ذوالقرنین
 تاریخ نگارش : ششم آبان 1390
ذوالقرنین
علی محمودی
ذوالقرنین مرکب از دو کلمه است:
1- "ذو" که در لغت به معنی صاحب است ( در حالت نصب آن «ذا» و در حالت جر «ذی»).[1]
2- "قرْن" که در لغت به معنی جمع کردن می‌باشد، اقتران از همین ریشه اجتماع دو چیز یا چیزهاست،[2] به استخوان شاخ نیز "قَرن" گویند.[3]
ترکیب "ذوالقرنین" معانی مختلفی دارد و یکی از معانی لغوی آن صاحب دو شاخ است و در اصطلاح نام شخصی می‌باشد که نام او سه بار در قرآن آمده است، او یکی از ناشناخته ترین و بحث انگیزترین شخصیت های قصص قرآنی می‌باشد.[4]
 کلید واژه : ذوالقرنین،قرآن، کوروش، یأجوج و مأجوج
مفهوم شناسی

ذوالقرنین مرکب از دو کلمه است:
1- "ذو" که در لغت به معنی صاحب است ( در حالت نصب آن «ذا» و در حالت جر «ذی»).[1]
2- "قرْن" که در لغت به معنی جمع کردن می‌باشد، اقتران از همین ریشه اجتماع دو چیز یا چیزهاست،[2] به استخوان شاخ نیز "قَرن" گویند.[3]
ترکیب "ذوالقرنین" معانی مختلفی دارد و یکی از معانی لغوی آن صاحب دو شاخ است و در اصطلاح نام شخصی می‌باشد که نام او سه بار در قرآن آمده است، او یکی از ناشناخته ترین و بحث انگیزترین شخصیت های قصص قرآنی می‌باشد.[4]
وجه تسمیه

اولین اختلاف پیرامون "ذوالقرنین" وجه تسمیه اوست، اقتضای مباحث تاریخی و فقدان نصوص قطعی روایی در مسأله تسمیه ذوالقرنین، باعث این اختلاف شده است؛ (البته برای قرآن اسم افراد مهم نیست، بلکه مهم شخصیت و اعمال افراد است).
1- او به شرق و غرب عالم رسید که عرب از آن تعبیر به قرنی الشمس (دو شاخ آفتاب) می‌کند.
2- دو قرن زندگی یا حکومت او
3- وجود برآمدگی مخصوص در دو طرف سر او
4- تاج مخصوص او که دارای دو شاخک بوده[5] و...
ذوالقرنین کیست؟

در اینکه او چه شخصی است، نظرات مختلف است به اضافه اینکه قرآن هم به شخصیت وی تصریح نکرده؛ نظرات عبارتند از:
1- اسکندر مقدونی
2- یکی از پادشاهان یمن
3- کوروش هخامنشی[6]
4- منذر بن ماء السماء
5- تسن چی هوانگ تی (بزرگترین پادشاه قدیم چین)[7] و...
جدیدترین نظر در این مورد از "ابوالکلام آزاد" است، وی معتقد است ذوالقرنین همان "کوروش کبیر" است و صفاتی که قرآن برای او ذکر کرده با تاریخ زندگی او منطبق است،[8] برخی از مفسرین این نظریه را پذیرفته‌اند.
یاد کرد قرآن از ذوالقرنین:

داستان ذوالقرنین در سورۀ کهف آیات 83 تا 97 ذکر شده است و آنچه از این آیات برمی‌آید، این است که او مردی قوی، صالح و شجاع بوده، خداوند به او قدرت و سلطنتی بزرگ بخشیده بود[9]، وی مؤمن، موحد و مهـربان بـوده و از طریـق عـدل و داد منحـرف نمی‌شـود، به همیـن جهـت مشمول لطف خاص خدا بوده، به مال و ثروت علاقه‌ای نداشته است:[10]
«وَیَسْئَلونَکَ عَنْ ذِی القَرْنَین»
« و از تو دربارۀ ذوالقرنین می‌پرسند»
«اِنّا مَکَّنا لَهُ فِی الْارضِ وءاتَیناهُ مِنْ کُلّ شَیءٍ سبباً فَأتْبَعَُ سَبَباً»[11]
«ما به او در روی زمین، قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم، او از این اسباب پیروی (و استفاده) کرد»
سه لشکرکشی مهم ذوالقرنین

