تاریخ نگارش : بیستم آذر 1390
فرهنگ عاشورا
حاجیه تقی زاده فانید
مرحوم حاج آقا بزرگ در ذیل عنوان مقتل، شش مورد با نام مقتل و ۵۹ مورد با نام مقتل اباعبدالله الحسین علیه السلام و سه مورد با نام مقتل الحسین(ع) آورده، همچنان که ۱۴ مورد با نام مقتل امیرالمؤمنین علیه السلام و نیز مقتل الحسن ابن علی علیه السلام و مقتل علی ابن الحسین علیه السلام و مقتل عباس ابن امیرالمؤمنین و مقتل زیدالشهید و مقتل اولاد مسلم و مقتل حجر ابن عدی و... برشمرده است.
کلید واژه : فرهنگ عاشورا
عاشورایک اتفاق ساده نیست.تاریخ آکنده از جنگ های بسیار است.میلیون ها نفر در آن جنگ ها کشته شده اند.خانه ها و شهر ها ویران شده،حتی گاه شهری را با همه ساکنانش سوزانده اند.اما کمتر اتفاق افتاده که حادثه ای مثل عاشورا تبدیل به یک فرهنگ شود.شعر و موسیقی وداستان و نمایش به صحنه بیایند و آن حادثه را بیش از یک هزاره زنده و شور انگیز حفظ کنند.به عنوان مثال مردم ما حادثه تکان دهنده یورش مغول را تبدیل به فرهنگ نکردند و یاد آن حادثه را زنده نگاه نداشتند.چرا؟

دو واقعه در مقطعی از تاریخ ما- در اسطوره و تاریخ- زنده نگاه داشته شد و نشانه هایی از آن را می توان جستجو کرد. سوگ سیاوش و گریستن مغان. سیاوش نماد پاکی اندیشه بود. سرشار از مهر بود.او بیش از آن که فرزند کاوس باشد تربیت شده رستم بود.مظلومانه سرش را بریدند...

گریستن مغان ، گرامی داشت حادثه کشتن بردیا توسط داریوش بود.

این دو حادثه در تاریخ ما درخشش اندکی دارند اما عاشورا گویی گوهر اصلی باور ماست.چرا و چگونه عاشورا به فرهنگ تبدیل شده است؟

به گمانم عاشورا از مدار یک اتفاق تاریخی فراتر است.انگار معماری این حادثه از لونی دیگر است.

عاشورا راز گشایی از ذبح عظیم بود.این راز گشایی دیگر در ظرف تاریخ نمی گنجد.ظرف را می شکند و تبدیل به یک حادثه زنده همیشگی می شود.صدای طبل و سنج و شیپور، صدای نوحه خوانان، تعزیه...همگی نشانه های یک فرهنگ اند.این که موسیفی سنتی ما بیش از هر چیز وامدار موسیقی تعزیه است. تصادفی نیست.یک ملت بیش از هزار سال در عاشورا گریسته، و تمام هنر و ذوق خود را برای زنده نگهداشتن این حادثه به کار برده است.کم نبوده اند خانواده هایی که نذر می کردند اگر خداوند پسری به آنها بدهد؛ آن پسر در روز عاشورا تا پایان عمر سقایی کند.با هر بهانه ای مزاری را مردم به امام حسین نسبت می دهند.مسجد راس الحسن در قاهره قلب تپنده زایران است.همیشه جمعیت در این مسجد موج می زند. در قندوز افغانستان نیز مزاری ست که مردم گمان می کنند آنجا مزار امام حسین است. آن سو تر در هند در لکهنو، شیعیان "امامباره"هایی تاسیس کرده اند. هر یک نشانه ای از مزاری وآن مزار ها را در محرم زیارت می کنند. در پاکستان اسب های سپیدی را درهر شهری یا محله ای در طول سال با احترام تیمار می کنند تا در روز عاشورا او را در زمان "برآمد شدن ذوالجناح" از پس پرده به صحنه بیاورند و غوغای عزاداران به آسمان برود...

این پدیده ها هر کدام نشانه ونمادی هستند که چگونه عاشورا تبدیل به فرهنگ شده است.

