تاریخ نگارش : بیست و هشتم آذر 1390
تذکرات امام حسین(ع)در مورد قرآن
حاجیه تقی زاده فانید
پیوند میان امام حسین (علیه السلام) و قرآن، بسیار مستحکم و عمیق است. آن حضرت، سخت شیفته قرآن بود، به گونه‌ای که قرآن مونس و هم‌دم شب و روزش بود. این جایگاه ویژه را از میان فرموده‌های آن بزرگوار، درباره قرآن و واکنش‌های ایشان در برابر آن کتاب عظیم، می‌توان دریافت.
کلید واژه : تذکرات امام حسین(ع)در مورد قرآن
پیوند میان امام حسین (علیه السلام) و قرآن، بسیار مستحکم و عمیق است. آن حضرت، سخت شیفته قرآن بود، به گونه‌ای که قرآن مونس و هم‌دم شب و روزش بود. این جایگاه ویژه را از میان فرموده‌های آن بزرگوار، درباره قرآن و واکنش‌های ایشان در برابر آن کتاب عظیم، می‌توان دریافت.
حضرت اباعبدالله(علیه السلام) و معارف عمیق قرآن

امام حسین(علیه السلام) در روایتی مراتب و معارف قرآن کریم را این گونه بیان می‌فرماید: کتاب اللّه (عز و جل) علی أربعة أشیاء: علی العبارة و الاشارة و اللطایف و الحقایق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للأولیاء و الحقایق للأنبیاء.[1] کتاب خدا بر چهار چیز استوار است: عبارات و رمزها (اشاره‌ها) و لطایف و حقایق. عبارات آن برای توده مردم است. اشاره و رموزات، از آنِ خواص و بندگانِ ویژه است. لطایف آن برای اولیا است و حقایق آن برای پیامبران و انبیا است. در این حدیث، امام حسین(علیه السلام) ضمن بیان این که قرآن، دارای معارف عمیقی است، ‌بهره‌مندی از آن را برای همگان میسر می‌داند. مقصود از «عبارات»، شناخت ‌مفاهیم در حدِ ترجمه و دانستن معانی لغات است که توده‌های مردم در آن‌ سهم دارند.

مقصود از «اشارات قرآن» فهم قرآن، در حد تفسیرِ آن است که در ‌حوزه صلاحیت متخصصان قرآن و مجتهدان تفسیر است که به ابزار تفسیر مجهزند. منظور از «لطایف قرآن»، نکات و برداشت‌هایی است که از حد فهمِ بیشتر علمای تفسیر، فراتر بوده، شرط ولایت الهی را طلب می‌کند، آنان که دل به خدا سپرده‌اند و خدا سرپرستی آنان را بر عهده گرفته است و از یاران و حواریون خاص پیشوایان معصومند، به حوزه لطایف قرآن راه یافته، از آن بهره‌مند می‌شوند. مقصود از «حقایق قرآن»، ذات قدسی و مکنون ملکوتی قرآن است که اتصال و تماس با آن، معصوم را می‌سزد و دست دیگران، از آن حوزه، کوتاه است: لا یَمَسُّهُ إلا المُطَهَّرُونَ [2]

تجلیل عجیب امام از معلم قرآن

شدت علاقه حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) به قرآن کریم را تا اندازه‌ای می‌توان از حرمت نهادن و تکریم آموزگاران قرآن شناخت، به گونه‌ای که گاهی مورد انتقاد اطرافیان قرار‌ می‌گرفت. نقل است یکی از فرزندان امام حسین(علیه السلام) نزد معلمی به نام عبدالرحمان در مدینه آموزش می‌دید. روزی معلم، سوره حمد را به او آموخت. هنگامی که فرزند، سوره را برای پدر قرائت کرد، امام (علیه السلام)، معلم را فرا خواند و هزار دینار و هزار حلّه به او پاداش داد. وقتی به امام به سبب پاداش زیاد اعتراض شد، فرمود: «هدیه من کجا با تعلیم حمد برابر است».[3]

قرآن را بخوان حتی اگر ایستاده...

بشر بن غالب اسدی نقل می‌کند که روزی خدمت امام حسین(علیه السلام) رسیدم و آن حضرت درباره ارزش و ثواب خواندن قرآن فرمود:«کسی که یک آیه از قرآن را ایستاده بخواند، برای هر حرفی صد پاداش نیکو برای او نوشته می‌شود. اگر در غیر نماز بخواند، خداوند به هر حرفی، ده پاداش نیکو به او عطا می‌کند. پس اگر قرآن را بشنود، به هر حرفی یک پاداش نیکو به او عطا می‌کند و اگر کسی تمام قرآن را در شب بخواند، فرشتگان بر او تا صبح درود می‌فرستند و اگر در روز ختم کند، فرشته‌های نگهبان تا شب بر او درود می‌فرستند و دعای او بر آورده است و به اندازه آن‌چه میان آسمان و زمین است، به او پاداش داده می‌شود»پرسیدم: این ثواب خواننده قرآن است اما کسی که نمی‌تواند قرآن بخواند چه؟ فرمود: «ای برادر بنی اسد!در شگفت مباش زیرا خداوند، بخشنده،ستایش کننده و بزرگوار است. اگر آن‌چه را از قرآن می‌داند، بخواند، خدا این اجر را به‌او می‌دهد».[4]

افتخار کردن حضرت به آموختن قرآن

حضرت امام زین العابدین(علیه السلام) می‌فرماید: «شب عاشورا شنیدم پدرم به یارانش می‌فرمود:أثنِی علی اللّه أحسن الثناء و أحمده علی السرّاء و الضّرّاء اللّهمّ إنّی أحمدک علی أن أکرمتنا بالنبوّة و علّمتنا القرآن... [5] خداوند را با بهترین ثناها، ثناگویم و او را بر فراخی و تنگی ستایش می‌کنم. خدایا! تو را به سبب این که ما را با انتخاب پیامبر، از میان ما گرامی داشتی و قرآن را به ما آموختی، ستایش می‌کنم. در این خطبه، حضرت با افتخارِ به پیامبر(صلی الله علیه وآله) و قرآن، به همگان می‌فهماند که هر‌کس قرآن را داشته باشد، شدیدترین و سخت‌ترینِ مشکلات، پیش چشم او آسان خواهد شد.

پی نوشت ها:

[1] بحارالانوار، ج 89، ص 20

[2] واقعه آیه 79

[3] مستدرک الوسائل، ج 13، ص 117

[4] کافی، ج 6، ص 420

[5] بحارالانوار، ج 44، ص 392

منبع: خبرگزاری شبستان