اوصاف قرآن
 تاریخ نگارش : دهم آبان 1389
اوصاف قرآن
فاطمه پورمحمدی
قرآن آخرین کتاب الهی و معجزه خاتم انبیا می باشد. برای این کتاب شریف در تعدادی از آیات آن و در کلام معصومین(ع) اوصافی آمده است کهدر این مجال به تعدادی از این اوصاف قرآن پرداخته می شود.
 کلید واژه : قرآن، اوصاف
اوصاف قرآن در قرآن
فرقان
«شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدى للناس و بینات من الهدى و الفرقان فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان مریضا او على سفر فعدة منایام اخر یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر و لتکملوا العدة و لتکبروا الله على ما هداکم و لعلکم تشکرون»
روزه، در چند روز معدود ماه رمضان است؛ ماهى که قرآن، براى راهنمایى مردم ، و نشانه‏هاى هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه بگیرد خداوند، راحتى شما را مى‏خواهد، نه زحمت شما را، هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزارى کنید.
حکیم
« و القرآن الحکیم» سوگند به قرآن حکیم.
عظیم
« و لقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم»
ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم


مبین
«الر تلک آیات الکتاب و قرآن مبین»
الر، این آیات کتاب، و قرآن مبین است.
اوصاف قرآن در نگاه اهل عصمت
در روایات معصومین (علیهم السلام ) اوصاف فراوانى براى قرآن ذکر شده است که به برخى از آنها اشاره مى شود:
اولین مهمان خداى سبحان
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: انا اول وافد على العزیز الجبار یوم القیامة و کتابه و اهل بیتى. در قیامت که همه مخلوقها به خالق باز مى گردند: الا الى الله تصیر الاءمور، اولین مهمانى که بر خداى سبحان وارد مى شود، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و قرآن کریم و اهل بیت پیامبر است و چون چنین کثرت نورى با وحدت حقیقى هماهنگ است ، مى توان از مجموع انوار سه گانه به نور واحد و وافد فارد یاد کرد و گفت :اولین مهمانبرترین مخلوق خداوند همچنین آن حضرت مى فرماید: القرآن افضل کل شى ء دون الله فمن وقر القرآن فقد وقر الله و من لم یوقر القرآن فقد استخف بحرمة الله.قرآن کریم پس از خداى سبحان از هر چیزى برتر است . پس هر کس ‍ قرآن را بزرگ شمارد خدا را بزرگ شمرده و هر کس آن را بزرگ نشمارد، به حریم خداى سبحان استخفاف روا داشته است . قرآن کریم مراحل مختلفى دارد: در مرحله نازله ، عربى مبین است و در مرحله برتر، على حکیم:انا جعلناه قرانا عربیا لعلکم تعقلون و انه فى اءم الکتاب لعلى حکیم و بین این دو مرحله نیز مراتب متوسط است . قرآن حبل پیوسته و مستحکمى است که یک سوى آن به دست خداى سبحان و سوى دیگر آن در دست انسانهاست و تمسک و اعتصام به حبل الله مایه سعادت و سیادت دنیا و آخرت است خداى سبحان به حاملان قرآن دستور بزرگداشت قرآن مى دهد و ثمره آن را محبوبیت خدا و خلق ذکر مى کند . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: یقول الله عزوجل : یا حملة القرآن تحببوا الى الله تعالى بتوقیر کتابه یزدکم حبا و یحببکم الى خلقه شایان ذکر است که ، قرآن مراتبى دارد؛ چنانکه ولایت رسول گرامى و اهل بیت (علیهم السلام ) نیز داراى مراتب است . مرتبه برین قرآن و ولایت نور واحد است و از این رو در آن جا سخن از فاضل و مفضول نیست . اگر کثرت مراتب ملحوظ شود، مرتبه برین قرآن از مرتبه نازل ولایت افضل است و تفصیل آن را در نوشتار دیگر راقم (على بن موسى الرضا و القرآن الحکیم ) مى توان یافت
کتاب نجات بخش
معاذ بن حبل مى گوید: کنا مع رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم فى سفر فقلت یا رسول الله : حدثنا بما لنا فیه نفع . فقال: ان اءردتم عیش السعداء و موت الشهداء و النجاة یوم الحشر و الظل یوم الحرور و الهدى یوم الضلالة فادرسوا القرآن فانه کلام الرحمن و حرز من الشیطان و رجحان فى المیزان؛ در سفرى ملازم پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بودیم . به آن حضرت عرض کردم براى ما سخن سودمندى بگویید . آن حضرت فرمودند: اگر زندگى سعادتمندانه ، مرگ شهیدانه ، نجات روز حشر، سایه روز سوزندگى و هدایت روز گمراهى مى طلبید، به درس قرآن بپردازید که آن ، سخن خداى رحمان و سپرى در برابر شیطان و مایه سنگینى کفه عمل در میزان عدل است.
