دلیل محرومیت از نوافل و مستحبات!
 تاریخ نگارش : بیست و هفتم تير 1390
دلیل محرومیت از نوافل و مستحبات!
رضا رضائی
در روایت آموزنده‌ای آمده است: شخصی از امیرالمؤمنین امام علی (علیه‌السلام) سؤال کرد که چرا من از شب خیزی و از خواندن نافله سحر محرومم؟ امیرالمؤمنین جواب خیلی ساده‌ای داد، فرمود: «انت رجل قد قیدتک ذنوبک؛ مردی هستی که گناهانت، دست و پایت را به غل و زنجیر بسته‌اند، نمی‌گذارند بلند شوی.» این خیلی عجیب است و خود یک حقیقتی است. «محرومم» معنایش این است که نه فقط بیدار نمی‌شوم، بیدار هم که بشوم نمی‌توانم بلند شوم. فرمود : یک غل و زنجیر نامرئی به دست و پایت هست، خودت هم نمی‌دانی. یعنی اگر می‌خواهی بلند شوی اول باید آن غل و زنجیرها را باز کنی. بندهای نامرئی به دست و پایت زده شده؛ تا آن‌ها را باز نکنی، نمی‌شود. باز کردن آن‌ها یعنی چه؟ یعنی قبلاً توبه کردن، خود را پاک کردن و شستشو دادن، تا بعد خداوند چنین توفیقی به تو بدهد.

خداوند هیچ عملی را برای انسان حرام نکرده مگر آنکه آن عمل مفاسد و ضررهایی برای فرد و اجتماع دارد. برخی از این آثار سوء مربوط به بعد معنوی زندگی انسان‌ها می‌باشند.
محرومیت از انجام اعمال صالح
هر عمل صالح که در نزد خداوند پذیرفته شود و عاملی همچون گناه آن را نسوزاند، انسان را رشد می‌دهد و به کمال نزدیک می‌کند. توفیق انجام اعمال صالح و حفاظت آن‌ها، برای هر کسی پدید نمی‌آید. لطف خداوند در دادن توفیق عمل صالح، شامل کسانی است که از گناه پرهیز می‌کنند. امام صادق (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «ان الرجل یذنب فیحرم صلوة اللیل وان عمل السییء اسرع فی صاحبه من السکین فی للحم»: همانا شخص گناهی می‌کند و در اثر آن از نماز شب محروم می‌شود و تأثیر کار بد در عامل آن از تأثیر کارد در گوشت سریع‌تر است.
نابودی اعمال گذشته
طبق برخی از آیات قرآن کریم و همچنین روایات اسلامی، گناه موجب نابودی اعمال خیر انسان می‌شود. قرآن کریم کارهای کافران را مثال می‌زند به تلی از خاکستر که باد تند بوزد و آن را از بین ببرد. این مثل، مثل کارهای خوبی است که (آن‌ها) به قصد قربت هم انجام داده‌اند و واقعاً هم کاری کرده‌اند ولی بعد عناد و کفرشان یا چیز دیگری سبب شده است که آن عمل از هم پاشیده شود. به هر حال قرآن این منطق را دارد چه برای کافر و چه برای مسلمان که: «وَ قَدِمْنَا إِلَی مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاء مَّنثُورًا» : و ما به سراغ اعمالی که انجام داده‌اندمی‌رویم،وهمه را همچون ذرات غبارپراکنده در هوا قرار می‌دهیم! (فرقان،23)
قرآن می‌گوید: بسا هست که انباری از عمل نیک وجود دارد ولی ما می‌آییم آن را مثل غبار پراکنده می‌کنیم. یعنی نظام تکوینی ما این است، آن‌ها گناهانی مرتکب می‌شوند که اثر آن گناهان این است که اعمال خیرشان را به کلی از میان ببرد و نیست و نابود کند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کسی که» سبحان الله «بگوید خداوند در بهشت درختی برای او می‌کارد». مردی برخاست و عرض کرد: «پس ما درختان زیادی در بهشت داریم». پیامبر فرمودند: «آری ولی مبادا که آتشی به سوی آن‌ها روانه کنید و همه را بسوزانید»
از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده است: «جدوا واجتهدوا وان لم تعملوا فلاتعصوا فان من یبنی ولایهدم یرتفع بنائه وان کان یسیرا و من بنی و یهدم یوشک ان لایرتفع بنائه»: تلاش و کوشش کنید (در عمل صالح) و اگر عمل (صالح) نمی‌کنید گناه نکنید، زیرا کسی که بنا را می‌سازد و خرابش نمی‌کند ساختمان او هر چند اندک بالا می‌رود و کسی که بنا را می‌سازد و خراب می‌کند بنایی ندارد.
کسی که گناه می‌کند، ساخته خود را تخریب می‌کند و کشته خود را می‌سوزاند. دست او از همه چیز خالی است و سپری ندارد که او را از عذاب نگاه دارد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کسی که» سبحان الله «بگوید خداوند در بهشت درختی برای او می‌کارد» مردی برخاست و عرض کرد: «پس ما درختان زیادی در بهشت داریم». پیامبر فرمودند: «آری ولی مبادا که آتشی به سوی آن‌ها روانه کنید و همه را بسوزانید».
