تاریخ نگارش : بیست و چهارم دي 1390
اربعین امام حسین(ع) و زیارت قبر آن حضرت از سوى جابر بن ‏عبدالله‏ انصارى در سال 61 هجرى قمرى
حاجیه تقی زاده فانید
در این روز جابر بن ‏عبدالله‏ انصارى وارد کربلا گردید و قبر مطهر امام حسین(ع) را زیارت کرد. او نخستین زایرى بود که با معرفت، موفق به زیارت قبر آن حضرت گردید.

کلید واژه : اربعین
بیستم صفر روز اربعین شهادت امام حسین(ع) و یارانش است. این روز، روز زیارت امام حسین(ع) است و براى آن، زیارت‏هاى ویژه‏اى از امامان معصوم(ع) نقل شده است. براى استفاده از این زیارت‏ها به کتب ادعیه، از جمله کتاب شریف مفاتیح‏الجنان شیخ‏عباس‏قمى رجوع نمایید.

در این روز جابر بن ‏عبدالله‏ انصارى وارد کربلا گردید و قبر مطهر امام حسین(ع) را زیارت کرد. او نخستین زایرى بود که با معرفت، موفق به زیارت قبر آن حضرت گردید.

جابر بن ‏عبدالله‏ انصارى که در هنگام شهادت امام حسین)ع(، به احتمال زیاد در مدینه حضور داشت و از قیام و شهادت آن حضرت بى‏اطلاع بود، پس از آگاهى از جنایت سپاهیان یزید و شهادت امام حسین(ع) و یاران وفادارش در کربلا، عازم کوفه گردید تا از این رویداد بزرگ، به خوبى آگاه شود.

وى، پس از اطلاع کامل از نحوه شهادت و به دست آوردن نشانى محل شهادت امام حسین)ع(، عازم سرزمین کربلا گردید و نخستین کسى بود که توفیق زیارت قبر امام حسین(ع) را به دست آورد و پایه‏گذار سنت حسنه زیارت مرقد پیشواى شهیدان، حضرت امام حسین(ع) گردید.

در این جا ماجراى زیارت جابر را از کتاب بشارةالمصطفى، به نقل از کتاب منتهى‏الآمال شیخ‏عباس‏قمى بیان مى‏کنیم:

عطیّة بن ‏سعد بن ‏جناده عوفى ‏کوفى که از روات امامیه است و اهل‏سنت در رجال، تصریح کرده‏اند به صدق او در حدیث، گفت: ما بیرون رفتیم با جابر بن ‏عبدالله‏ انصارى به جهت زیارت قبر حضرت حسین علیه‏السلام. پس زمانى که به کربلا وارد شدیم، جابر نزدیک فرات رفت و غسل کرد، پس جامه را لنگ خود کرد و جامه دیگر را بر دوش افکند. پس گشود بسته‏اى را که در آن سُعد بود و به پاشید از آن بر بدن خود. پس به جانب قبر روان شد و گامى برنداشت مگر با ذکر خدا، تا نزدیک قبر رسید. مرا گفت تا دست مرا به قبر گذار. من دست وى را به قبر گذاشتم. چون دستش به قبر رسید بى‏هوش بر روى قبر افتاد. پس آبى بر وى پاشیدم تا به هوش آمد و سه بار گفت: یا حسین! پس گفت: حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ؛ آیا دوست، جواب نمى‏دهد دوست خود را؟ پس گفت: کجا توانى جواب دهى و حال آن که در گذشته از جاى خود رگ‏هاى گردن تو و آویخته شده بر پشت و شانه تو، و جدایى افتاده بین سر و تن تو. پس شهادت مى‏دهم که تو مى‏باشى فرزند خیرالنّبیین و پسر سیّد المؤمنین و فرزند هم‏سوگند تقوى و سلیل هدى و خامس اصحاب کساء و پسر سیّد النقباء و فرزند فاطمه سیّده زن‏ها، و چگونه چنین نباشى و حال آن که پرورش داده تو را پنجه سیّد المرسلین و پروریده شدى در کنار متقین و شیر خوردى از پستان ایمان و بریده شدى از شیر با سلام و پاکیزه بودى در حیات و ممات. همانا دل‏هاى مؤمنین خوش نیست به جهت فراق تو و حال آن که شکى ندارد در نیکویى حال تو. پس بر تو باد سلام خدا و خشنودى او. و همانا شهادت مى‏دهم که تو گذشتى بر آن چه گذشت بر آن برادر تو یحیى‏ بن‏ زکریّا. پس جابر برگردانید چشم خود را بر دور قبر و شهدا را سلام کرد، بدین طریق:

اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیَّتُهَا الْاَرْواحُ الَّتى حَلَّتْ بِفِناءِ قَبْرِ الْحُسَینِ عَلَیه السَّلامُ وَ اَناخَتْ بِرَحْلِهِ، اَشْهَدُ اَنَّکُمُ اَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکوةَ وَ اَمَرْتُمْ بِالمَعْروُفِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ جاهَدْتُمُ الْمُلْحِدینَ وَ عَبَدْتُمُ اللّهَ حَتّى آتیکُمُ الْیَقینُ.

پس گفت: سوگند به آن که برانگیخت محمد(صلّى الله علیه و آله)را به نبوت حقه که ما شرکت ]داریم [شما را در آن چه داخل شدید در آن.

عطیّه گفت: به جابر گفتم: چگونه ما با ایشان شرکت کردیم و حال آن که فرود نیامدیم ما وادى‏اى را، و بالا نرفتیم کوهى را و شمشیرى نزدیم؟ و اما این گروه، پس جدایى افتاده مابین سر و بدنشان، و اولادشان یتیم و زنانشان بیوه گشته‏اند.

جابر گفت: اى عطیه! شنیدم از حبیب خود رسول خدا(صلّى اللّه علیه و آله)که مى‏فرمود: هر که دوست دارد گروهى را، با ایشان محشور شود و هر که دوست داشته باشد عمل قومى را، شریک شود در عمل ایشان. پس قسم به خداوندى که محمد(صلى اللّه علیه و آله)را براستى برانگیخته که نیّت من و اصحابم بر آن چیزى است که گذشته بر او حضرت حسین(علیه السلام)و یاورانش.4

به این ترتیب، جابر بن ‏عبدالله‏ انصارى نه تنها خود موفق به زیارت ابا عبدالله‏ الحسین(ع) گردید، بلکه با رفتار و گفتار خود، زیارت امام حسین(ع) و سایر شهیدان کربلا را در میان دوستداران اهل‏بیت(ع) رواج داد.

منبع-
کتاب شریف مفاتیح‏الجنان