راهنماى بهشت
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: تعلموا القرآن و اقرؤ وه و اعلموا اءنه کائن لکم ذکرا و ذخرا و کائن علیکم وزرا فاتبعوا القرآن و لا یتبعکم فانه من تبع القرآن تهجم به على ریاض الجنة و من تبعه القرآن زج قفاه حتى یقذفه فى جهنم؛ قرآن را فرا گیرید و آن را قرائت کنید و بدانید که قرآن نام شما را بلند مى کند و وسیله اى براى یاد خداست . قرآن هم ذخر ذخیره است و هم وزر؛ اگر امام و پیشواى انسان بود براى او ذخیره نیکویى است و اگر کسى خود را امام و پیشواى قرآن قرار داد، قرآن بار سنگینى بر دوش او خواهد بود و او را از پشت به دوزخ مى افکند . حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام ) نیز درباره قرآن مى فرماید: هر کس ‍ قرآن را در پیش روى خود قرار داد، قائد او به سوى بهشت خواهد بود و هر کس آن را به پشت سر افکند، سائق او به سوى دوزخ خواهد بود: من جعله امامه ، قاده الى الجنة و من جعله خلفه ، ساقه الى النار
راه ربانى شدن انسان
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: ما من مؤ من ، ذکر اءو اءنثى ، حر اءو مملوک الا و لله
علیه حق واجب: اءن یتعلم من القرآن و یتفقه فیه . ثم قرء هذه الآیة : و لکن کونوا ربانیین بما کنتم
تعلمون الکتاب ؛ حق خداى سبحان بر همگان این است که قرآن را فقیهانه فرا گیرند؛ زیرا قرآن کریم
انسانها را به ربانى شدن فرا مى خواند و راه آن را نیز فراگیرى قرآن مى داند.
عالم ربانى کسى است که هم پیوندى مستحکم با رب العالمین داشته باشد و هم انسانها را به خوبى
بپروراند و گفتار امامان معصوم (علیهم السلام:(فنحن العلماء و شیعتنا المتعلمون نیز براى تبیین مصداق کامل عالم ربانى است ، نه حصر آن در اهل بیت (علیهم السلام ) . البته کاملترین مصادیق عالم ربانى امامان(علیهم السلام ) هستند؛ اما راه ربانى شدن براى شاگردان آنان نیز باز است.
عامل صعود بهشتیان
مردى از حضرت سجاد (علیه السلام) سؤ الاتى کرد و آن حضرت به آنها پاسخ داد . آن مرد به فکر طرح پرسش جدید افتاد، امام سجاد (علیه السلام ) فرمودند: مکتوب فى الانجیل : لا تطلبوا علم ما لا تعلمون و لما عملتم بما علمتم فان العالم اذا لم یعمل به لم یزده من الله الا بعدا ثم قال : علیک بالقرآن فان الله خلق الجنة بیده لبنة من ذهب و لبنة من فضة و جعل ملاطها المسک و ترابها الزعفران و حصاها اللؤ لؤ و جعل درجاتها على قدر آیات القرآن فمن قرء القرآن قال له اقرء وارق و من دخل منهم الجنة لم یکن اءحد فى الجنة اءعلى درجة منه ما خلا النبیین و الصدیقین ؛ در انجیل آمده است : تا به آموخته هاى پیشین خود عمل نکرده اید، دانش جدید مطلبید (زیرا معلوم مى شود علم را براى عمل نمى خواهید و ) علمى که براى عمل نباشد عامل دورى از خداست . آنگاه فرمود: خداوند بهشت را با دست خود، خشتى از طلا و خشتى و از نقره آفرید و ملات آن را مشک و خاک آن را زعفران و ریگ آن را لؤ لؤ قرار داد و درجات بهشت را به اندازه آیات قرآن قرار داد . پس کسى که در دنیا قرآن خواند، خداوند به او مى فرماید: بخوان و بالا برو و کسى که از آنان (اهل قرآن ) وارد بهشت شد، هیچ کس در درجه بهشت از او برتر نخواهد بود،مگر پیامبران و صدیقان.
