مهمان
با سلام .قران می گوید خمس فقط به غنائم و منفعت تعلق می گیرد بقیه موارد خمس آیا در روایات آمده است . خواهشمند است با ذکر منبع بیان نمایید .
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
این آیات مشتمل است بر بیان وجوب دادن خمس غنیمت ، و استقامت در برابر دشمن ، و اندرز آنان و بیان پاره اى از نکبتها که خداوند دشمنان دین را بدان مبتلا کرده ، و بیچاره شدنشان به مکر الهى ، و اینکه خداوند در بین آنان همان سنتى را معمول داشته که در میان قوم فرعون و کسانى که پیش از ایشان بودند بخاطر تکذیب آیات و جلوگیرى از راه او معمول داشته است .
وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شىْءٍ فَأَنَّ للَّهِ خُمُسهُ وَ لِلرَّسولِ ...
توضیح و تفسیر مفردات و جملات آیه شریفه مربوط به خمس : (( واعملوا انما غنمتم منشى ء فان لله خمسه و للرسول ... ))
کلمه (( غنم )) و (( غنیمت )) به معناى رسیدن به در آمد از راه تجارت و یا صنعت و یا جنگ است ، و لیکن در این آیه بملاحظه مورد نزولش تنها با غنیمت جنگى منطبق است . راغب مى گوید: (( غنم )) - به دو فتحه - معنایش معروف است ، خداى تعالى فرموده : (( و من البقر و الغنم حرمنا علیهم شحومهما )) : (( و از گاو و گوسفند پیه آن دو را بر ایشان حرام کردیم )) و (( غنم )) - به ضمه حرف اول و سکون حرف دوم - به معناى رسیدن و دست یافتن به فائده است ، و لیکن در هر درآمدى که از راه جنگ و از ناحیه دشمنان و غیر ایشان به دست آید استعمال شده ، و به این معنا است آیه (( و اعلموا انما غنمتم من شى ء و آیه فکلوا مما غنمتم حلالا طیبا )) . و کلمه (( مغنم )) به معناى هر چیزى است که به غنیمت درآید و جمع آن (( مغانم )) مى باشد، مانند: (( فعند الله مغانم کثیره ))
ترجمه تفسیر المیزان جلد 9 صفحه 118
و کلمه (( ذو القربى )) به معناى نزدیکان و خویشاوندان است و در این آیه منظور از آن ، نزدیکان رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) و یا بطورى که از روایات قطعى استفاده مى شود خصوص اشخاص معینى از ایشان است . و کلمه (( یتیم )) به معناى انسانى است که پدرش در حال خردسالى اش مرده باشد، و مى گویند که در همه انواع حیوانات یتیم آن حیوانى است که مادر خود را از دست داده باشد، تنها انسان است که یتیم بودنش از ناحیه پدر است .
از ظاهر آیه برمى آید که تشریع در آن مانند سایر تشریعات قرآنى ابدى و دائمى است ، و نیز استفاده مى شود که حکم مورد نظر آیه مربوط به هر چیزى است که غنیمت شمرده شود، هر چند غنیمت جنگى ماخوذ از کفار نباشد، مانند استفاده هاى کسبى و مرواریدهایى که با غوص از دریا گرفته مى شود و کشتى رانى و استخراج معادن و گنج ، آرى ، گو اینکه مورد نزول آیه غنیمت جنگى است ، و لیکن مورد مخصص نیست .
و همچنین از ظاهر مصارفى که برشم رده و فرموده : (( لله خمسه و للرسول و لذى القربى و الیتامى و المساکین و ابن السبیل )) برمى آید که مصارف خمس منحصر در آنها است ، و براى هر یک از آنها سهمى است ، به این معنا که هر کدام مستقل در گرفتن سهم خود مى باشند، همچنانکه نظیر آن از آیه زکات استفاده مى شود، نه اینکه منظور از ذکر مصارف از قبیل ذکر مثال باشد.
هر یک از این مطالب که گفتیم از ظاهر آیه استفاده مى شود شکى نیست در اینکه از آیه به ذهن تبادر مى کند، و بر طبق آن روایاتى هم از طریق شیعه و ائمه اهل بیت (علیهم السلام ) وارد شده . و لیکن مفسرین اهل سنت درباره آن و اینکه تفسیر آیه چیست اختلاف کرده اند.
