مصطفی مکرمی
برای اینکه بتوانیم همیشه نمازمان را در اول وقت ادا کنیم چه راهکارهایی وجود دارد
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
بهترین راه شناخت و معرفت الله است یعنی معرفت خود را به خداوند افزایش دهیم، جایگاه خود را نسبت به خداوند یاد آور شویم، متوجه فقر ذاتی خود باشیم و اینکه خداوند ربّ و همه کاره است، متذکر عظمت خداوند و ناچیزی خود باشیم آنگاه وقتی خدایی که ربّ است، کریم است، مالک علی الاطلاق و بدون قید و شرط است وقتی که به موجودی که سراسر نیاز است و چیزی از خود ندارد اذن میدهد که بنده من اکنون وقت ملاقت با من است، اذن دادهام که با من که خالق تو ام در این لحظه خلوت کنی، در این حالت انسان برای دیدار با معبودش لحظه شماری میکند و برای خلوت با او سر از پا نمیشناسد.
حال چگونه معرفت خود را به خدا زیاد کنیم و جایگاه خود را بهتر بشناسیم؟ چه کتابی بخوانیم؟ کدام سخنرانی را گوش کنیم؟
راهش این است که قرآن بخوانیم و در آیاتش تدبر کنیم و به فرموده امیرالمؤمنین با خواندن قرآن ظلالت و گمراهی از انسان زایل میشود و نور و هدایت بدست میآید.
1)
جنیدی : فدای نام الله
سلام و درود وصلوات برپیروان و دوستان
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مصطفی مکرمی
سلام علیکم
چگونه ظرفیت خودمان را بالا ببریم و از حرف دیگران نرنجیم
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
حاج آقا دولابی فرمودند: لُبِّ اخلاق این دو چیز است: مرنج و مرنجان
آیت الله امجد فرمودند: کلید حل بسیاری از مشکلات در زندگی این است که مرنج و مرنجان
از مرحوم حاج آقا مجتهدی رحمة الله نقل شد که میفرمودند: آقای آخوند از آقای نخودکی خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت: مــــــــرنــــــــــج و مـــــــــرنجـــــــان
آقای آخوند گفت مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم. ولی مرنج یعنی چی؟ چطور میتوانم ناراحت نشوم؟ مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده چطور میتوانم نرنجم؟!
آقای نخودکی گفت: علاج ، آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی. اگر ما خودمان را دارای عزت و مقام خاصی در این دنیا ندانیم و خودمان را در برابر خداوند هیچ بدانیم دیگر هیچگاه از سخن دیگران ناراحت نمی شویم.
حافظ زیبا سروده که:
جفا کشیم و ملامت خوریم و خوش باشیم که در طریقت ما کافری ست رنجیدن
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
آیا عبارت زیر یا شبیه آن در قران کریم بیان شده است؟
چیزی را به زور از من نخواهید
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
آیات زیر میتواند پاسخ به سؤال شما باشد:
1-عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون (بقره/216)؛ بسا چیزى را خوش ندارید و آن براى شما بهتر است، و بسا چیزى را دوست دارید و آن براى شما بدتر است، و خدا مىداند و شما نمىدانید.
2-عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً (نساء/19)؛ بسا هست که شما چیزى را مکروه دارید و خدا در آن خیر فراوانى قرار مىدهد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
سمیه عیاسی ترکمان
منظور از ( حق تلاوته ) جیست؟ الف )تلاوت و حفظ قران
ب)تدبر و عمل به قران
ج) خواندن زیاد ایات
د)یاد دادن ایات به دیگران
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
روایتى دربارهى آداب تلاوت قرآن در تفسیر المیزان نقل شده، که هشت نکته را مورد توجّه قرار داده است: 1. ترتیل آیات. 2. تفقّه در آیات. 3. عمل به آیات. 4. امید به وعدهها.
5. ترس از وعیدها. 6. عبرت از داستانها. 7. انجام اوامر الهى. 8. ترک نواهى. در پایان روایت نیز امام صادق علیه السلام فرمود: حقّ تلاوت تنها حفظ آیات، درس حروف، قرائت و تجوید نیست. وبر اساس روایات، کسانى که حقّ تلاوت قرآن را ادا مىکنند، تنها امامان معصوم مىباشند.
بنابراین حقّ تلاوت، در تلاوت با صوت زیبا ورعایت نکات تجوید خلاصه نمىشود، بلکه ملاک، ایمان و عمل است.(تفسیر نور)
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
رقیه مشعوف
با سلام طاعات و عبادات قبول،چرا سوره توبه که خطاب به مشرکین است بسم الله الرحمن الرحیم ندارد اما سوره مسد با اینکه با خطاب تند به ابولهب آغاز میشود، بسم الله الرحمن الرحیم دارد؟
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
در این که چرا سوره توبه با بسم الله شروع نشده است در بین مفسرین اختلاف هست
و در روایات صادر از ائمه معصومین علیهم السلام نیز این اختلاف مشاهده می شود.