حفص مى گوید: حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) به مردى فرمودند: اءتحب البقاء فى الدنیا ؛ آیا بقاى در دنیا را دوست مى دارى ؟ آن شخص ‍ که از تربیت شدگان مکتب امامت بود، عرض کرد: آرى آن حضرت پرسیدند: چرا؟ عرض کرد: براى آن که به قرائت سوره محبوب خود، (قل هو الله اءحد بپردازم . امام کاظم (علیه السلام ) پس از لحظه اى سکوت فرمودند: یا حفص !من مات من اءولیائنا و شیعتنا و لم یحسن القرآن علم فى قبره لیرفع الله به من درجته فان درجات الجنة على قدر آیات القرآن یقال له : اقراء وارق . فیقراءثم یرقى ؛ اگر از شیعیان ما، کسى قرآن را به خوبى فرا نگرفته باشد (چون به حقیقت آن ایمان دارد) در جهان برزخ ، قرآن به او تعلیم داده مى شود تا خداى سبحان با معرفت قرآن بر درجات او بیفزاید؛ زیرا درجات قرآن به اندازه آیات قرآن است . به قارى گفته مى شود: بخوان و بالا برو . او نیز مى خواند و بالا مى رود.
در جهان برزخ زمینه اى براى تکامل عملى نیست ، تا انسان با انجام کارى واجب یا مستحب به کمال برتر عملى برسد، ولى راه تکامل علمى باز است ؛ نظیر آنچه در رؤ یا براى روح معلوم مى شود و براى آگاهى به آن حرکت فراگیرى از قبیل کوششهاى بدنى در زمان بیدارى راه ندارد و بسیارى از علوم و معارف دین در آن جا براى انسانها روشن و مشهود خواهد شد و چون عدد درجات بهشت به عدد آیات نورانى قرآن کریم است ، براى ترفیع درجات شیعیان ، ابتدا از تعلیم قرآن بهره مند خواهند شد و سپس با فرمان اقراء وارق مى خوانند و در درجات بهشت صعود مى کنند.
صعود در درجات بهشت پاداش قرائت در عالم آخرت نیست ؛ زیرا در عالم برزخ ، تکلیف و عمل مکلفانه که جزا را به همراه داشته باشد نیست ، بلکه صعود بهشتیان در درجات بهشت ، همان ظهور انس با قرآن در دنیاست .
حفص مى گوید: فما راءیت اءحدا اءشد خوفا على نفسه من موسى بن جعفر (علیهما السلام) و لا ارجاء الناس منه و کانت قرائته حزنا فاذا قرء فکانه یخاطب انسانا؛ در خوف و رجا کسى را همتاى موسى بن جعفر (علیه السلام ) نیافتم و قرائت او با حزن آمیخته بود هنگامى که قرآن را قرائت مى کرد گویا با کسى سخن مى گفت و این ویژگى تلاوت متدبرانه است که قارى متدبر خود را گاهى مخاطب خداوند مى یابد. نحوه فراگیرى قرآن در میان اصحاب پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بدین گونه تبیین شده: استکانوا یاءخذون من رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم عشر آیات . فلا یاءخذون فى العشر الاءخرى حتى یعلموا ما فى هذه من العلم و العمل؛ آنان ده آیه از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرا مى گرفتند و تا بر علم و عمل به آن واقف نمى گشتند، آیات بعدى را فرا نمى گرفتند .
