی چشمها من را مفتضح نکن» چنین کسی معلوم است حیایی دارد چنینی کسی اگر هم گناهی مرتکب شده وقتی این طور از خدا میخواهد که خدایا من خجالت میکشم من را مفتضح نکن خدا پردهی این را بالا نمیزند و میپوشاند در بعضی از موارد چه بسا از اولیائشان هم میپوشاند اینها دیگر موارد خاصی است.
ولی اگر کسی حیا را گذاشت کنار طوری بود که گناهان خدا را انجام داد هیچ ابایی هم نداشت اصلا خودش پرده دری کرد خودش هتاک بود خودش هیچ ابایی نداشت از این که آبرویش برود و متاسفانه این قدر سقوط کردند که خجالت نمیکشند از گناهشان بلکه افتخار هم میکنند کاملا ابراز هم میکنند یا این که آبروی دیگران را میبرند و در این آبرو بردن عادت دارند خدا چنین کسانی را که خودشان تحفظی بر آبروی خودشان ندارند یا نسبت به آبروی دیگران هیچ حفاظتی ندارند خدا پرده را از او برای دیگران بالا میبرد حالا در قیامت یا حتی در دنیا این ها کسانی هستند که احتیاج به صفت ستاریت خدا ندارند و اعتنا ندارند.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
محرم علی ایمانی
باسلام
لطفا در مورد 3 کلمه مکر،کید و خدعه معنای لغوی و فرق بین این کلمات را بیان بفرمائید.
با تشکر
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
«مکر»: تدبیر و محاسبه کردن برای ضرر رساندن به دیگری به صورت مخفیانه غافلگیرانه.
«کید»: قوی تر و شدیدتر از مکر است. به معناى تدبیر و چارهجویى پنهانى علیه کسى و به ضرر او است و پیگیری کردن و به عمل رساندن آن فکر. بنابراین سه قید تدبیر+عمل+به منظور ضرر رساندن در این کلمه وجود دارد. یعنی در کید، عمل کردن به آن فکر حتما وجود دارد.
خدعه: مخفی کردن آنچه که شأن آن این است که ظاهر و معلوم باشد.
مثلا در زبان عربی «مُخدَع» به معنی خزانه و محفظه و گاوصندوق است یعنی چیزی که در آن اموال و اجناسی مخفی شده و نگهداری میشود که شأنشان این است که در دست مردم و در اختیار شان باشد.
مثلا در جمله «وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُم» یعنی همانا هر عمل ناپسند و مکروهی قبل از اینکه اثرش را به دیگری برساند در نفس شخصِ عامل اثر میگذارد و ظلمتی در قلبش بوجود میآید و از خدا دور میشود.(شأن انسان داشتن قلب نورانی و نزدیک بودن به خدا است)
و یا جمله «وَ هُوَ خادِعُهُم» یعنی خداوند قلبشان را مهر میزند و محروم میشوند از مشاهده آیات خدا و نشانههابی ربوبیت او و مظاهر عظمت خداوند و مخفی میشود از او هر آنچه که در آن خیر و هدایت و سعادت است.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.