دو قول وجود دارد:
برخی می گویند چون این سوره ادامه سوره انفال است به همین خاطر با بسم الله شروع نشده است . اواخر سوره انفال راجع به پیمان ها سخن به میان آمده و در اوایل سوره توبه از شکستن پیمان توسط مشرکین بحث شده است.
قول دیگر این است که این سوره ، سوره مستقلی است و علت نداشتن بسم الله این است که «لان بسم اللَّه للامان و الرحمة و نزلت برائة لرفع الامان و السیف فیه» بسم الله برای امان و صلح و دوستی و نشانه رحمانیت و رحیمیت خداوند است ولی این سوره با رفع امان و بیزاری جستن از دشمنان آغاز شده است.
البته به هر دو نظر نقد هایی وارد است و در نقد نظر دوم، همان فرمایش شما را میتوان بیان کرد که مگر سوره ی تبت چنین شرایطی ندارد، چرا با بسم الله آغاز شده است؟
استاد جوادی آملی ضمن نقد این دو دیدگاه معتقدند نوع مفاد سوره مبارکه توبه با سور دیگر قرآنی متفاوت بوده و مانند یک قطعنامه است.
در نقد دیدگاه دوم معتقدند که؛ وجه دوم خیلی روشن نیست برای اینکه رحمت الهی همیشه پیشاپیش غضب او حرکت میکند «یامَن سَبَقت رَحمتَهُ غَضَبه» «یا من تَسعی رَحمتهُ إمام غضبه» این گونه تعبیرها نشانه آن است که غضب در تحت رهبری رحمت پدید میآید ...رحمت خدا امام سایر اوصاف است ... و رهبر سایر اوصاف است هرجا این رحمت الهی ظهور مخصوص دارد.
رحمت نسبت به موارد خاص خودش که جذب و عاطفه و مهر و لطف را به همراه دارد مشخص است اما رحمت نسبت به مراکز فساد به این است که اگر آنها قابل اصلاح نیستند کنده بشوند تا فساد آنها بیشتر نشود و صالح را هم فاسد نکند رحمت نسبت به یک غده سرطانی این است که عمل بشود قطع ... پس رحمت به حسب هر شیئی فرق میکند اینکه گفته شد رحمت خدا بیش از غضب اوست نه یعنی مثلاً رحمت خدا هشت مرتبه دارد و غضب خدا هفت مرتبه نظیر اینکه بهشت هشت درجه دارد و جهنم هفت درکه و اینها در عرض هماند اینطور نیست، بلکه رحمت امام غضب است، پیشاپیش غضب است ،رهبر غضب است، دستور میدهد کجا غضب باشد ،کجا غضب نباشد؛ بنابراین مهندسی ،طراحی نقشه ،پیاده شدن غضب به عهده رحمت است.
همان طوری که طبیب گاهی مرهم میدهد و گاهی دست به چاقو میبرد و عضوی را قطع میکند اینجا هم همینطور است ... رحمت خدا سابق بر غضب اوست بیش از غضب اوست یا پیشاپیش غضب او حرکت میکند به همین معنا خواهد بود «یا مَن وَسعتْ کُل شَیءٍ رحمته یا مَن سَبَقت رَحمتَهُ غَضَبه» ...". (برگرفته از مرکز ملی پاسخگویی به مسائل دینی)
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
ارزیتا صالحین
سلام
منظور از وقت معلوم در آیه کریمه چه وقتی است؟
آیا تا روز رستاخیز است؟
آیا تا ظهور امام زمان است؟
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
در سوره مبارکه ص در بیان درخواست ابلیس و پاسخ خداوند به او آمده است که:
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنىِ إِلىَ یَوْمِ یُبْعَثُونَ(79)
قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ(80) إِلىَ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ(81)
عین این آیات در سوره مبارکه حجر آیات 36 تا 38 نیز بیان شده است.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بیان میکنند که ابلیس از خداوند خواست تا برای اغوای انسانها تا قیامت به او مهلت دهد و خداوند پاسخ داد که مهلت میدهم اما تا روزی معلوم نه تا قیامت؛ و معلوم مىشود که آن روز یعنى روز وقت معلوم آخرین روزى است که بشر به تسویلات ابلیس، نافرمانى خدا مىکند و آن قبل از روز قیامت و بعث است.
دلیلى که مفسرین به آن استناد جستند این دلالت را دارد که "روز وقت معلوم" که سرآمد مهلت ابلیس است، روز اصلاح آسمانى بشر است که ریشه فساد به کلى کنده مىشود و جز خدا کسى پرستش نمىگردد.