درجه اى از نبوت
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) مى فرماید: من قرء القرآن فکاءنما اءدرجت النبوة بین جنبیه الا اءنه یوحى الیه آن کس که قرآن را قرائت کند، گویا نبوت در جان او ادراج شده است ، گرچه او وحیى دریافت نمى کند . قرائت قرآن شرایط خاصى دارد که با رعایت آنها چنین آثارى مترتب خواهد شد؛ چنانکه قرائت در آیاتى مانند (قرء باسم ربک الذى خلق ) و (اقرء و ربک الاکرم) نیز خواندن صرف نیست .
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز مى فرماید: من قرء ثلث القرآن فکاءنما اءوتى ثلث النبوة و من قرء ثلثى القرآن فکاءنما اءوتى ثلثى النبوة و من قرء القرآن کله فکاءنما اءوتى تمام النبوة ثم یقال له : اقرء وارق بکل آیة درجة . فیرقى فى الجنة بکل آیة درجة حتى یبلغ ما معه من القرآن ثم یقال له : اقبض ‍ فیقبض ...فاذافى یده الیمنى الخلد و فى الاءخرى النعیم
پس از صعود مؤ من در درجات بهشت حکم جاودانگى در بهشت را در دست راست خود و نعم الهى را در دست چپ خود مى یابد و از این رو در دعاى وضو مى گوییم: اللهم اءعطنى کتابى بیمینى و الخلد فى الجنان بیسارى ... .
عامل نورانیت
ابوذر (رضوان الله علیه ) از رسول اکرم صلى الله علیه و آله درخواسست نصیحت کرد . آن حضرت فرمودند: تو را به تقواى الهى که سرآمد همه امور است سفارش مى کنم .. ابوذر گفت: بیش از مرا نصیحت کنید . آن حضرت فرمودند: بر تو باد به تلاوت قرآن و کثرت یاد خدا؛ زیرا تلاوت قرآن ، عامل یاد تو در ملکوت و مایه نورانى شدن تو در زمین است : اءوصیک بتقوى اله فانه راءس الاءمر کله . قلت : زدنى . قال : علیک بتلاوة القرآن و ذکر الله کثیرا فانه ذکر لک فى السماء و نور لک فى الاءرض قرآن که خود ذکر خداست و یکى از القاب آن نیز ذکراست پیروان خود را در ملکوت بلند آوازه و در زمین نورانى مى کند . مطلوبیت تلاوت قرآن محدود به پنجاه آیه در روز نیست و آنچه در برخى روایات آمده که در هر روز پنجاه آیه تلاوت کنید بیان حد نهایى نیست ؛ زیرا دست کم قرائت پنجاه آیه پس از نماز صبح مطلوب است ؛ چنانکه حضرت امام رضا (علیه السلام) مى فرماید: ینبغى للرجل اذا اءصبح اءن یقراء بعد التعقیب خمسین آیة.
راه دستیابى به ثواب شاکران
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: قال الله تبارک و تعالى : من شغله قرائة القرآن عن دعائى و مسئلتى ، اءعطیته اءفضل ثواب الشاکرین اگر اشتغال به قرائت قرآن ، بنده مؤ من را از بازگویى خواسته هایش در پیشگاه الهى باز دارد، خداى سبحان ، بدون درخواست ، بهترین ثواب شاکران را به چنین بنده اى عطا مى کند؛ همان گونه که خلیل حق ، حضرت ابراهیم (علیه السلام ) در هنگام شنیدن (حرقوه و انصروا الهتکم)یا (فاءلقوه فى الجحیم)از خدا چیزى طلب نکرد؛ چون مى دانست که بر آمدن حاجت او در نخواستن است: حسبى من سؤ الى علمه بحالى.
