قرآن و دفاع از خود
 تاریخ نگارش : سی ام دي 1390
قرآن و دفاع از خود
سید مصطفی فاطمی کیا
خداوند متعال در بیان حقانیت قرآن و دفاع از این صحیفه نورانی آسمانی، معرف مختلفی بیان می‌فرماید:
«وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ»[1]
اگر از آنچه بر بنده خودمان (محمد) نازل کرده‌ایم در شک هستید، سوره‌ای مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا (بر این کار) دعوت کنید اگر راست می‌گویید. اگر (این کار را) نکردید و هرگز نخواهید کرد، از آتشی بترسید که هیزم آن مردم (گنه‌کار) و سنگ‌ها است که برای کافران آماده شده است.
توضیح: منظور از سنگ‌ها در ایة فوق که می‌فرماید: «وقودها الناس و الحجارة» بت‌هایی است که می‌پرستیدند،[2] به دلیل گفتار خداوند متعال:
«إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ»[3]
شما و خدایانی که جز الله می‌پرستید هیزم جهنم هستند.
 کلید واژه : قران - معجزه - تحدی- دفاع
 ناشر : سایت لیله القدر
خداوند متعال در بیان حقانیت قرآن و دفاع از این صحیفه نورانی آسمانی، معرف مختلفی بیان می‌فرماید:
«وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ»[1]
اگر از آنچه بر بنده خودمان (محمد) نازل کرده‌ایم در شک هستید، سوره‌ای مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا (بر این کار) دعوت کنید اگر راست می‌گویید. اگر (این کار را) نکردید و هرگز نخواهید کرد، از آتشی بترسید که هیزم آن مردم (گنه‌کار) و سنگ‌ها است که برای کافران آماده شده است.
توضیح: منظور از سنگ‌ها در ایة فوق که می‌فرماید: «وقودها الناس و الحجارة» بت‌هایی است که می‌پرستیدند،[2] به دلیل گفتار خداوند متعال:
«إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ»[3]
شما و خدایانی که جز الله می‌پرستید هیزم جهنم هستند.
یهود: فقط تورات خودمان
یهود صریحاً می‌گفتند، ما فقط به کتاب آسمانی خودمان، تورات ایمان داریم و به قرآن ایمان نمی‌آوریم در صورتی که بعضی از کارهایشان دلیل بر عدم ایمان به تورات نیز بود.
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»[4]
و هنگامی که به آنان (یهود) گفته شود: به آنچه خداوند نازل فرموده است ایمان بیاورید، می‌گویند ما به چیزی ایمان می‌آوریم که بر خود ما نازل شده است و به غیر آن کافر می‌شوند و حال آنکه حق است و آنچه را که با ایشان است (یعنی تورات را) تصدیق می‌کند. بگو پس چرا پیامبران خدا را پیش از این می‌کشتید، اگر مؤمن (به تورات) بودید.
توضیح: خداوند در کتاب آسمانی تورات، کشتن پیامبران را حرام کرده بود و به یهود امر فرموده بود که از پیامبران پیروی و اطاعت کنند و آنان را تصدیق نمایند.[5]
آیه فوق دلالت دارد بر اینکه ایمان در صورتی صحیح است که به همه کتاب‌های آسمانی باشد نه تنها به بعضی از کتب آسمانی.[6]
دشمن جبرئیل
یهود به پیامبر می‌گفتند اگر میکائیل به نزد تو می‌آمد و پیام خدا را می‌آورد، ما به تو ایمان می‌آوردیم زیرا او فرشته رحمت است ولی جبرئیل فرشته عذاب است و او دشمن ماست.[7]
خداوند متعال در جواب آنان این آیه را نازل فرمود:
«قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدی وَ بُشْری لِلْمُؤْمِنِینَ»[8]
بگو کسی که دشمن جبرئیل باشد (نباید دشمنی او سبب روگردانی از قرآن باشد) زیرا او به فرمان خدا آن (قرآن) را بر قلب تو نازل کرده است. قرآنی که کتب آسمانی پیش از خود را تصدیق می‌کند و هدایت و بشارت برای مؤمنان است.
