دریافت نسخه PDF مقاله - 138KB
تاریخ نگارش : چهارم اسفند 1390
آسیب شناسی ازدواج و راهکارهای قرآنی
محمد سجاد ابراهیمی
در این مقاله می خواهیم به بحث ازدواج و مشکلاتی که بر سر راه ازدواج وجود دارد بپردازیم و در ادامه راهکارهای دین اسلام را برای رفع این مشکل بررسی می کنیم.
کلید واژه : ازذواج در قرآن - آسیب شناسی ازدواج - جوانان و ازدواج
آسیب شناسی ازدواج کردن در جامعه
نویسنده : محمد سجاد ابراهیمی
ازدواج از مهمترین مسائل انسان است که در جنبه های گوناگون زندگی تاثیر بسزایی دارد . زیرا اولا نیاز همه افراد است و هر فردی می تواند بوسیله ازدواج مناسب و به موقع به آرامش روحی و فکری برسد و بتواند بهتر در رسیدن به هدف خود تلاش کند و ثانیا دوام جامعه بشری به ازدواج کردن و تربیت درست فرزندان است . پس ازدواج از دو جنبه دارای اهمیت است : 1- فردی .2- اجتماعی .
حال اگر این مهره کلیدی زندگی انسان درست و به موقع حرکت داده نشود ، خسارات زیانباری را خواهد داشت ، هم برای فرد و هم برای اجتماع . اگر ازدواج به موقع اتفاق نیافتد ، فرد نمی تواند به آن آرامش روحی مناسب فطری اش برسد .
با توجه به نیاز غریزی انسان ، در صورت عدم ازدواج ، افراد به دوگروه تقسیم می شوند :
1- یا اینکه به دنبال ارضای این نیاز از طریق نامشروع می رود که در اینصورت فساد در جامعه رواج پیدا می کند و در نتیجه فرزندان بی پدر و مادر در جامعه زیاد می شود و نیز دیگر، این افراد فاسد تمایل و رغبتی به ازدواج کردن پیدا نخواهند کرد .و وقتی این اتفاق در جامعه بیافتد بنیان خانواده در آن جامعه سست می شود و انواع و اقسام مشکلات روانی و جنسی در جامعه گسترش می یابد .
2- یا اینکه فرد مجرد سعی می کند تا زمان ازدواج خود را از گناه مصون دارد که این فرد نیز به نوبه خود دچار مشکلاتی خواهد شد .
البته در جامعه ای که امکان ازدواج کردن کم باشد و یا وجود نداشته باشد ، افراد مجرد به این دو گروه تقسیم می شوند و چون اکثر افراد توان مقابله با نفس خود را ندارند جزء گروه اول می شوند .به همین دلیل در روایات آمده است که جبرئیل بر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله نازل شد و گفت: اى محمد ، خداوند بر تو سلام مىگوید و مىفرماید : که بکارت زنها مانند میوهاى است در روى درخت. وقتى که میوه رسید، چارهاش چیدن است و گر نه خورشید آن را فاسد مىکند و باد هم مىپوساند. وقتى که دختران باکره به حد رشد رسیدند، چاره آنها فقط شوهر کردن است و گر نه از فتنه و فساد در امان نیستند.(1 )
بنا به این روایت فرد مجرد در زمان ازدواجش باید ازدواج کند وگرنه دچار انحراف می شود .
مصداق بارز این نکته جوامع غربی است که به دلیل رواج فساد ، ازدواج در آن جوامع کاهش یافته است و مشکلات روحی و روانی گسترش یافته است و تعداد فرزندان بدون پدر و مادر در جامعه افزایش یافته است و مهم تر از همه پایه های خانواده نیز سست شده است و آمار طلاق افزایش یافته است . در این جوامع به این دلایل فساد و جرم بیداد می کند و هیچ راهی هم برای جلوگیری از گسترش این مسائل وجود ندارد .
باید توجه کرد که ازدواج نکردن به چند دلیل صورت می گیرد . هر فردی بطور فطری و طبیعی تمایل به ازدواج کردن دارد و لی به چندین دلیل ممکن است ازدواج نکردن در جامعه رواج پیدا کند که به چند نمونه از آن دلایل می پردازیم :
1- شرایط سخت مالی در اجتماع و وجود تبعیض بین طبقات اجتماعی .