عامل حشر با پیامبران پیامبر اکرم صلى الله علیه و سلم مى فرماید: ان اءکرم العباد الى الله بعد الاءنبیاء العلماء ثم حملة القرآن یخرجون من الدنیا کما یخرج الاءنبیاء و یحشرون من قبورهم مع الاءنبیاء و یمرون على الصراط مع الاءنبیاء و یاءخذون ثواب الاءنبیاء . فطوبى لطالب العلم و حامل القرآن مما لهم عند الله من الکرامة و الشرف؛ گرامى ترین بندگان خدا پس از پیامبران دانشمندان هستند و سپس حاملان قرآن . عالمان و حاملان علم و عمل قراان به گونه پیامبران از دنیا رخت بر مى بندند و حشر آنان و عبورشان از صراط همراه پیامبران خواهد بود و از ثواب انبیا بهره مند مى شوند . پس ‍ خوشا به حال جویندگان علم و حاملان قرآن که از کرامت و شرف الهى برخوردارندک.
کسى که قرآن را فرا گیرد تا فقط در خطابه ها یا نگارش کتابها از آن بهره گیرد، معلوم مى شود قرآن را براى تدبر در آن و عمل به آن نخواسته است و این دانش تجارى ، حرفه اى بیش نیست و چنین علمى در اواخر عمر آدمى نیز به فراموشى سپرده مى شود . گرچه این فراگیرى نیز ثواب آشنایى با ظاهر قرآن را دارد؛ اما آن که قرآن را براى تدبر و عمل فراگیرد جایگاه دیگرى دارد.
مایه خرمى دلها
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) مى فرماید: و تعلموا القرآن فانه اءحسن الحدیث و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب و استشفوا بنوره فانه شفاء الصدور و اءحسنوا تلاوته فانه اءنفع القصص و ان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذى لا یستفیق من جهله بل الحجة علیه اءعظم و الحسرة علیه اءلزم و هو عند الله الوم؛ قرآن را فرا گیرید که آن نیکوترین سخن است و به فهم عمیق آن دست یابید که آن مایه خرمى دلهاست و از نور آن شفا بجویید که آن شفاى بیماریهاى روحى است و آن را نیکو تلاوت کنید که سودمندترین قصه هاست و کسى که به علم خویش عمل نکند، همانند نادان سرگردانى است که به هوش نمى گراید
و چون عالم است ، حجت بر او گرانتر و حسرت او افزونتر و ملامت او در پیشگاه خداى سبحان بیشتر است.
مراد از تفقه (تفقهوا) در قرآن کریم و روایات اهل بیت طهارت (علیهم السلام )، آشنایى با فقه مصطلح که در مقابل کلام و فلسفه قرار دارد، نیست ؛ همان گونه که واژه حکمت در قرآن و روایات ، حکمت مصطلح ، یعنى فلسفه نیست ، بلکه بر فراگیرى معارف اصول دین و معارف عقلى نیز فقه اطلاق مى گردد و فهمیدن احکام حرام و حلال الهى نیز حکمت نامیده مى شود . پس فقه که عبارت از فراگیرى عمیق است به معناى مطلق آگاهى به معارف دین است و به معناى اصطلاحى آن نیست و گرنه لازم مى آید که تنها یک سیزدهم قرآن که آیات الاءحکام و مربوط به فروع فقه مصطلح است ؛ داراى فقه باشد و مراد از تفقه در قرآن معرفت خصوص ‍ همان مقدار اندک باشد؛ در حالى که تمامى قرآن فقه است . البته اگر مسائل حقوقى ، سیاسى ، اجتماعى و مدنى را جزو فقه بدانیم ، آیات فقهى رقم بیشترى پیدا مى کند .
از قرار گرفتن شفا در نور قرآن (و استشفوا بنوره ) بر مى آید که جهل به قرآن نیز مانند به کار نبستن آن، بیمارى است؛ جهل مانند رذایل اخلاقى دیگر، از بیماریهاى قلبى است و قرآن کریم شفاى این دردهاست: و ننزل من القران ما هو شفاء، شفا لما فى الصدور.
پیامبر اکرم(ص): برتری قرآن بر دیگر سخنان، همچون برتری خداست بر خلق خود.
از امام صادق سوال شد: چه سری هست که قرآن هرچه بیشتر خوانده و بحث می شود بر تازگی آن افزوده می شود؟ حضرت فرمودند: چون خداوند تبارک و تعالی، آن را تنها برای زمانی خاص و مردمی خاص قرار نداده است، از این رو در هر زمانی و برای هر مردمی تا روز قیامت تازه و با طراوت است.