در کنار همه این مظاهر فرهنگی به گمانم "روضه" نیز یک پدیده فرهنگی است.تردیدی نیست که بسیاری از شرح واقعه عاشورا در طول سالها و سده ها مثل رمان ساخته و پرورده شده است.نوحه سرایان با خلاقیت خویش به وقایع رنگ و بوی دیگری داده اند.هر کدام عاشورا را از زاویه دید خود روایت کرده اند.مثل روایت درخشان عمان سامانی؛این مقوله را نباید با میزان و معیار یک پژوهش تاریخی سنجید.وقتی پدیده ای تبدیل به فرهنگ می شود.با همه آرمان ها و آرزوهای مردم در گذار سال ها آمیخته می شود.

یکی از آسیب های بی حساب و اندیشه که پس از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد تعطیل تعزیه از میان زندگی مردم بود. تعزیه مردم غیر از تعزیه ای است که در صحنه نمایش انجام می شود.همه شهر تماشاچیان تعزیه بودند و صدای گریه جمعیت بلند بود.هزاران نفر در تعزیه مشارکت داشتند.

اغلب جهانیان سوگواری و آئین های عاشورایی را با تعزیه می شناسند. با این حال آئین هایی همچون مقتل خوانی، مناقب خوانی، مناجات خوانی، چاووش خوانی، علم گردانی و ... از واقعه عاشورا تأثیر گرفته اند و در طی اعصار و قرون توسط مردم برپا شده اند. محتوا و ساختار بسیاری از این آئین ها به همدیگر شبیه است. اما در مواردی نیز به تناسب شرایط اقلیمی و جغرافیایی با همدیگر تفاوت هایی دارند. با این حال آنچه از مؤلفه های همه این آئین ها پیداست، روایت تاریخی، مذهبی، معنوی و معرفت شناختی است. حس و شور و تکرار حماسه در درونمایه بسیاری از این آئین ها به شیوه ای زیبایی شناختی به تفسیر درمی آید و متضمن بزرگ ترین آموزه های دینی و اخلاقی است. برپایی آئین باعث می شود که انسان با دلش به تفسیر عشق بپردازد و ایثار، جوانمردی، ایمان، دادخواهی و ظلم ستیزی را با روح و ضمیر تأویل کند. از سوی دیگر با نگاهی به آئین های عاشورایی به تعامل تاریخ با واقعه جانسوز کربلا پی می بریم.

● مناقب خوانی

مناقب خوانی گونه ای از ستایشگری مذهبی و روایات حماسی، آئینی مذهبی و هنری است که به شکل تلویحی و ضمنی انجام شده است. منقبت خوان به لحاظ واژه شناسی تاریخی به مداح شیعه گفته می شود. مناقب خوانان در مجالسی که در مساجد یا تکایا برپا می شد به منقبت خوانی می پرداختند. براساس تاریخ منقبت خوانان مبلغان دینی و مذهبی بوده اند که به نقل و صوت و مدح و بیت، ارادات خود را به امام حسین(ع) و خاندان عصمت و طهارت ابراز می کردند.
منقبت خوانی با آغاز شعر پارسی شکوفاشد و به این ترتیب بسیاری از آثار آوایی و شفاهی منقبت خوانی از کلام بافر و باشکوه شاعران برجسته ادب پارسی که دلباخته خاندان عصمت و طهارت بودند، تأثیر گرفت و در میان مردم زمزمه شد. مدح رشادت های شهدای کربلا، جوانمردی های حضرت عباس(ع) و شخصیت الوهی و متعالی حضرت امام حسین(ع) در صدا و آوای منقبت خوانان به گوش مردم می رسید و دل های آنان را به سرچشمه معرفت گره می زد.