توضیح: چرا خداوند متعال در آیه فوق هدایت را مخصوص مؤمنان قرار داد در صورتی که قرآن برای مؤمنان و غیر مؤمنان هدایت است و راهنما؟
جواب: علّت این تخصیص آنست که مؤمنان تنها به وسیله قرآن هدایت می‌شوند و به آنچه در قرآن است عمل می‌کنند.[9]
اگر ازخدا نبود
خداوند یهود و منافقان را سرزنش می‌کند که چرا قرآن را سرسری گرفته و در آن تأمل نمی‌کنند و همین بی‌توجهی و بی‌عنایتی آنان نسبت به قرآن سبب شده که ادعا کنند، قرآن از خدا نیست.[10] در صورتی که قرآن اگر از خدا نبود و بشری آن را پدید آورده بود اختلافات بسیار در آن مشاهده می‌شد زیرا نوعاً سخن و نوشتار بشر از لحاظ معنی گاهی دچار تناقض و از حیث الفاظ زمانی فصیح و گاهی غیر فصیح است.[11]
«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً»[12]
آیا درباره قرآن نمی‌اندیشند که اگر از نزد غیر خدا بود، اختلافات بسیاری در آن می‌یافتند.
توضیح: اختلاف نداشتن قرآن به این معنی است که آیات قرآن در هر موضوعی با یکدیگر متناقض نیستند و یکدیگر را رد نمی‌کنند و از لحاظ تشابه بیان و متانت معانی و مقاصد بر یکدیگر برتری ندارند، در صورتی که نوشته و گفته غیر خدا این طور نیست. زیرا هر انسانی می‌بیند که امروزش عاقل‌تر از دیروز است و هر عمل و صنعت و کاری پدید می‌آورد، یا رأی و نظریه‌ای می‌دهد، بهتر از کار، رأی و نظر گذشته او است. حتّی نویسنده، شاعر و خطیب، نوشته و گفته اخیر او بهتر از نوشته و گفته اول اوست و انشاء آخر او بر انشاء اول او ترجیح دارد.[13]
کوری دل
آنان که به پیامبر و قرآن ایمان نداشتند و ایمان نمی‌آوردند و می‌خواستند برای عدم اعتقادشان جنبه حق به جانبی داشته باشند، به عناوین مختلف بهانه‌جویی می‌کردند تا وانمود کنند که اگر صحت گفتار پیامبر بر ما ثابت شود، بدون درنگ تسلیم می‌شویم و ایمان می‌آوریم. ولی خداوند این طرز تفکر را که دروغ و خلاف واقع است، پاسخ می‌دهد:
«وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِینٌ»[14]
و اگر نوشته‌ای بر روی صفحه‌ای بر تو نازل کنیم و (علاوه بر دیدن) آن را با دست‌های خود لمس کنند، باز کافران می‌گویند: این چیزی جز یک سحر آشکار نیست.
توضیح: چند نفر از کافران بنام «نضر بن الحارث»، «عبدالله ابی امیه» و «نوفل بن خویلد» گفتند: ای محمد ما به تو ایمان نمی‌آوریم تا اینکه کتابی از سوی خدا برای ما بیاوری و چهار نفر از فرشتگان با آن کتاب باشند و گواهی دهند که آن کتاب از نزد خداست و تو پیامبر او هستی خداوند آیه فوق را نازل فرمود.[15]
پررویی کافران
کافران تا می‌توانستند کوشش می‌کردند که قرآن را نفهمند و روی آنان تأثیر نگذارد. به این جهت از قرآن دوری می‌کردند ولی گذشته از اینها گاهی پررویی کرده و با پیامبر درباره‌ قرآن به جدال می‌نشستند و صریحاً قرآن را افسانه می‌شمردند.
خداوند همین موضوع را با نتیجه آن بیان می‌فرماید:
« وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها حَتَّی إِذا جاؤُکَ یُجادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْؤَوْنَ وَ إِنْ یُهْلِکُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ »[16]
بعضی از آنان به تو گوش فرا می‌دهند ولی بر دل‌های آنان پرده‌ها و در گوش آنها سنگینی قرار داده‌ایم تا آن (قرآن) را نفهمند. و اگر همه نشانه‌های حق را ببینند ایمان نمی‌آورند حتی هنگامی که به نزد تو می‌آیند، با تو پرخاش می‌کنند و کافران می‌گویند: این (قرآن) جز افسانه‌های پیشینیان نیست. آنها دیگران را از آن (قرآن) باز می‌دارند و خود نیز از آن دوری می‌کنند و آنها جز خود را هلاک نمی‌کنند ولی نمی‌فهمند.