پیامبر (ص) فرمودند: هرکه خواهان علم پیشینیان و آیندگان از اول تا به آخر دنیا است، در قرآن کاوش و تحمل کند.
امام علی (ع) می فرمایند: قرآن هرچقدر هم تکرار شود و به گوش خورد باز کهنه نمی شود.
اوصاف قرآن در نهج البلاغه
قرآن‌، رشتة‌ پیوند استوار انسان‌ و خدا
مولا علی‌ (ع‌) قرآن‌ را بسان‌ حبل‌ متین‌ و رشتة‌ پیوند انسان‌ و خالق‌ خود می‌داند و زدودن‌ زنگار دل‌ و بهاری‌ شدن‌ قلب‌ و دستیابی‌ به‌ چشمه‌های‌ دانش‌ را، تمسک‌ به‌ این‌ رشتة‌ استوار آسمانی‌ می‌داند و می‌فرماید: «... و ان‌ سبحانه‌ لم‌ یعظ‌ أحداً بمثل‌ هذا القرآن‌، فانه‌ حبل‌ الله‌ المتین‌ و سببه‌ الامین‌ و فیه‌ ربیع‌ القلوب‌ و ینابیع‌ العلم‌ و ما للقلب‌ جلاء غیره‌... همانا خدای‌ سبحان‌ کسی‌ را به‌ چیزی‌ پند نداده‌ است‌ چون
قرآن‌، که‌ آن‌ ریسمان‌ استوار خداست‌ و وسیلت‌ اوست‌ که‌ امین‌ است‌ و مصون‌ از خطاست‌، در آن‌ بهار دل‌

است‌ و چشمه‌های‌ دانش‌ و زنگار دل‌ را تنها مایة‌ جلاست‌ و موجب‌ فروزش‌...».
علی‌ (ع‌) بندگان‌ خدا را به‌ چنگ‌ زدن‌ به‌ این‌ ریسمان‌ استوار و تمسک‌ به‌ کتاب‌ خدا، توصیه‌ می‌دارد و می‌فرماید: «... و علیکم‌ بکتاب‌ الله‌ فانه‌ الحبل‌ المتین‌ و النور المبین‌ و الشفاه‌ النافع‌ و الری‌ النافع‌ و العصمه‌ للمتمسک‌ و النجاة‌ للمتعلق‌. لا یعوج‌ فیقام‌ و لا یزیغ‌ فیستعتب‌ و لا تخلقه‌ کثره‌ الرد و ولوج‌ السمع‌. من‌ قال‌ به‌ صدق‌ و من‌ عمل‌ به‌ سبق‌...بر شما باد به‌ کتاب‌ خدا که‌ ریسمان‌ استوار است‌ و نور آشکار و درمانی‌ است‌ سود دهنده‌ و تشنگی‌ را فرو نشانند. چنگ‌ در زننده‌ را نگهدارنده‌ و در آویزنده‌ را نجات‌ بخشنده‌. نه‌ کج‌ شود تا راستش‌ گردانند و نه‌ به‌ باطل‌ گراید تا آن‌ را برگردانند. کهنه‌ نگردد به‌ روزگار، نه‌ از خواندن‌ و نه‌ از شنیدن‌ بسیار. راست‌ گفت‌ آن‌ که‌ سخن‌ گفت‌ از روی‌ قرآن‌ و آن‌ که‌ بدان‌ رفتار کرد. پیش‌ افتاد از دیگران‌...».