در تفسیر عیاشی از امام صادق، علیه السلام، روایتی نقل شده که وهب از حضرت سؤال کرد: «روزی که در آیه شریفه آمده چه روزی است؟ حضرت فرمود: یا وهب آیا تو گمان می کنی آن روزی است که خدا مردم را در آن مبعوث می کند؟(خیر) و لکن خدای عز و جل او را مهلت می دهد تا روزی که قائم ما، علیه السلام، مبعوث شود و جلوی سر او را گرفته گردنش را می زند و آن روز، روز معلوم است.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
SH.N
با سلام
در آیه 267 سوره مبارکه بقره میخوانیم :
ای کسانی که ایمان آورده اید ، از پاکیزه ها و حلال های آنچه کسب کرده اید و آنچه برای شما از زمین بیرون آورده ایم ( از کشت و معادن ) انفاق نمایید و قصد مال ناپاک ( بد و حرام ) نکنید که از آن انفاق نمایید ، در حالی که آن را ( اگر در برابر حق خودتان می دادند ) جز با چشم پوشی ( و بی میلی ) نمی گرفتید ، و بدانید که خداوند بی نیاز و ستوده است.
سوال :
مگر نه این است که اموال حرامی که وارد اموال انسان میشود تمام آن را تحت تاثیر قرار می دهد و ناپاک می کند ؟!
پس چرا در این آیه شریفه خداوند فرموده میتوان برای انفاق , اموال پاک را از نا پاک جدا کرد و از بخش پاک انفاق کرد ؟!
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
در این آیه خداوند کیفیت مالی که باید انفاق شود را بیان میکند. نکته اینجاست که خبیث به معنای حرام نیست و طیّب به معنای حلال نمیباشد هر چند این واژگان با هم ارتباط دارند. «طیّب» به معنای آن چیزی است که با طبع انسان سازگار است و مورد طبع انسان است و خبیث ضد طیّب است.
تفسیر المیزان در ذیل این آیه این طور بیان میکند که خداوند در این آیه مىفرماید: انفاق باید از اموال طیب باشد، نه خبیث، یعنى مالى باشد که فقیر به رغبت آن را بگیرد نه به کراهت و اغماض، براى اینکه کسى که نخواهد با بذل مال طیب، خویشتن را به صفت بخشنده متصف سازد، و بخواهد مال خبیث خود را از سر باز کند، و زندگى خود را از چنین آلودگیها رها سازد، چنین کسى دوستدار کار نیک نمىشود، و چنین انفاقى نفس او را به کمالى نمىرساند، و بهمین جهت است که مىبینیم آیه شریفه با جمله:" وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ" پایان یافته است چون این جمله به ما مىفهماند که باید در انفاق خود بىنیازى و حمد خداى را در نظر بگیریم، که خدا در عین اینکه احتیاجى به انفاق ما ندارد، مع ذلک انفاق طیب ما را مىستاید، پس از مال طیب خود انفاق کنید. و نیز ممکن است جمله را چنین معنا کنیم: که چون خدا غنى و محمود است نباید با او طورى سودا کرد که لایق به جلال او (جل جلاله) نبوده باشد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
سلام
دوستی دارم در آلمان که مسیحی هستند و در مورد دین ما خیلی مطالعه می کنند و ارتباط 18 ساله ما حول موضوع دین می باشد.
اخیرا آیه 51 سوره مائده موجب تشویش ذهن ایشان شده است.
ممنون میشم کمکم کنید.
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
اسلام، دین سیاست است و تنها به احکام فردى نمىپردازد، و قید یهود و نصاری در این آیه به علت کفر ایشان و دشمنی شان با اسلام است. نهى از دوستى با یهود و نصارا، دوستى به حدى است که باعث کشش روحى بین مسلمین و اهل کتاب شود و در نتیجه اخلاق اهل کتاب در بین مسلمین راه یابد چون چنین دوستى سر انجام سیره دینى جامعه مسلمان را که اساس آن پیروى از حق و سعادت انسانها است، دگرگون ساخته، سیره کفر در بین آنان جریان مىیابد که اساسش پیروى از هواى نفس و پرستش شیطان و خروج از راه فطرى زندگى است.
ذکر یهود و نصارا در آیه، از باب نمونه است، وگرنه شکّى نیست که ولایت هیچ کافرى را هم نباید پذیرفت.
از آیات دیگر قرآن استفاده مىشود که بهرهگیرى از غذاهاى غیر گوشتى اهل کتاب، یا ازدواج موقّت با آنان، یا داد و ستد و زندگى مسالمتآمیز با آنان جایز است و هیچ یک از این مسائل به معناى سلطهپذیرى آنان نیست.