ترجمه تفسیر المیزان جلد 9 صفحه .12
روایاتى در مورد خمس و مستحقیقن آن در ذیل آیه شریفه : (( واعملوا انما غنمتم من ... ))
در کافى بسند خود از على بن ابراهیم از پدرش از ابن ابى عمیر از حسین بن عثمان از سماعه روایت کرده که گفت : از امام ابى الحسن (علیه السلام ) از مساله خمس سؤ ال کردم ؛ حضرت فرمود: خمس در هر فائده اى که مردم مى برند چه کم و چه زیاد واجب است .
ترجمه تفسیر المیزان جلد 9 صفحه 135
و نیز از على بن ابراهیم از پدرش از حماد بن عیسى از اصحاب ما (راویان شیعه ) از عبد صالح (موسى بن جعفر - (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود: خمس در پنج چیز واجب است : در غنیمتها، غوص ، گنجها، معادن و کشتى رانى ، از همه این چند صنف خمس گرفته مى شود، و در مصارفى که خدا معلوم کرده تقسیم مى شود، و چهار پنجم دیگر اگر غنیمت است در میان لشکریان تقسیم و اگر غیر آن است به صاحبش رد مى شود، و در میان آنان به شش سهم تقسیم مى شود: سهمى براى خدا، سهمى براى رسول خدا (صلى الله علیه و آله )، سهمى براى ذى القربى ، سهمى براى یتیمان ، سهمى براى مسکینان و سهمى براى درماندگان در سفر، آنگاه سهم خدا و رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) را به وراثت به جانشین او مى دهند. پس زمامدارى که جانشین پیغمبر است سه سهم مى برد دو سهم از خدا و رسولش و یک سهم از خودش ، پس به این حساب نصف تمامى خمس به او مى رسد، و نصف دیگر آن طبق کتاب و سنت در میان اهل بیت او سهمى به یتیمان و سهمى به مسکینان ایشان و سهمى به سادات درمانده در سفر داده مى شود، آنقدر که کفاف مخارج یکسال ایشان بکند. و اگر چیزى باقى ماند آن نیز به والى داده مى شود، و اگر به همه آنان نرسید و یا اگر رسید کفاف مخارج یکسال ایشان را نکرد والى (زمامدار) باید از خودش بدهد تا همه براى یکسال بى نیاز شوند. و اگر گفتیم : باید از خودش بدهد براى این است که اگر زیاد مى آمد او مى برد. و اینکه خداوند خمس را مخصوص اهل بیت رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) کرد و به مسکینان و درماندگان در سفر از غیر سادات نداد براى این است که عوض خمس به آنان صدقات را داد، چون خداوند مى خواهد که آل محمد (صلى الله علیه و آله ) بخاطر قرابتى که با آن حضرت دارند منره و محترم باشند، و به چرک (زکات ) مردم محتاج نشوند، لذا خمس را تا حدى که رفع نیازشان را بکند براى آنان قرار داد تا به ذلت و مسکنت نیفتند، و اما صدقه دادن خود سادات به یکدیگر عیبى ندارد.
و این کسانى که خداوند خمس را برایشان قرار داده خویشاوندان رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) و همانهایند که در آیه (( و انذر عشیرتک الاقربین )) از آنان یاد کرده ، و ایشان فرزندان عبد المطلب از ذکور و اناث مى باشند، و احدى از خاندانهاى قریش و سایر تیره هاى عرب جزو آنان نیستند. و همچنین موالى اهل بیت (علیهم السلام ) نیز در این خمس سهمى ندارند، صدقات مردم براى موالى ایشان حلال است ، و موالى با سایر مردم یکسانند.
و کسى که مادرش از بنى هاشم و پدرش از سایر دودمانهاى قریش باشد زکات و سایر صدقات بر او حلال است ، و از خمس چیزى به او نمى رسد، براى اینکه خداى تعالى مى فرماید: (( ادعوهم لابائهم : (( ایشان را به نام پدرانشان بخوانید )) )) .