قرآن‌، درمان‌ روح‌ و روان‌ آدمی‌
قرآن‌ در نگاه‌ علی‌ (ع‌) شفای‌ دردها و آلام‌ آدمی‌ است‌ که‌ باید با رهنمودهای‌ آن‌ از زشتیها و نارواییها، رهایی‌ جست‌ و با فهم‌ معارف‌ و عمل‌ به‌ دستورات‌ نورانی‌ آن‌، بیماریهای‌ نفاق‌، کفر و کژ اندیشی‌ را از صفحة‌ جان‌ و روح‌ زدود. آن‌ بزرگوار می‌فرماید:
«...تعلموا القرآن‌ فانه‌ أحسن‌ الحدیث‌ و تفقهوا فیه‌ فانه‌ ربیع‌ القلوب‌ و استشفوا بنوره‌ فانه‌ شفاء الصدور...قرآن‌ را بیاموزید که‌ نیکوترین‌ گفتار است‌ و آن‌ را نیک‌ بفهمید که‌ دلها را بهترین‌ بهار است‌ و
به‌ روشنایی‌ آن‌ بهبود خواهید که‌ شفای‌ سینه‌های‌ بیمار است‌...»
و در جایی‌ دیگر می‌فرماید:
«واعملوا أنه‌ لیس‌ علی‌ أحد بعد القرآن‌ من‌ فاقه‌ و لا لاحد قبل‌ القرآن‌ من‌ غنی‌ فاستشفوه‌ من‌ ادوائکم‌ و استعینوا به‌ علی‌ لاوائکم‌ فان‌ فیه‌ شفاه‌ من‌ اکبر الداء و هوالکفر و النفاق‌ و الغی‌ و الضلال‌...و بدانید کسی‌ را که‌ با قرآن‌ است‌ نیاز نباشد و بی‌ قرآن‌ بی‌ نیاز نباشد. پس‌ بهبودی‌ خود را از قرآن‌ بخواهید و در سختیها از آن‌ طلب‌ یاری‌ نمایید که‌ قرآن‌، بزرگترین‌ آزار را موجب‌ بهی‌ است‌ و آن‌ کفر و دورویی‌ و بیراهه‌ شدن‌ و گمراهی‌ است‌...».
تأکید بر پند پذیری‌ و عبرت‌ آموزی‌ از قرآن‌
امام‌ علی‌ (ع‌) بندگان‌ را به‌ پند پذیری‌ از قرآن‌ و شنیدن‌ مواعظ‌ و نصایح‌ این‌ کتاب‌ عظیم‌ توصیه‌ می‌کند و می‌فرماید:
«انتفعوا ببیان‌ الله‌ و اتعظوا بمواعظ‌ الله‌ و اقبلوا نصیحه‌ الله‌ فان‌ الله‌ قد أعذر الیکم‌ بالجلیة‌ و اتخذ علیکم‌ الحجه‌. از بیان‌ خدا سود برید و از موعظتهای‌ او پند گیرید و اندرز وی‌ را بپذیرید. همانا خدا آشکارا برای‌ شما جای‌ عذر نگذاشت‌ و آن‌ را که‌ خوش‌ می‌دارد یا ناخوش‌ می‌شمارد برایتان‌ بیان‌ داشت‌ که‌ پی‌ آن‌ روید و از این‌ دور شوید».
تأثیر سازندگی‌ قرآن‌ بر شخصیت‌ تقوی‌ پیشگان‌ و مجاهدان‌ در راه‌ خدا
علی‌ (ع‌) قرآن‌ ناطق‌ و پیشوای‌ متقیان‌، در توصیف‌ پارسایان‌، به‌ انس‌ همیشگی‌ آنان‌ با قرآن‌ اشاره‌ و تأثیر این‌ انس‌ و ارتباط‌ را با بیانی‌ زیبا، ترسیم‌ می‌دارد:
«اما شب‌ هنگام‌! راست‌ بر پایند و قرآن‌ را جزء جزء، با تأمل‌ و درنگ‌ بر زبان‌ دارند و با خواندن‌ آن‌ اندوهبارند و در آن‌ خواندن‌، داروی‌ درد خود را به‌ دست‌ می‌آرند و اگر به‌ آیه‌ای‌ گذشتند که‌ تشویقی‌ در آن‌ است‌، به‌ طمع‌ بیارمند و جانهاشان‌، چنان‌ از شوق‌ برآید که‌ گویی‌ دیده‌هاشان‌ بدان‌ نگران‌ است‌ و اگر آیه‌ای‌ را خواندند که‌ در آن‌ بیم‌ دادنی‌ است‌، گوش‌ دلهای‌ خویش‌ بدان‌ نهند، آنسان‌ که‌ پنداری‌، بانگ‌ برآمدن‌ و فرو شدن‌ آتش‌ دوزخ‌ را می‌شنوند...».