پس از این ایام مناقب خوانی جزو آئین های عاشورایی و نیایشی مردم شد و همواره با صوت و لحن زیبایی های معنوی و لفظی کلام نسل به نسل و سینه به سینه انتقال یافت. اشعار مدح و منقبت امام حسین(ع) و خاندان آل محمد(ص) از همان دوران سامانیان در کلام دلباختگان معصومین ظهور پیدا کرد و در زمان غزنویان و سلاجقه فراگیر شد. با این حال این حکام بویژه غزنویان با این آثار آئینی مخالفت می کردند و این اشعار در زمان آل بویه به اوج و شکوفایی رسید و در زمان صفویه به شیوه ای منظم و پویا در میان مردم رواج یافت. با این حال در ادبیات عرب نیز شاعران مشهوری از جمله کمیت ابن زید اسدی، دعبل خزاعی و سید حمیری، مدح و منقبت را رواج دادند و به این ترتیب تاریخچه آئین مناقب خوانی با ادبیات عاشورایی و سابقه ای دیرین گره می خورد.
هوشنگ جاوید نویسنده کتاب «مناقب خوانی» در بخشی از این کتاب چنین می نویسد: «گذشتگان ما فضیلت شنیدن و فضیلت دیدن را خوب می دانستند، وقتی که نگاه می کنیم به گستره های نغمات آوایی در کشور خودمان، به یک اقیانوس بر می خوریم، اقیانوسی که از خلیج فارس شروع می شود و تا دریای خزر ادامه پیدا می کند. منقبت نخل قد کشیده علی(ع) است بر آسمان ایمان در طول تاریخ، گام های مرد عدالت، رادی وجوانمردی است در عصر پر از بیگانگی. منقبت صدایی است که زنجیر های ستم را از هم می درد. منقبت، حکایت مردی را آواز می دهد که رنج، صیقلش می داد، و در هر گام پر غرور و شکوهمندش چهره پر نیرنگ ستمگران را می نمایاند... و منقبت هرچند خیال، حقیقت است. شعر ترین شعر ایمان و ایقان است.

● مناجات خوانی

ذکر، ادعیه، ثنا و دعا و اشعار و آواهای مذهبی که در زمان برپایی مراسم عزاداری برپا می شود، اشکال آوایی و نوعی نیایش عبادی و آئینی به خود گرفته است که از دیرباز تاکنون توسط ذاکرین و ادعیه خوانان در مراسم مذهبی و آئینی خوانده می شود و دل ها را متوجه توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله و معصومین علیه السلام می نماید. مناجات خوانی به عنوان یک آئین در روحیه جوانمردی و پهلوانی، قهرمانان ایرانی تبلور یافته و در بسیاری از مراحل و مقاطع وسیله ای برای توسل به خاندان عصمت و طهارت است. عشق و ارادات به امام حسین (ع) و شهیدان کربلا همواره دل های مناجات خوانان را متوجه سرچشمه معرفت، پاکی، ایثار، از خودگذشتگی و جوانمردی می کند.
آئین مناجات خوانی مثل تمام مراسم مذهبی و آئینی متأثر از واقعه عاشورا و شخصیت ملکوتی حضرت امام حسین (ع) است. آنچنان که از دل تاریخ برمی آید، قلب مبارک آن حضرت همواره با خداوند متعال بود و لحظه ای هم حجم سنگین زمان را به دل مبارک خویش راه نمی داد.
سالار شهیدان همواره در حال دعا و مناجات با خداوند بودند و دعا و توسل به ذات باریتعالی را به عنوان اصلی یگانه قرار داده بودند. یکی از معروف ترین دعاهای آن حضرت، دعایی بود که در ظهر عرفه در حالت خضوع و خشوع و به آرامی در حالی که اهل بیت و فرزندانشان همراهشان بود، سمت چپ کوه صحرای عرفات این دعا را خواندند. این دعای بزرگ که به اعتقاد بعضی از مناجات خوانان، فی البداهه توسط آن حضرت خوانده شد، از زیباترین لحظه های راز و نیاز معصومین با ذات احدیت است.
مناجات خوانان با ذکر و دعا و ثنای سالار شهیدان دل ها را با ناب ترین و پاک ترین حالات معنوی مردم پیوند می دهند و به این شیوه توسل به مطمئن ترین منبع هستی را به مردم می آموزند. آئین مناجات خوانی در کنار بسیاری از مراسم سوگواری برپا می شود. این آئین باعث می شود که دل ها و ضمیر مردم روشنی یابد و گریه های آنان در شب های دعا و نیاز، روحشان را صیقل دهد و ایمانشان را به خاندان آل محمد (ص) مستحکم تر کند.

● نخل گردانی

نخل گردانی از جمله آئین های ویژه ایام عاشوراست که در بسیاری از نقاط کشور برپا می شود و در بعضی نقاط هم تفاوت هایی میان شیوه برگزاری این آئین با نقاط دیگر وجود دارد.
نخل گردانی و مشعل گردانی از آئین های سنتی خاص منطقه خراسان است که به شکل مخصوصی اجرا می شود. «نخل» در اصطلاح حجله مانندی است که از چوب ساخته می شود و با انواع پارچه های قیمتی، آینه و چراغ و گل و سبزه آراسته می شود. نخل را در روز عاشورا به محلی که مراسم روضه خوانی و تعزیه برپاست؛ می برند.