ترجمه تفسیر المیزان جلد 9 صفحه 136
و در تهذیب به سند خود از على بن مهزیار روایت کرده که گفت : على بن راشد برایم گفت که خدمت امام (علیه السلام ) عرض کردم : شما مرا امر فرمودى که به امرت قیام نموده و حقت را بگیرم ، و من این معنا را نزد ارادتمندانت اعلام کردم ، بعضى از ایشان به من گفتند که حق امام چیست ؟ من نفهمیدم که جواب چه بگویم . حضرت فرمود: خمس برایشان واجب است . پرسیدم در چه چیز؟ فرمود: در متاع و باغاتشان . پرسیدم : آیا تاجر و صنعتگر هم باید بدهد؟ فرمود: البته وقتى که مخارج خود را تحصیل کردند و توانستند خمس بدهند باید بدهند.
و نیز تهذیب به سند خود از زکریا بن مالک جعفى از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده که شخصى از آن حضرت از معناى آیه (( و اعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى و الیتامى و المساکین و ابن السبیل )) سؤ ال کرد، حضرت فرمود: خمس خداى عز و جل و خمس رسول و خمس ذى القربى که به ملاک خویشاوندى رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) مى بردند همه براى امام است . و اما یتیمان و مسکینان و درماندگان در سفر از ذى القربى سهم هیچ یک ایشان به غیر ایشان داده نمى شود.
و نیز تهذیب به سند خود از احمد بن محمد بن ابى نصر از ابى عبد الله (علیه السلام ) روایت کرده که ابراهیم بن ابى البلاد به آن حضرت عرض کرد: آیا زکات بر تو واجب مى شود ؟ (گویا منظورش این بوده که آیا درآمد شما به حد زکات مى رسد) فرمود: نه ، و لیکن زیاد مى آید و همینطور مى دهیم ، و نیز از قول خداى عز و جل که فرموده : (( و اعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول ولذى القربى )) پرسش کرد و شخصى عرض کرد سهم خدا را به چه کسى باید داد؟ فرمود: به رسول خدا (صلى الله علیه و آله )، و سهم رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) را هم به امام باید داد. عرض شد: اگر یکى از اصناف مصرف خمس از سایر اصناف بیشتر و صنف دیگرى کمتر شد چه باید کرد؟ فرمود: اختیار و تشخیص تکلیف در این موارد با امام است . شخصى پرسید: آیا مى دانید رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) در این گونه موارد چه مى کرده ؟ فرمود: به هر صنفى هر مقدارى را که مصلحت مى دید مى داد و امام هم این چنین مى کند.
ترجمه تفسیر المیزان جلد 9 صفحه 137
مؤ لف : اخبارى که از ائمه اهل بیت (علیهم السلام ) رسیده متواتر است در اینکه خمس مختص به خدا و رسول و امام از اهل بیت و یتیمان و مسکینان و ابن سبیل سادات است ، و به غیر ایشان داده نمى شود. و اینکه خمس به شش سهم به همان نحوى که در روایات بالا آمده تقسیم مى شود. و اینکه خمس مختص به غنائم جنگى نیست ، بلکه هر چیزى را که در لغت غنیمت شمرده شود شامل مى شود، مانند سود کسب و گنج و استخراج مروارید از دریا و معدنها و کشتى رانى . و در روایات ائمه - همانطور که گذشت - آمده که خمس موهبتى است از ناحیه خدا براى اهل بیت که بدین وسیله زکات و صدقات را بر ایشان حرام کرد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
باسلام آیا به جوایزی که درمسابقات کتابخوانی برنده می شویم جخمس تعلق می گیردیا خیر
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
بنا به فتوای امام خمینی و مقام معظم رهبری به هدیه خمس تعلق نمی گیرد
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
باسلام تفاوت بین احتیاط واجب ومستحب درچیست؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
در احتیاط مستحب عمل به حکم مستحب است و در احتیاط واجب، ملکف می تواند به مرجع اعلم بعدی مراجعه کند و گرنه باید به همان فتوا عمل کند
احتیاطی که قبل از فتوا ذکر می شود احتیاط واجب است و احتیاط بعد از ذکر فتوا، احتیاط مستحب
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
masoud varzideh
در عالم آخرت وضع زمان به چه کیفیتی است؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : دلیلی نداریم که در آخرت زمان وجود نداشته باشد. بلکه در آیات و روایات به وجود زمان اشاره شده ولی طول آن بسیار بلند تر زمان های عالم دنیا است. هر روز قیامت معادل 50 هزار سال این دنیا است.