همچنین‌ حضرت‌ علی‌ (ع‌) در کلامی‌ دیگر، رمز تحرک‌ و پویایی‌ مجاهدان‌ را در خواندن‌ قرآن‌ و شنیدن‌ معانی‌ بلند آن‌، با گوش‌ جان‌ می‌داند و از تأثیر این‌ امر بر جهاد پیگیر آنان‌، اینگونه‌ سخن‌ می‌راند:
«أن‌ القوم‌ الذین‌ دعوا الی‌ الاسلام‌ فقبلوه‌ و قرأوا القرآن‌ فأحکموه‌. و هیجوا الی‌ القتال‌ فولهوا و له‌ اللقاح‌ الی‌ أولادها و سبلوا السیوف‌ أغمادها. و أخذوا بأطراف‌ الارض‌ زحفاً زحفاً و صفاً صفاً، کجایید مردمی‌ که‌ به‌ اسلامشان‌ خواندند و آن‌ را پذیرفتند و قرآن‌ خواندند و معنی‌ آن‌ را به‌ گوش‌ دل‌ شنفتند؟ به‌ کارزارشان‌ برانگیختند و آنان‌ همچون‌ ماده‌ شتر که‌ به‌ بچة‌ خود روی‌ آرد، شیفتة‌ آن‌ گردیدند. شمشیرها از نیام‌ برآوردند و گروه‌ گروه‌ و صف‌ صف‌ روی‌ به‌ اطراف‌ زمین‌ کردند».
ترغیب‌ بر تلاوت‌، تدبر و انس‌ با قرآن‌
«و تعلموا القرآن‌ فانه‌ أحسن‌ الحدیث‌ و تفقهوا فیه‌ فانه‌ ربیع‌ القلوب‌ و استشفوا بنوره‌ فانه‌ شفاء الصدور و أحسنوا تلاوته‌ فانه‌ أحسن‌ القصص‌» و قرآن‌ را بیاموزید که‌ نیکوترین‌ گفتار است‌ و آن‌ را نیک‌ بفهمید که‌ دلها را بهترین‌ بهار است‌ و به‌ روشنایی‌ آن‌ بهبودی‌ خواهید که‌ شفای‌ سینه‌های‌ بیمار است‌ و آن‌ را نیکو تلاوت‌ کنید که‌ سودمندترین‌ بیان‌ و تذکار است‌.
حضرت‌ علی‌ (ع‌) علاوه‌ بر ترغیب‌ به‌ تلاوت‌، یادگیری‌ و آموختن‌ قرآن‌، به‌ تعلیم‌ و آموزش‌ کتاب‌ خدا توصیه‌ می‌کند و حتی‌ تعلیم‌ قرآن‌ را به‌ عنوان‌ حق‌ مسلم‌ فرزند بر پدر ذکر می‌کند و می‌فرماید:
«ان‌ للولد علی‌ الوالد حقاً و ان‌ للوالد علی‌ الولد حقاً، فحق‌ الوالد علی‌ الولد أن‌ یطیعه‌ فی‌ کل‌ شی‌ء الا فی‌ معصیه‌ الله‌ سبحانه‌ و حق‌ الولد علی‌ الوالد أن‌ یحسن‌ اسمه‌ و یحسن‌ أدبه‌ و یعلمه‌ القرآن‌».
فرزند را بر پدر حقی‌ است‌ و پدر را بر فرزند حقی‌. حق‌ پدر بر فرزند آن‌ بود که‌ فرزند در هر چیز، جز نافرمانی‌ خدای‌ سبحان‌، او را فرمان‌ برد و حق‌ فرزند بر پدر آن‌ است‌ که‌ او را نام‌ نیکو نهد و قرآنش‌ تعلیم‌ دهد.




فهرست منابع
• قرآن
• نهج البلاغه
• تفسیر تسنیم آیه الله جوادی آملی
• محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه



امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : Very true! Makes a cahgne to see someone spell it out like that. :)
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.