1- لشکرکشی او به سوی مغرب:

در این سفر به مکانی می‌رسد و در نظرش مجسم می‌شود که خورشید در آب تیره و گل آلودی غروب می‌کند، گویا در این سرزمین، مردم کافر بوده‌اند.[12] (اولین حملۀ کوروش هخامنشی نیز به غرب بوده، وی به پادشاه لیدی (ترکیه امروز) حمله می‌کند).[13]
2- سفر به سوی مشرق:

در آنجا مردمی وجود داشتند که از نظر تمدن عقب افتاده بوده و پوششی بر تن نداشته‌اند، یا مسکن و کوه و درختی در آنجا نبوده است،[14] اما اینکه چرا به آنجا سفر کرده و چه اقداماتی انجام داده، به آن تصریح نشده[15] (کوروش کبیر نیز برای سرکوبی شورش قبائل کیدروسیا (بلوچستان فعلی) و باکتریا (بلخ) به مشرق حمله کرده است).[16]
3- سفر به شمال:

در این سفر به منطقه‌ای کوهستانی می‌رسد که مردمش زبانی مخصوص به خود داشته و سخنی نمی‌فهمیدند ( یا از نظر تمدن یا از نظر فکری در سطح پائین بودند) و از ناحیۀ قوم یأجوج و مأجوج آزار می‌دیدند.
به خواست ایشان، ذوالقرنین محل عبور و حملۀ یأجوج و مأجوج را با سدی آهنی که از مس یا سرب پوشیده شده بود، مسدود کرد.[17] (کوروش نیز برای اصلاح امر مادها که در شمال قرار داشت به حوالی کوههای قفقاز (کوه قاف) لشکرکشی کرد و تنگه‌ای که محل عبور اقوام وحشی و ویرانگر بود را با سد آهنی پوشانید).[18]
اینکه آن مردم، با آنکه زبان نمی‌دانستند چگونه خواستۀ خود را بازگو کردند مورد اختلاف است، یا در بین ایشان مترجمانی وجود داشته یا با رمز و اشاره و یا برخی از ایشان که زبان می‌دانستند از ذوالقرنین چنین خواستند.[19]
سرانجام ذوالقرنین

مفسران پیرامون عاقبت کار او سخنی به میان نیاورده‌اند اما اگر ذوالقرنین همان کوروش باشد، دولتش توسط اسکندر مقدونی سقوط می‌کند[20] و او به واسطۀ زخمی که در جنگ سال 525 قبل از میلاد به وی رسیده بود، درگذشت[21].
پی نوشت ها:
[1] . قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه؛ 1376، چاپ هفتم، ج 3، ص 29
[2] . قاموس قرآن، همان، ج 5، ص 309
[3] . راغب اصفهانی، مفردات، تهران، مرتضوی، 1369، اول، ج 3، ص 177
[4] . خرمشاهی، بهاء الدین دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان و ناهید، 1377، اول، ج 1، ص 1081
[5] . شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات بر اساس تفسیر نمونه، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1374، اول، ج 2، ص 105
[6] . مصطفوی، حسن، التحقیق، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد، 1368، اول، ج 9، ص 250
[7] . دانش نامه قرآن و...پیشین، ص 1081
[8] . شرح و تفسیر لغات....پیشین، ص 105-104
[9] . حاج سید جوادی، احمد صدر و بهاء الدین خرمشاهی و کامران فانی، دایره المعارف تشیع تهران، نشر شهید سعید محبی، 1379، اول، ج 8، ص 61
[10] . شرح و تفسیر لغات، پیشین، ص 106
[11] . کهف/ 84 – 83 ترجمه آیات از آیت الله مکارم شیرازی می‌باشد.
[12] . کهف/ 88- 86
[13] . قاموس قرآن پیشین، ص 316
[14] . مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371، دهم، ج 12، ص 529
[15] . کهف/ 90
[16] . قاموس قرآن، پیشین، ص 316
[17] . کهف/ 97-93
[18] . قاموس قرآن، پیشین، ص 317
[19] . دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، 1377، دوم، ج 8، ص 11553
[20] . قاموس قرآن، پیشین، ص 318
[21] . مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، بیروت، 1928 م، بی نا، ص 743
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : با سلام