در جامعه ای که اکثر افراد در سطح متوسط و فقیر هستند و تعداد کمی ثروتمند وجود دارد ، اگر تورم و هزینه ها در جامعه بالا باشد ، یک فرد مجرد جوان برای تشکیل خانواده با مشکل روبرو است و برای رفع این مشکل ازدواج را به تاخیر می اندازد .
2- وجود توقعات بالا در خانواده ها .
این توقعات سبب می شود فرد جوانی که نمی تواند آن توقعات را ایجاد کند ، مجرد بماند و تا زمانی که آنها را بوجود نیاورده است ، ازدواج نکند .
3- بی ایمانی و پیروی از هوای نفس .
خیلی از افراد به دلیل عدم ایمان و پایبندی به ارزش های اخلاقی ، قبل از ازدواج به ارضای نامشروع غریزه خود می پردازند و وقتی که شرایط ازدواج برایشان فراهم شود ، دیگر رغبت و تمایلی به ازدواج نخواهند داشت .
4- طلاق .
دلیل دیگر این است که بسیاری از افراد مجرد بدون آگاهی کامل و کافی ازدواج می کنند و به دلیل جهل خود در مورد روابط موجود بین همسران رفتارهایی را انجام می دهند که سبب می شود طلاق صورت گیرد و این طلاق خود، ترسی را در دل افراد مجرد ایجاد می کند که از ازدواج کردن دوری کنند یا شرایط ازدواج را سخت کنند و نیز خود افراد مطلقه به دلیل یک بار طلاق گرفتن ، ترس از ازدواج دوباره دارند و به سختی ازدواج مجدد می کنند .
البته باید این نکته را مورد توجه قرار داد که بحث از دلایل ازدواج نکردن و آثار و عواقب آن بسیار گسترده تر از آن است که بتوان در چند صفحه بیان کرد و نیاز به نوشتن کتب گوناگون و مطالعات وسیع دارد ولی ما با توجه به نیازمان در این مقاله به ذکر همین موارد اکتفا می کنیم .
در ادامه بحث به بررسی راهکارهایی می پردازیم که دین مبین اسلام آنها را بیان کرده است و برای این کار به بررسی آیات 32 و 33 سوره نور می پردازیم .
در سوره نور آمده است :
وَ أَنکِحُواْ الْأَیَامَى مِنکمُْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکمُْ وَ إِمَائکُمْ إِن یَکُونُواْ فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ - وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یجَِدُونَ نِکاَحًا حَتىَ یُغْنِیهَُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ .... (2 )
مردان و زنان بىهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالحتان را ، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز مىسازد خداوند گشایشدهنده و آگاه است! - و کسانى که امکانى براى ازدواج نمىیابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز گرداند ....
در بررسی این دو آیه ما پیرامون 3 محور بحث خواهیم کرد :
در محور 1 و 2 پیرامون آیه اول بحث می کنیم و در محور 3 پیرامون آیه دوم بحث خواهیم کرد .
1-محور اول :
با توجه به ابتدای آیه خداوند افراد جامعه را مورد خطاب قرار داده که افراد مجرد و عزب را که از خودتان هستند ، ازدواج دهید . در این قسمت از آیه خداوند دستور می دهد که هم به دختر مجرد و هم به پسر مجرد از خودتان کمک کنید تا ازدواج کنند .
حال با توجه به دلایل ازدواج نکردن که در قسمت قبل ذکر شد می توان به نکات زیر اشاره کرد :
الف ) در صورت وجود شرایط سخت مالی در جامعه افراد باید هم دختر و هم پسر از خودشان را در امر ازدواج یاری دهند بطوریکه شرایط سخت مالی برای آنان آسان شود تا وقتی که بتوانند خود روی پایشان بایستند و نیازی به کمک دیگران نداشته باشند . این کمک می تواند به شکل کمک های مالی باشد .