شاید کیفیت آن هم متفاوت باشد. والله اعلم
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
با سلام .قران می گوید خمس فقط به غنائم و منفعت تعلق می گیرد بقیه موارد خمس آیا در روایات آمده است . خواهشمند است با ذکر منبع بیان نمایید .
با تشکر
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
کلمه (( غنم )) و (( غنیمت )) به معناى رسیدن به در آمد از راه تجارت و یا صنعت و یا جنگ است ، و لیکن در این آیه بملاحظه مورد نزولش تنها با غنیمت جنگى منطبق است .و از ظاهر آیه برمى آید که تشریع در آن مانند سایر تشریعات قرآنى ابدى و دائمى است ، و نیز استفاده مى شود که حکم مورد نظر آیه مربوط به هر چیزى است که غنیمت شمرده شود، هر چند غنیمت جنگى ماخوذ از کفار نباشد، مانند استفاده هاى کسبى و مرواریدهایى که با غوص از دریا گرفته مى شود و کشتى رانى و استخراج معادن و گنج ، آرى ، گو اینکه مورد نزول آیه غنیمت جنگى است ، و لیکن مورد مخصص نیست .
برخی روایات:
از على بن ابراهیم از پدرش از حماد بن عیسى از اصحاب ما (راویان شیعه ) از عبد صالح (موسى بن جعفر - (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود: خمس در پنج چیز واجب است : در غنیمتها، غوص ، گنجها، معادن و کشتى رانى ، از همه این چند صنف خمس گرفته مى شود، و در مصارفى که خدا معلوم کرده تقسیم مى شود، و چهار پنجم دیگر اگر غنیمت است در میان لشکریان تقسیم و اگر غیر آن است به صاحبش رد مى شود، و در میان آنان به شش سهم تقسیم مى شود: سهمى براى خدا، سهمى براى رسول خدا (صلى الله علیه و آله )، سهمى براى ذى القربى ، سهمى براى یتیمان ، سهمى براى مسکینان و سهمى براى درماندگان در سفر، آنگاه سهم خدا و رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) را به وراثت به جانشین او مى دهند. پس زمامدارى که جانشین پیغمبر است سه سهم مى برد دو سهم از خدا و رسولش و یک سهم از خودش ، پس به این حساب نصف تمامى خمس به او مى رسد، و نصف دیگر آن طبق کتاب و سنت در میان اهل بیت او سهمى به یتیمان و سهمى به مسکینان ایشان و سهمى به سادات درمانده در سفر داده مى شود، آنقدر که کفاف مخارج یکسال ایشان بکند. و اگر چیزى باقى ماند آن نیز به والى داده مى شود، و اگر به همه آنان نرسید و یا اگر رسید کفاف مخارج یکسال ایشان را نکرد والى (زمامدار) باید از خودش بدهد تا همه براى یکسال بى نیاز شوند. و اگر گفتیم : باید از خودش بدهد براى این است که اگر زیاد مى آمد او مى برد. و اینکه خداوند خمس را مخصوص اهل بیت رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) کرد و به مسکینان و درماندگان در سفر از غیر سادات نداد براى این است که عوض خمس به آنان صدقات را داد، چون خداوند مى خواهد که آل محمد (صلى الله علیه و آله ) بخاطر قرابتى که با آن حضرت دارند منره و محترم باشند، و به چرک (زکات ) مردم محتاج نشوند، لذا خمس را تا حدى که رفع نیازشان را بکند براى آنان قرار داد تا به ذلت و مسکنت نیفتند، و اما صدقه دادن خود سادات به یکدیگر عیبى ندارد.
و این کسانى که خداوند خمس را برایشان قرار داده خویشاوندان رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) و همانهایند که در آیه (( و انذر عشیرتک الاقربین )) از آنان یاد کرده ، و ایشان فرزندان عبد المطلب از ذکور و اناث مى باشند، و احدى از خاندانهاى قریش و سایر تیره هاى عرب جزو آنان نیستند. و همچنین موالى اهل بیت (علیهم السلام ) نیز در این خمس سهمى ندارند، صدقات مردم براى موالى ایشان حلال است ، و موالى با سایر مردم یکسانند.