به قطع یقین ذوالقرنین(ع) نمی تواند همان کوروش باشد، به دلایل زیر:

1- ذوالقرنین(ع) علم و نعمات خدایی داشت:«إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فىِ الْأَرْضِ وَ ءَاتَیْنَاهُ مِن کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ سَبَبًا»

2- ذوالقرنین(ع) بر اساس علم خداوندی و مشیت خداوندی لشگر کشی کرد:«فَأَتْبَعَ سَبَبًا»

3- ذوالقرنین به «َ مَغْرِبَ الشَّمْس» رسید و دید خورشید در چشمه ای گل آلود فرو می رود. اصلاً این ماجرا مادی نیست. نه اینکه سایه خورشید را دید، خود خورشید را دید. قرآن کتاب شعر نیست کتاب هدایت است وقتی قرآن می گوید چنین دید یعنی چنین دید نه اینکه چیز دیگری دید.

4- در آن منطقه، خدا با ذوالرنین(ع) سخن می گوید:« قُلْنَا یَاذَا الْقَرْنَینْ‏ِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا» و ذوالقرنین(ع) را مختار می کند که اگر خواستی قوم را عذاب کن. خیلی عجیب است.
ایا خداوند با کوروش سخن گفت و کوروش بر اساس مشیت خداوندی لشگر کشی کرد؟

5- در مورد سد ذوالقرنین، احادیث را بخوایند. آهنی که برای این موضوع به کار رفت عادی نبود. اصلاً در آن منطقه حدید وجود نداشت. ایشان نوری ایجاد میکند و با اذن خدایی حفره ای در زمین ایجاد می شود و از آن آهن استخراج می کنند.

6- اگر سد ذوالقرنین در قفقاز است پس یاجوج و ماجوج کجا هستند؟
اینها هنوز پشت سد هستند و در آخرالزمان دوباره می آیند.«حَتَّى إِذا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ کُلِّ حَدَبٍ یَنْسِلُون»
و اصلاً اینها انسان نیستند ، از طایفه اجنه هستند.

7- قرآن می گوید: «فَمَا اسْطَعُواْ أَن یَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطَاعُواْ لَهُ نَقْبًا» یعنی از این سد نمی توانستند عبور کنند یا در آن نفوذ کنند.
اگر چنین سدی در قفقاز هست به آن نگاه کنید ببینید آیا نمی توان از آن بالا رفت، نمی توان آن رو دور زد و از کوههای مجاور به مردم حمله کرد.اصلاً در دنیا سدی وجود دارد که نتوان از آن عبور کرد؟

8- نکته بعدی در سپاه ذوالقرنین(ع) سه تا نبی وجود داشت مانند حضرت خضر(ع)؛ آیا در سپاه کوروش نبی وجود داشت؟

9- وادی ظلمات که ذوالرنین به آن وارد شد در ماجرای کوروش کجاست؟ اصلاً وادی ظلمات ماجرایی از جنس دنیا نیست.

10 - از نظر زمانی هم که اصلاً ذوالقرنین(ع) به زمان کوروش نمی خورد. برخی می گویند ذوالقرنین برای زمان حضرت ابراهیم(ع) است ولی به نظر می رسد ایشان برای زمان بعد از موسی(ع) قبل از سلیمان(ع) است که باز هم به زمان کوروش نمی خورد.

دلایل دیگری هم وجود دارد که در این مقال نمیگنجد.

به نطر می رسد ماجرای ذوالقرنین(ع) را بسیار ساده و سطحی برداشت کرده ایم، در حالیکه ماجرای ایشان بسیار عظیم است، بهتر است بار دیگر آیات و احادیث مربوط به ایشان را مطالعه کنیم.

با تشکر

ابراهیمی (داور) : دلایلتان مستدل و منطقی نمی باشد و به راحتی قابل مناقشه می باشد.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.