تاریخ نگارش : بیست و هشتم دي 1393
کمی تأمل
محمد مهدی سلیمی
بشر در کارهای ارادی خود مانند یک سنگ نیست که از بالا به پایین رها کرده باشند و تحت تأثیر عامل جاذبۀ زمین سقوط کند،و مانند گیاه نیست که تنها یک راه محدود در جلوی او هست و همین که در شرایط رشد و نمو قرار گرفت خواه نا خواه مواد غذایی را جذب و راه رشد و نمو را طی کند،و همچنین مانند حیوان نیست که به حکم غریزه کارهایی انجام دهد.
کلید واژه : اسلام ناب محمدی
به نام خدا
یکی از دغدغه های اساسی که سالها ذهن اینجانب را به خود مشغول کرده است باورهای غلط و کورکورانۀ اکثریت مردم است.
اینکه عامل اصلی انحراف و انحطاط مسلمین و خصوصأ شیعیان ایران چیست؟
سه اصل مهم که مسلمانان به آن اعتقاد دارند ، ناخواسته از سوی عوام مردم اشتباه برداشت می شود.
1 – اعتقاد به سرنوشت
2 – اعتقاد به آخرت و تحقیر زندگی
3 – شفاعت
که از اصول فوق ، مورد بحث اینجانب مسئلۀ سوم یعنی شفاعت می باشد.
اینکه ما با داشتن برکاتی چون چهارده معصوم و ائمۀ اطهار (ع) با لطف و کرامات این بزرگان بخواهیم عقاید انحرافی داشته باشیم ونیازهای معنوی و دنیوی خویش را از اموات معمولی بخواهیم که از گناهکار بودن یا نبودن و یا حتی اینکه آنها به تشیع اعتقاد داشتند یا نه،اطلاعی نداریم،صراحتأ توهین به ائمۀ اطهار(ع)می باشد.
لازم است به این مسئله اشاره کنم که اگر کسی عقاید غلط داشته باشد اما شیعه نباشد هیچ آسیبی به دین مبین رسول الله نمی رساند،اما کسانی که نام شیعه را یدک می کشند و خود را شیعه می نامند حق ندارند مسائل دینی خود را از پدران و مادرانشان تقلید کنند.
اصول دین تحقیقی است نه تقلیدی،لازم است بدانید جوابی که مشرکین به پیامبر(ص) می دادند نیز همین گونه بود که می گفتند:چون اجدادمان اینگونه بودند ما نیز هستیم.
متأسفانه زمینۀ مساعدی برای اینگونه تحقیقات وجود ندارد،در حالیکه با روشن کردن این مسائل است که میتوان نیروی ایمان طبقۀ جوان و تحصیلکرده را تقویت کرد و شبهات را از ذهن آنها زدود.
در این بخش توجه ما از اسلام به سوی مسلمین بر میگردد،یعنی اسلام باعث انحطاط مسلمین نیست،بلکه مسلمانان در اثر کوتاهی و انحراف از تعلیمات اسلامی دچار انحطاط شدند،و این مسلمانان هستند که مسئول عقب ماندگی خود می باشند.
استفادۀ ابزاری از خدا و مقدسات باعث شده که اکثر مسلمانان از اصول اعتقادی خود منحرف شوند .
اینکه ما به هر مسئله ای که برایمان خوشایند نیست و نمی خواهیم بپذیریم که کوتاهی شخص خودمان باعث از هم پاشیدگی زندگیمان شده است ، بدون تفکر آن را به قضا و قدر الهی ربط می دهیم و آنقدر بر این موضوع پافشاری می نماییم که فراموش می کنیم تمام پریشانیمان حاصل اعتقاد نا درستمان است.
اگر اعتقاد بر قضا و قدر الهی داشته باشیم پس دلیل آنکه در کارهای موفق خود هزاران منم را بر سر دیگران می کوبیم چیست ؟
انسان یا به یک سری اصول اعتقاد دارد یا ندارد ، نمی تواند هر زمانی موفق می شود مدعی شود حاصل قدرت خویش بوده است و هر گاه شکست می خورد بگوید قضا و قدر و قسمت بوده است .
همه اینها گُواهی بر اعتقاد نادرست مردم میدهد ، این یک درد بزرگ است که عوام مردم ائمۀ اطهار (ع) را نادیده گرفته و متوصل به امامزادگان می شوند .
موضوع حقیقی بودن یا نبودن امامزادگان نیست،موضوع این است که ما فرض می کنیم فلان امامزاده با چند ده واسطه به یکی از معصومین بر میگردد،اما اینکه خود آن امامزاده چه دینی داشته؟گناهکار بوده یا نه؟به تشیع اعتقاد داشته یا نه؟ما هیچ اطلاعی از آنها نداریم پس چطور به چهارده معصوم و ائمۀ اطهار پشت می کنیم و به امامزادگان سلام میدهیم؟
عوام مردم که اینگونه اعتقادات را دارند نمیتوانند مدعی شوند که تمام عقیده های نادرستشان را که از نظر خودشان عقاید درستی است را از پدرانشان به ارث برده اند،چرا که بشر مختار و آزاد آفریده شده است یعنی به او عقل و فکر و اراده داده شده است.
بشر در کارهای ارادی خود مانند یک سنگ نیست که از بالا به پایین رها کرده باشند و تحت تأثیر عامل جاذبۀ زمین سقوط کند،و مانند گیاه نیست که تنها یک راه محدود در جلوی او هست و همین که در شرایط رشد و نمو قرار گرفت خواه نا خواه مواد غذایی را جذب و راه رشد و نمو را طی کند،و همچنین مانند حیوان نیست که به حکم غریزه کارهایی انجام دهد.
بشر همیشه خود را بر سر دو راهی هایی می بیند و هیچ گونه اجباری وجود ندارد که فقط یکی از آنها را انتخاب کند،سایر راهها بر او بسته نیست،انتخاب یکی از آنها به نظر و فکر و اراده و مشیت شخصی او مربوط است یعنی طرز فکر و انتخاب اوست که یک راه خاص را معین میکند.
اینجاست که پای شخصیت و صفات اخلاقی و روحی و میزان عقل و دور اندیشی بشر به میان میاید،و معلوم میشود که آیندۀ سعادتبخش یا شقاوت بار هر کس تا چه اندازه مربوط است به شخصیت و صفات روحی و قدرت عقلی و علمی او و بالاخره به راهی که برای خود انتخاب می کند.
لذا بندۀ حقیر از تمام دوستانی که این مطالب را مورد مطالعه قرار می دهند خواهش می کنم تا با نظرات خود اینجانب را راهنمایی و پس از تحقیق در خصوص این مقاله واثبات صحت آنها این مطالب مهم را به اطرافیانشان گوش زد کنند.
فی امان الله
1)
: با تشکر به مطالب خوب اشاره کردی
تا زمانی که نخواهیم باور کنیم که خداوند مطلق خوبی هاست نور الهی شامل حال ما نمی گردد. هرچه هست اوست، هرچه هست اوست، فقط خدا، فقط خدا، باید بهش فکر کنیم به کتابش مراجعه کنیم و درک کنیم که چرا هستیم پس اگر هستیم به معنای واقعی باشیم و اگر روز ی هم مردیم با عشق بمیریم.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.