و کسى که مادرش از بنى هاشم و پدرش از سایر دودمانهاى قریش باشد زکات و سایر صدقات بر او حلال است ، و از خمس چیزى به او نمى رسد، براى اینکه خداى تعالى مى فرماید: (( ادعوهم لابائهم : (( ایشان را به نام پدرانشان بخوانید )) )) .
ترجمه تفسیر المیزان جلد 9 صفحه 136
و در تهذیب به سند خود از على بن مهزیار روایت کرده که گفت : على بن راشد برایم گفت که خدمت امام (علیه السلام ) عرض کردم : شما مرا امر فرمودى که به امرت قیام نموده و حقت را بگیرم ، و من این معنا را نزد ارادتمندانت اعلام کردم ، بعضى از ایشان به من گفتند که حق امام چیست ؟ من نفهمیدم که جواب چه بگویم . حضرت فرمود: خمس برایشان واجب است . پرسیدم در چه چیز؟ فرمود: در متاع و باغاتشان . پرسیدم : آیا تاجر و صنعتگر هم باید بدهد؟ فرمود: البته وقتى که مخارج خود را تحصیل کردند و توانستند خمس بدهند باید بدهند.
و نیز تهذیب به سند خود از زکریا بن مالک جعفى از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده که شخصى از آن حضرت از معناى آیه (( و اعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى و الیتامى و المساکین و ابن السبیل )) سؤ ال کرد، حضرت فرمود: خمس خداى عز و جل و خمس رسول و خمس ذى القربى که به ملاک خویشاوندى رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) مى بردند همه براى امام است . و اما یتیمان و مسکینان و درماندگان در سفر از ذى القربى سهم هیچ یک ایشان به غیر ایشان داده نمى شود.
و نیز تهذیب به سند خود از احمد بن محمد بن ابى نصر از ابى عبد الله (علیه السلام ) روایت کرده که ابراهیم بن ابى البلاد به آن حضرت عرض کرد: آیا زکات بر تو واجب مى شود ؟ (گویا منظورش این بوده که آیا درآمد شما به حد زکات مى رسد) فرمود: نه ، و لیکن زیاد مى آید و همینطور مى دهیم ، و نیز از قول خداى عز و جل که فرموده : (( و اعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول ولذى القربى )) پرسش کرد و شخصى عرض کرد سهم خدا را به چه کسى باید داد؟ فرمود: به رسول خدا (صلى الله علیه و آله )، و سهم رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) را هم به امام باید داد. عرض شد: اگر یکى از اصناف مصرف خمس از سایر اصناف بیشتر و صنف دیگرى کمتر شد چه باید کرد؟ فرمود: اختیار و تشخیص تکلیف در این موارد با امام است . شخصى پرسید: آیا مى دانید رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) در این گونه موارد چه مى کرده ؟ فرمود: به هر صنفى هر مقدارى را که مصلحت مى دید مى داد و امام هم این چنین مى کند.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
masoud varzideh
1- منظور از رجعت چیست؟
2-ایا رجعت اختیاری است؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : 1. «رجعت» جزو اعتقادات معروف شیعه است و معنای مختصرش چنین است:
بعد از ظهور حضرت امام مهدی ارواحنا له الفداء و در آستانه رستاخیز، گروهی از «مومنان خالص» و «کفار بسیار شرور» به این جهان باز میگردند. گروه اول به کمال الهی میرسند و گروه دوّم کیفرهای شدیدی میبینند.
مرحوم «سید مرتضی» که از بزرگان شیعه است چنین میگوید:
«خداوند متعال بعد از ظهور حضرت مهدی، گروهی از کسانی را که قبلاً از دنیا رفتهاند به این جهان باز میگرداند تا در ثواب و افتخار یاری او و مشاهده حکومت حق بر سراسر جهان شرکت جویند و نیز گروهی از دشمنان سرسخت را باز میگرداند تا مهدی از آنها انتقام گیرد.»
اصل رجعت از ضروریات مذهب تشیع محسوب میشود ولی ویژگیهای آن و مسائل جنبی آن مورد اختلاف علمای شیعه است.