در این آیه نمی گوید که به سراغ افراد غریبه بروید بلکه می گوید افرادی که از خودتان هستند یعنی جزء فامیل ، آشنایان و دوستان و نزدیکان و ... باشند که رابطه ی نزدیکی با هم دارند و انسان می تواند از نظر مالی به این افراد راحت تر کمک کرده و اعتماد کند ، به سراغ اینها بروید .
ب) باید افراد سطح توقعات را پایین بیاورند ، زیرا وجود این توقعات سبب می شود که ازدواج سخت تر شود در صورتیکه در آیه آمده است که افراد را ازدواج دهید ، یعنی شرایط ازدواج را فراهم کنید و ازدواج را برای مجردان راحت گردانید . به عنوان مثال خانواده ی دختر می تواند با توجه به شرایط مالی پسر توقعات خود را سازماندهی کند طوریکه ازدواج برای آن پسر ساده شود و نیز خانواده پسر با توجه به شرایط خانواده دختر توقعات خود را شکل دهد تا دختران نیز بتوانند به راحتی ازدواج کنند .
ج ) دستور ازدواج دادن در مورد هر پسر و دختر مجرد است و کاری به پاکدامنی و ناپاکی افراد ندارد ، زیرا ممکن است فرد ناپاک و گنهکار تحت شرایطی بوده و گناه کرده و اگر شرایط ازدواج برایش فراهم شود گناه نکند و توبه کند . ونیز انسان گنهکار را اگر آزاد گذارند ، فساد را رواج خواهد داد و با ازدواج دادن این فرد می توان جلوی اشاعه فساد را گرفت و این کار در نوبه ی خود نوعی امر به معروف و نهی ازمنکر است . اما در این زمینه باید به نکته ای توجه کرد و آن نکته این است که در سوره نور خداوند می فرماید : الخَْبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَ الطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ ....(3 ) ، یعنی انسانهای پاکدامن و طاهر و با ایمان اعم از دختر و پسر باید برای هم هستند و انسانهای آلوده و گنهکار نیز برای هم هستند . این آیه این نکته را می گوید که اگر هم مردم می خواهند نزدیکان خود را ازدواج دهند باید به پاکی و ناپاکی او توجه کنند و دختر پاک را به ازدواج پسر ناپاک در نیاورند و یا دختر ناپاک را به ازدواج پسر پاک در نیاورند . اگر این کار توسط نزدیکان هر فردی صورت گیرد و اگر به نوبه ی خود به شکل فراگیر در جامعه صورت گیرد سبب می شود که افراد ناپاک در جامعه مشخص شوند و دیگر فرد ناپاکی خود را به پاکی متلبس نکند زبرا نزدیکان و از جمله خانواده هر فردی از پاکی و ناپاکی نزدیکانش خبر دارد و مانند غریبه نیست که نداند و وقتی که نزدیکان به این فرد ناپاک اجازه ازدواج با فرد پاک را ندهند طبیعتا هر فردی می تواند به هم کفو خود برسد زیرا یکی از موارد کفویت پاکی و ناپاکی افراد است . و در نتیجه سبب اصلاح ناپاکان می شود . زیرا هر فرد ناپاکی با توجه به فطرت خود دوست دارد که با فرد پاک ازدواج کند و وقتی ببیند که در صورت ناپاکی نمی تواند با فرد پاک ازدواج کند طبیعتا تمایلی به پاک بودن در آن فرد بوجود می آید و اگر هم پاک باشد به سختی به سمت ناپاکی می رود .
د ) در بحث به ازدواج درآوردن مجردها ، افراد می توانند کمکی به نزدیکان خود کنند به اینگونه که در قبل از ازدواج دختر و پسر را آگاه کنند و آنها را با محیط زندگی مشترک آشنا کنند طوریکه فرد با چشمان باز وارد زندگی مشترک شود ، یعنی تمام وظایف خود و همسرش را بداند و به محیط زندگی مشترک از لحاظ تئوریک تسلط داشته باشد ، زیرا اگر جاهل باشد مانند فردی است که شنا بلد نیست و او را در دریا بیندازند ، طبیعتا غرق خواهد شد و این فرد جاهل نیز به دلیل ناآگاهی ممکن است زندگی مشترک را به طلاق بکشاند ولی اگر دو طرف با آگاهی کامل وارد زندگی مشترک شوند سبب می شود که آن زندگی تبدیل به بهشت شود و همسران بتوانند به آن آرامش روحی و روانی مناسب دست یابند و وقتی که همچنین خانواده ای شکل گرفت طبیعتا افراد مجرد با دیدن این خانواده به ازدواج کردن ترغیب می شوند .