توضیح: عده‌ای از مشرکان مکه نزد پیامبر اکرم نشسته بودند در حالی که آن حضرت قرآن می‌خواند. آنها به یکی از خودشان بنام «نضر» گفتند: محمد چه می‌گوید؟ «نضر» گفت: افسانه‌های پیشینیان نظیر آنچه از قرن‌های گذشته برای شما داستان می‌گویم. آن وقت خداوند آیه فوق را نازل فرمود.[17]
یهود: کتابی در کار نبوده
یهود گاهی کارشان به جایی می‌رسید که برای انکار قرآن منکر شوند که خدا کتابی بر پیامبری نازل کرده، این آیه به آنان جواب دندان‌شکن می‌دهد:
«وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلی بَشَرٍ مِنْ شَیْ‏ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِی جاءَ بِهِ مُوسی نُوراً وَ هُدی لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثِیراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُکُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ»[18]
آنها خدا را چنانکه باید نشناختند که گفتند: خداوند بر هیچ بشری چیزی نازل نکرده است. بگو چه کسی کتابی را که موسی آورد نازل گردانید، کتابی که برای مردم نور و هدایت بود و شما آن را به صورت صفحاتی پراکنده قرار می‌دهید قسمتی را آشکار و قسمت زیادی را پنهان می‌دارید و مطالبی به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان آنها را نمی‌دانستند، بگو خدا... سپس آنها را در گفتگوهای لجاجت آمیزشان رها کن بازی کنند.
توضیح: علت آنکه منکران نزول وحی و کتاب آسمانی، خدا را نشناخته‌اند، آنست که لازمه خداوندی خدا و یکی از ویژگی‌های پروردگاری آنست که خدا برای هدایت مردم به راه راست و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، وحی و کتاب آسمانی بفرستد و اگر کسی منکر آنها شد، شناختی نسبت به خدا ندارد.[19]
تا نگوئید
قرآن حجت است و نزول آن جلو بسیاری از یاوه‌گوئی‌های مخالفان را گرفت. اینک در آیه زیر می‌بینید که مخالفان درباره‌ قرآن چه منطقی داشتند و چه گفتاری:
« وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْکِتابُ عَلی طائِفَتَیْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ کُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِینَ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْکِتابُ لَکُنَّا أَهْدی مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدی وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَّبَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها سَنَجْزِی الَّذِینَ یَصْدِفُونَ عَنْ آیاتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما کانُوا یَصْدِفُونَ»[20]
و این کتابی مبارک است که ما آن را (بر تو) نازل کردیم، از آن پیروی کنید و تقوا داشته باشید تا مورد رحمت واقع شوید.[1] . سورة بقره، آیه‌های 23 ـ 24.
[2] . تفسیر المیزان، ج 1، ص 90.
[3] . سورة انبیاء، آیة 98.
[4] . سورة بقره، آیة 91.
[5] . تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 161.
[6] . تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 161.
[7] . تفسیر القرآن الکریم، ص 54.
[8] . سورة بقره، آیة 97.
[9] . تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 167.
[10] . تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 81.
[11] . المصحف المفسر، ص 120.
[12] . سورة نساء، آیة 82.
[13] . تفسیر المیزان، ج 5، ص 19.
[14] . سورة انعام، آیة 7.
[15] . تفسیر مجمع البیان، ج 4، ص 275.
[16] . سورة انعام، آیه‌های 26 ـ 25.
[17] . تفسیر مجمع البیان، ج 4، ص 286.
[18] . سورة انعام، آیة 91.
[19] . تفسیر المیزان، ج 7، ص 269.
[20] . سورة انعام، آیه‌های 157 ـ 155.
سید محمد تقی حکیمی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.