و در این آیه صریحا بیان شده است که با وجود اختلافات شدید میان یهود و نصارا، پیوندشان به خاطر نابودى اسلام است «بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ» و خداوند در این آیه به مسلمانان دستور میدهد که ولایت کفّار و دشمنان را نپذیریم، چون آنان تنها به فکر هم مسلکان خویشند.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مرتضی.ش
با سلام .. هر چند جواب سوالی که میپرسم نه در قالب منطق کلام بلکه در بطن اندیشه و احساس برام روشن و مبرهنه اما برای یادگیری از شما عزیزان جهت قانع کردن اشخاصی که سوال رو از بنده میپرسند و سعی در اثبات آن دارند وقت شریفتون رو میگیرم ... لطفا با بیانی گیرا بفرمایید چگونه خداوندی که در جای جای قران کریم و در بند بند خلقت چیزی جز مظهر مهربانی و عطوفت از او سراغ نداریم در آیه 56 سوره نساء اینگونه حرف از شکنجه ای میزند که نا تمام است و تحمل اجرای آن برای ما در حق منفورترین انسان در نظر ما غیر ممکن مینماید ؟
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِآیَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَارًا کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیرَهَا لِیَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَزِیزًا حَکِیمًا (نساء /56)
برای پاسخ به این سؤال لازم است که دیدگاه ما نسبت به بهشت و جهنم و قیامت اصلاح شود. مختصرا عرض میشود که بهشت یا جهنم جایی نیست که بعدا ما را در آن بیندازند بلکه انسان در این دنیا با انجام اعمالش خود را هم سنخ با بهشت و یا جهنم میکند یعنی در اثر انجام اعمالی که مطابق با فطرت است به تدریج از لحاظ مراتب انسانی رشد کرده و مراتب کمال را طی میکند و به معرفت خوبیها و خیرها میرسد که بعد از برداشته شدن حجاب دنیا، به لذتی خالص که هیچ رنجی همراه با آن نیست میرسد که به آن بهشت گفته میشود و اگر بر خلاف ناموس خلقت گام بردارد، خودش را از لذت و منبع خیر و خوبی دور کرده که بعد از مفارقت از دنیا، تلخی این دوری را با تمام وجود حس کرده که به آن جهنم میگویند.
یعنی انسان صیر میکند، صیر یعنی شدن؛ انسان یا میشود بهشت یا جهنم. البته در این دنیا به صورت محدود از نعمتها و یا عذابها بهرهمند هستند.
علامه طباطبایی میفرمایند که انسانِ بعد از دنیا انسانِ دیگری است و انسانِ بهد از معصیت انسانِ دیگری است. و این فرمایش به معنای همان حقیقتی است که ذکر شد یعنی انسان خودش دائما در حال تغییر است حال یا در جهت کمال یا در جهت خلاف آن.
و البته از واژگان آیات نیز این مطلب روشن است، مثلا در این آیه میفرماید «یذوقوا». ذوق یا ذائقه آن چیزی است که مورد پسند انسان است و در اینجا عذاب، آن چیزی است مورد پسند کافران بوده است.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
هومن خلیلی
مفهوم دقیق آیه 11 سوره فصلت چیست ؟ خداوند در این آیه زمین و دود را نه تنها ذی شعور قرارداده بلکه طوری خطاب قرار داده که انگار آنها هم همانند انسان دارای اختیار در انتخاب هستند ؟!
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
در تفسیر المیزان در آمده است که به طورى که از کلام خداى تعالى استفاده مىشود، علم را براى تمامى موجودات قائل است، چیزى که هست سخن گفتن خدا با هر چیزى به حسب حال آن چیز و مناسب با آن است، و بنا بر این آیه مورد بحث که یکى از مواردى را که خدا با موجودات سخن گفته حکایت مىکند حقیقتى تحلیلى خواهد بود.
در جمله "ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً" آمدن را بر آن دو واجب کرده و مخیرشان کرده به اینکه به طوع بیایند و یا به کراهت، و این را مىتوان به وجهى توجیه کرد، به اینکه منظور از "طوع" و "کره"- که خود نوعى قبول کردن و نکردن و ملایمت و سازگارى و عدم آن است، این باشد که آسمان و زمین موجود شوند، چه اینکه قبلا استعداد آن را داشته باشند، و چه نداشته باشند. در نتیجه جمله "ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً" کنایه مىشود از اینکه چارهاى جز هستى پذیرفتن ندارند و هست شدن آن دو امرى است که به هیچ وجه تخلف پذیر نیست، چه بخواهند و چه نخواهند چه درخواست داشته باشند و چه نداشته باشند، باید موجود شوند. آسمان و زمین هم این فرمان را پذیرفتند و پاسخ گفتند که ما امر تو را پذیرفتیم، اما نه به کراهت، یعنى نه بدون داشتن استعداد قبلى و قبول ذاتى، بلکه با داشتن آن و بدین جهت گفتند "أتینا طائعین" یعنى ما، استعداد پذیرفتن هستى را داریم.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.