حال فکر کنید در جامعه ای همه افراد نسبت به نزدیکان خود همچنین کارهایی را انجام دهند ، در اینصورت دیگر فقر و ناپاکی در جامعه وجود نخواهد داشت و شرایط مناسب برای حرکت جامعه بشری به سمت کمال بوجود خواهد آمد .
در ادامه آیه خداوند می فرماید که اگر جوانان فقیر باشند ، آنها را از فضل خود بی نیاز می کند ، حال چه فقر مالی ، چه فقر ایمانی و چه فقر همسر . خداوند نابودی این فقر را بوسیله خود اجتماع انجام می دهد و اگر اجتماع به دستور الهی عمل کند تمام این فقرها از بین خواهد رفت . هم وضعیت مالی فقرا بهتر می شود ، هم شرایط بی ایمانی از جامعه رخت بر می بندد و هم هر فردی همسر مناسب خود را پیدا خواهد کرد . باید توجه کرد که غنای خداوند در نتیجه ی حرکت اجتماع بوجود می آید .
2- محور دوم :
در ادامه آیه اول آمده است که افرادصالح از غلامان و کنیزانتان را ازدواج دهید . با توجه به این نکته که امروزه در جامعه ما کنیز و غلام وجود ندارد ، می توان این نکته را فهمید که این قسمت از آیه افرادی را مورد خطاب قرار می دهد که ولیّ افراد دیگر هستند . زبرا صاحبان غلامان و کنیزان ، مولی و ولیّ آنها نیز بوده اند و امروزه درست است که غلام و کنیز وجود ندارد ولی نسبت مولی و ولایت وجود دارد . به عنوان مثال پدر ولی فرزندانش است پس با توجه به آیه باید فررزندانش را اعم از دختر و پسر ، فقیر و غنی ، پاک و ناپاک را ازدواج دهد . این اطلاق را به دلیل وجود عدم قید در آیه برداشت کرده ایم . نکته ای که در این قسمت بسیار مورد اختلاف است بحث صالح بودن است . علمای تفسیر در معنای صالح بودن ، موارد مختلفی را بیان می کنند که ما از بین همه آنها به بیان سخن علامه طباطبایی در تفسیر این آیه در المیزان اکتفا می کنیم . ایشان می فرماید که منظور صلاحیت داشتن برای ازدواج است نه صالح بودن از جهت ایمانی . یعنی یک مولی باید نسبت به فردی که تحت ولایتش است توجه داشته باشد و وقتی که صلاحیت ازدواج را پیدا کرد مانند شرایط عقلی و جسمی ، او را ازدواج دهد حتی اگر ناپاک باشد ولی باید توجه کرد که ناپاکان برای همدیگر و پاکان نیز برای همدیگرند . حال نکته ی بسیار جالبی که می توان از این قسمت از این آیه برداشت کرد این است که حکومت نسبت به افراد جامعه ولایت دارد و مولای جامعه است پس و ظیفه دارد که افراد عزب جامعه را که صلاحیت ازدواج کردن را دارند کمک کند تا ازدواج کنند حال چه فقیر باشد چه غنی ، چه پاک و چه ناپاک ، ولی باز باید به بحث سنخیت در پاکی و ناپاکی توجه شود. و نیز در ادامه آیه می گوید که اگر مجردان فقیر باشند خداوند آنها را غنی می کند . یعنی یک فرد مجرد اگر فقیر باشد در صورت کمک مالی حکومت می تواند از فقر نجات پیدا کند . وقتی که ازدواج ها به شکل هم سنخی بودن در پاکی و ناپاکی باشد افراد ناپاک تمایل به پاکی پیدا می کنند و افراد پاک نیز به سمت ناپاکی نخواهند رفت و فقر ایمانی نیز از بین می رود و نیز فقر همسر از بین می رود زیرا اگر حکومت آگاهی های لازم را در مورد زندگی مشترک به جوانان مجرد بدهد آنان به راحتی می توانند همسر انتخاب کنند و نیز از نتایج این برنامه ها ریشه کن شدن طلاق است زیرا زندگی ای که برپایه علم و ایمان بنا شود دیگر از بین نخواهد رفت .