در برخی از روایات از رجعت امیرالمؤمنین علیه السلام و امام حسین علیه السلام یاد شده است؛ در برخی از دیگر روایات نیز از بازگشت رسول اکرم و انبیای گذشته سخن به میان آمده است. غیر از انبیاء و ائمه برخی از افراد صالح دیگر نیز رجعت خواهند داشت.
با توجه به روایات اسلامی، رجعت جنبه همگانی ندارد بلکه مخصوص مؤمنان صالحی است که در درجات متعالی ایمان قرار دارند، و نیز کفار و طاغیان ستمگری که به اوج تباهی و شرارت رسیدهاند.
چنین به نظر میرسد که بازگشت مجدد این دو گروه به زندگی دنیا به منظور تکمیل حلقه تکامل گروه اول و چشیدن کیفر دنیوی گروه دوم است. به عبارت دیگر گروهی از مؤمنان خالص که در مسیر تکامل معنوی خود با موانعی در زندگی رو به رو شده اند و تکامل آنها ناتمام مانده است، بنا بر حکمت الهی، به این جهان بازخواهند گشت و به تکامل خویش ادامه خواهند داد، شاهد و ناظر حکومت جهانی حق و عدالت خواهند بود و در بنای این حکومت شرکت خواهند جست.
از سوی دیگر نیز گروهی از منافقان و جبّاران، علاوه بر کیفر خاص خود در روز قیامت، باید مجازات هایی نیز نظیر آنچه اقوام سرکشای مانند فرعونیان و عاد و ثمود و قوم لوط دیدند در این جهان ببینند.
و تنها راه تحقق این دو امر، رجعت است.
2. برای مومنینی کهشرایط آن را داشته باشند اختیاری است اما آن دسته از کافران و مشرکان و منافقانی که به دنیا برمی گردند به میل خود برنمی گردند.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
masoud varzideh
1-تکالیف ووظایف شیعه درزمان غیبت امام زمان(ع) چیست؟
2- مفهوم حقیقی انتظار چیست؟
3-انتظار فرج چه فضیلتی دارد؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : 1. عمل به دستورات دین، آماده سازی خود و جامعه درحد توان برای ظهور حضرت،دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت، انتظار فرج، تبلیغ و رساندن پیام دین و امام زمان در حد توان
2. انتظار یعنی حالت چشم به راه مصلح نهایی بودن، خود را برای آمدن او آماده کردن و برای آمدنش دعا نمودن
طبق احادیث:
« افضل اعمال امت من انتظار رسیدن فرج است از جانب خدا» ۱.
و به روایت کتاب " احتجاج " از " ثمالی" از" کابلی" از "علی بن الحسین علیه السلام "
فرمود که: «غیبت ولیِّ دوازدهم خدا – که وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سایر
ائمه است بعد از رسول خدا – طول خواهد کشید. یا ابا خالد ، بدرستی که اهل زمان غیبت که
به امامت او قائل باشند و انتظار ظهور او را دارند افضل می باشند از اهل همۀ زمانها . زیرا
که خداوند عالم اینقدر از عقل و فهم و معرفت به ایشان عطا فرموده که زمان غیبت در نزد ایشان به منزلۀ حضور و زمان مشاهده گردیده ، و گردانیده ایشان را در این زمان ماننده کسی که در پیش روی رسول خدا صلی الله علیه و آله به شمشیر جهاد کرده . ایشانند مخاصان
حقیقی و شیعیان ما که تشیّع با صدق و صفا دارند ، ایشانند دعوت کنندگان خلایق به سوی دین خدا در پنهانی و آشکارا ؛ و انتظار فرج ، فرجی است بزرگ »
و به روایت صدوق رحمة الله علیه به اسناد خود از" عمر بن ثابت " از آن حضرت فرمود :
« هر کسی که در ایام غیبت قائم علیه السلام در ولایت و دوستی ما ثابت قدم باشد هر آینه عطا می کند خداوند به او اجر هزار نفر شهید که مانند شهدای بدر و احد باشند »
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
masoud varzideh
ایه ای از قران سوره مومنون ایه 99و100رجوع مرده را به دنیا ممتنع میداند،ایا این ایه با مساله رجعت سازگاری دارد؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : اولاً آیات در مورد رجعت وجود دارد. ماند این آیه:
و هنگامی که فرمان [عذاب] بر آنها واقع شود، جنبندهای از زمین برای آنها خارج میکنیم که با آنان سخن میگوید که: «مردم، به آیات ما یقین ندارند». و روزی که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب میکنند محشور میکنیم و آنها نگهداشته میشوند [تا به یکدیگر ملحق شوند] .[24]
با بیان چند نکته، دلالت آیه بر رجعت روشن میشود:
1. حشر گروهی از هر امتی، غیر از حشر در روز قیامت است. حشر در آیه فوق، همگانی نیست؛ در حالیکه حشر در روز قیامت شامل همة انسانها میگردد؛ چنانکه در آیه دیگری در وصف حشر و روز قیامت چنین آمده است:
و همه را محشور کرده و احدی از آنان را فرو نخواهیم گذاشت. [25]
2. در صدر آیه اول، خداوند میفرماید: (اِذَا وَقَعَ الْقَوْلَ عَلَیْهِمْ ). مورد اتفاق همه مفسران است که وقوع قول (فرمان)، از علائم قیامت است و روشن است که علامت یک چیز غیر از خود آن چیز است[26] .