عدم قبولی اعمال
علاوه بر این که گناه اعمال صالح گذشته را نابود می‌کند، مانع قبولی اعمال دیگر نیز می‌شود. پذیرفته نشدن اعمال از آن روست که انسان گناهکار تا زمانی که بر گناه خود اصرار می‌کند و یا به فکر جبران خطای خود برنیامده است، از دایره تقوا بیرون است؛ زیرا انسان متقی، فردی است که فرامین الهی را انجام می‌دهد. در حالی که خداوند در قرآن کریم فرموده است: «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» : خدا فقط از تقوا پیشگان می‌پذیرد. (مائده، 27)
در روایات نیز بر اهمیت ورع (ترک گناه) و تقوی در قبولی اعمال تأکید شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «ولو صلیتم حتی تکونوا کالاوتاد، و صمتم حتی تکونوا کالحنایا لم یقبل الله منکم الا بورع حاجز : اگر آنقدر نماز گزارید که چون میخ‌های کوبیده بر زمین شوید و آنقدر روزه بگیرید که چون چوب‌های تراشیده ضعیف گردید، خدا از شما نمی‌پذیرد مگر با ورع بازدارنده از گناه.»
در روایت آموزنده‌ای آمده است: شخصی از امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام سؤال کرد که چرا من از شب خیزی و از خواندن نافله سحر محرومم؟ امیرالمؤمنین جواب خیلی ساده‌ای داد، فرمود: «انت رجل قد قیدتک ذنوبک؛ مردی هستی که گناهانت، دست و پایت را به غل و زنجیر بسته‌اند، نمی‌گذارند بلند شوی.» این خیلی عجیب است و خود یک حقیقتی است.
این را مکرر علما در کتاب‌های خودشان نوشته‌اند که گناه روز مانع چنین توفیقی است. «محرومم» معنایش این است که نه فقط بیدار نمی‌شوم، بیدار هم که بشوم نمی‌توانم بلند شوم. فرمود یک غل و زنجیر نامرئی به دست و پایت هست، خودت هم نمی‌دانی. یعنی اگر می‌خواهی بلند شوی اول باید آن غل و زنجیرها را باز کنی.
فردی می گفت: پیش مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی بودم. مردی که از علما و خیلی متشخص بود، به منزل ایشان آمد. اولاً (آن مرحوم) اعتنای زیادی به او نکرد. بعد که به کارهای دیگران رسیدگی کرد، آن مرد رو کرد به وی و گفت: آقای حاج شیخ! یک عرضی خدمت شما دارم. بله بفرمایید. گفت: من نمی‌دانم که چه سری هست من خیلی دلم می‌خواهد که سحرها بلند شوم عبادت کنم و بیدار هم می‌شوم ولی هر کاری می‌کنم که بلند شوم نمی‌توانم. این وضع هست تا طلوع صبح. بعد از طلوع صبح، دیگر راحت بلند می‌شوم. من نمی‌فهمم این چه حسابی است؟ آمده بود که ایشان مثلاً یک دعایی به او بدهد که این حالت از او رفع شود. هرچه گفت او گفت: حالا عجالتاً بفرمایید تشریف ببرید، و به او اعتنا نکرد. آن شخص گفت: ما یک مقدار ناراحت شدیم که آخر او پیرمرد و محترم و متشخص است. می گفت وقتی که آن مرد می‌رفت، نزدیک در منزل یا در اتاق که رسید، آقا شیخ حسنعلی با صدای بلند گفت: انشاء الله موفق نخواهی شد. بیشتر تعجب کردم. بعد به او گفتم (چرا این طور برخورد کردی؟) جریانی را گفت که این مثلاً در چه قضایایی که مربوط به کجا بود یک خیانتی مرتکب شده و آن خیانت نمی‌گذارد که او چنین توفیقی پیدا کند و پیدا نخواهد کرد.
بالاتر از سخن این مرد عالم، سخن خود امیرالمؤمنین است، از آن بالاتر که نمی‌شود. آن شخص گفت: آقا چرا محرومم؟ فرمود: تو مردی هستی که قیدها یعنی کنده‌ها (به تو بسته شده) قید و کنده نامرئی به دست و پایت زده شده؛ تا آن‌ها را باز نکنی، نمی‌شود. باز کردن آن‌ها یعنی چه؟ یعنی قبلاً توبه کردن، خود را پاک کردن و شستشو دادن، تا بعد خداوند چنین توفیقی به تو بدهد.
منابع :
1- اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، بَابُ الذُّنُوبِ.
2- آموزه‌های بنیادین در علم اخلاق اسلامی، محمود فتحعلی خانی، درس 25
3- آشنایی با قرآن، شهید مطهری، ج 4، صفحه 157 و 156
4- گناه شناسی، محسن قرائتی، ص 158-152
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.