البته باز باید گفت که این غنای خداوند در صورت حرکت حکومت برای کمک به افراد مجرد حاصل می شود و به قول معروف : از تو حرکت از خدا برکت .
در آخر این آیه خداوند خود را به وصف واسع و علیم یاد کرده است و وجه شبه این تشبیه این است که ممکن است عده ای در خواندن این آیه دچار این توهم شوند که مگر خداوند می تواند این کار را بکند و خداوند برای رفع این توهم خود را وسعت دهنده نامیده است یعنی توانایی دارد به هر فردی در هر امری وسعت روزی ( اعم از مادی و معنوی ) دهد . ونیز باز ممکن است فردی دچار این شبهه شود که مگر خداوند می داند که به چه فردی روزی دهد و برای دفع این شبهه خداوند خود را به وصف علیم نامیده است . یعنی به همه چیز آگاه است و حال و وضعیت هر موجودی را می داند و بنا به این علمش وسعت در کارها را می دهد .
3- در محور آخر به بررسی آیه دوم میپردازیم . خداوند در آیه اول خطابش را متوجه مردم و جامعه و حکومت کرد و وظیفه آنان را در برابر افراد مجرّد بیان کرد .
در آیه دوم خطاب خداوند به خود افراد مجرّد است که نمیتوانند ازدواج کنند . در این آیه این افراد را این گونه معرفی کرده که افرادی هستند که ازدواج را پیدا نمیکنند . از این نوع بیان میتوان فهمید که این افراد دارای شرایط مختلف هستند و تقریباً همه افراد مجرّد را که امکان ازدواج ندارند را شامل میشود مانند فقیران ، افرادی که همسر مناسب پیدا نمیکنند و . . . ، ولی با توجه به سیاق این دو آیه میتوان فهمید که این آیه حتی افرادی را نیز که اجتماع و اطرافیان کمکشان نمیکنند تا ازدواج کنند را شامل میشود اعم از دختر و پسر .
حال خداوند به این افراد چه میگویند ، خداوند میگوید که ای جوان اگر نمیتوانی ازدواج کنی و جامعه و اطرافیان نیز تو را کمک نمیکنند صبر پیشه کن تا خداوند شرایط را برایت فراهم کن . و صبر این گروه به این شکل است که باید عفاف پیشه کنند و پاکی و طهارت خود را حفظ کرده و به سمت گناه نروند که اگر این کار را انجام دادند خداوند از غنای خود فقر و ناتوانی ازدواج آنان را رفع میکند . البته باید باز توجه کرد که غنای خداوند در نتیجه حرکت خود فرد مجرّد حاصل شود .
نتیجه گیری :
پس با توجه به نکات بیان شده میتوان فهمید که یکی از ویژگیهای جامعه ایدهآل الهی این است که در آن هم حکومت و هم تک تک افراد جامعه خود را نسبت به افراد مجرّد مسئول میدانند حتی در مورد افرادی که ناپاک هستند و شرایط ازدواج را برای آنان فراهم میکنند طوری که اگر کسی به سن ازدواج برسد تمام شرایط برای ازدواج کردنش مهیّا است و هر فردی که بتواند سریع ازدواج کند از شرایط گناه دور میشود و به گفته پیامبر(ص) نصف دینش کامل میشود و در بقیه دینش راحت تر میتواند عمل کند و وقتی که سنت ازدواج در جامعه فراگیر شود به آن شکل که در متن بیان شد سبب میشود که هر خانواده خود الگویی نمونه شود و در اینصورت فرزندانی که تربیت میکند در جامعه مفید واقع خواهند شد و همه صالح میشوند و نیز در صورت عملکرد صحیح حکومت و مردم، بیایمانی نیز از جامعه رخت خواهد بست .
(1 ) الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسى، ص: 289
(2 ) سوره نور ، آیات 32 و 33
(3 ) سوره نور آیه 26
1)
: Hot damn, looking petrty useful buddy.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.