3. آیات قبل از این آیه، از نشانههای قبل از رستاخیز در پایان جهان سخن گفتهاند و در آیات پس از آن نیز به همین موضوع اشاره میشود.
بنابراین، بعید به نظر میرسد آیات قبل و بعد، از حوادث پیش از رستاخیز سخن گویند؛ امّا آیه وسط، دربارة رستاخیز باشد. همآهنگی آیات، ایجاب میکند که همه درباره حوادث قبل از قیامت باشند[27] .
ثانیاً آیه مورد اشاره شما درباره مشرکین و کفار است آن هم درباره اکثریت آنها نه همه آنها
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مریم صالحی
این که مکررا در قران هست که ما هر که را بخواهیم به راه راست هدایت می کنیم یعنی چه؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : انسان ها تنها زمانی که هدایت به نزد آنها آید می توانند با اختیار خود به دین حق (هدایت) عمل کنند یا عمل نکنند. خداوند حجت را بر همه (جز مستضعفین) تمام می کند و افراد خود راه حق و باطل را انتخاب می کنند. به هر حال هدایت امری از سوی خدا است که افراد آن را می پذیرند یا رد می کنند.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
masoud varzideh
اممون عباسی دارای چه فرقه ای بود؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : مأمون سنی مذهب بود و ادله شیعه بودن او مردود است و فرقه خاصی نداشت اما ویژگی های اخلاقی و رفتاری داشت که ی توان هب موارد زیر اشاره کرد:
ویژگیهای مأمون
وی هفتمین خلیفه عباسی است و نسبت به برادرش و نیز در مقایسه با دیگر خلفای عباسی، از ویژگیهایی برخوردار بوده است. برای روشن شدن این مطلب، دیدگاههای بسیاری را از نظرتان میگذرانیم:
ـ سیوطی در شرح حال او مینویسد: «مأمون، از نظر دوراندیشی، اراده استوار، بردباری، دانش، زیرکی، بزرگی، شجاعت و جوانمردی، بر تمام خلفای عباسی برتری داشت.»
ـ احمد امین مصری مینویسد: «مأمون در عین حال که در مجالس عیش و نوش شرکت میجست، به کتاب و فلسفه و بحث و جدل و مناظره علمی و مباحث فقهی و... علاقه شدید داشت.»
ـ ابن ندیم از مأمون با عنوان «داناترین خلفا به فقه و کلام» یاد میکند. وی مردی زیرک بود و چهرهای بس پیچیده داشت. گاهی چونان دینداری دلسوز ظاهر میشد، مردم را به علت کوتاهی در امر اقامه نماز و فرو رفتن در لذات و پیروی از شهوات نکوهش میکرد و آنان را از عذاب الهی میترساند. و زمانی خودش در بزم عیش و نوش و مجلس لهو و لعب، شرکت میجست. روزی ادعای تشیع میکرد و وجودش را لبریز از دوستی و عشق به علی نشان میداد و در فاصله اندکی، نقاب از چهره برگرفته، تا آن جا پیش رفت که حاضر نبود حتی از حجاج بن یوسف، آن عنصر تبهکار و جلاد، خرده گیرند.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.