همچنین یکی از آئین ها و مراسم ویژه ماه محرم که در تمام نقاط یزد برگزار می شود، آئین نخل بندی و نخل گردانی است. نخل از جنس چوب است و آن را به شکل برگ درخت و یا سرو می سازند. معمولاً وزن نخل زیاد است و جابه جا کردن آن نیاز به کمک ده ها نفر دارد. نخل را به عنوان نمادی از تابوت شهدای کربلا می شناسند و ریشه سنتی کهن دارد. مردم یزد در گویش محاوره ای به آن «نقل» می گویند و معتقدند که «نخل» یا «نقل» نشانی از قامت برافراشته شهداست.
دکتر «اسلامی ندوشن» می گوید: با آن که نخل هیچ شباهتی به درخت خرما ندارد، آن را با نام این درخت می نامند. شاید به علت آن که اصلش از جنوب غربی و بین النهرین است. نخل شباهت بسیاری به درخت سرو دارد و سرو در فرهنگ عامه یعنی جاودانگی و رشادت و زندگی اخروی و آزادگی که یادآور روحیات و خصایل امام حسین (ع) است. همچنین این مراسم بازتابی است از «نقل» حکایت کربلا.

مراسم نخل بندی و نخل گردانی در یزد بدین صورت است که چند روز پیش از شروع ماه محرم، «باباها»ی (خادمان) میدان شروع به تزیین و آذین بستن نخل می کنند. آذین بندی نخل حداقل یک هفته طول می کشد. در طول این مدت، باباهای میدان، زیورآلات و وسایل مربوط به تزیین نخل را -که قدمت آنها به دوره صفویه می رسد- از انبار بیرون آورده و تمام روز را با پاهای برهنه به این امر می پردازند. بستن نخل نیاز به مهارت و سلیقه خاص دارد و خادمان میدان، شیوه های آن را از پدر و اجداد خود آموخته اند. آنها ابتدا بدنه نخل را با پارچه سیاه می پوشانند، آن گاه روی پارچه سیاه را شمشیربندان می کنند. برای این کار، صدها شمشیر و خنجر برهنه - بعضی از آنها جنس بسیار عالی دارد و نام سازنده آنها بر روی آنها نقر شده- را در دو ردیف بر دو بدنه نخل می بندند. به طوری که هر دو طرف نخل، شمشیربندان می شود و هیچ جای خالی در آن باقی نمی ماند. سپس تزئینات دیگری از قبیل آئینه های بزرگ قاب دار، منگله ها و دستمال های ابریشمی رنگی و زری را در دو سوی نخل می بندند و بر تارک آن جقه های فلزی از جنس فولاد و برنج و همرنگ آنها پرهای طاووس یا میوه انار می گذارند و نخل را مکانی زیبا و خوشبو می کنند. در داخل آن نیز زنگ های بزرگی را با طناب می آویزند و بچه ها هنگام حرکت، آنها را به صدا درمی آورند.
در روز بلند کردن نخل، ده ها تن از مردان محله، زیر پایه های نخل رفته، آن را با عظمت تمام به حرکت درمی آورند و چون جنازه ای باشکوه، آن را از میان موج جمعیت عبور می دهند. نخل گردانان نخل را تا مسیری می برند و یا آن را چند بار دور حسینیه محل می چرخانند.
در اطراف یزد رسم بر این است که درختان را وقف می کنند تا پس از کهنسال شدن، ساقه های آن را ببرند و نخل را مرمت کنند. نخل سازی صنعت ظریفی است که همگان از عهده آن برنمی آیند. استادان این رشته شیوه های ساخت آن را به دیگران می آموزند. به دلیل اهمیت نخل و نخل گردانی در یزد، هم اکنون خانواده هایی در این منطقه وجود دارند که شهرت آنها «نخل بند» و «نخل ساز» است.

● چاووش خوانی

چاووش خوانی آئینی برای زیارت مرقد مطهر امام حسین (ع) و سفر عاشقان و دلباختگان آن حضرت به کربلاست. چاووش خوانان به همراه علامت و بیرق خود پیشاهنگان و راهیان سفر کربلای معلی بوده اند و با آواها و نواهای خود در کوی و برزن شوق زیارت مرقد امام حسین (ع) را در دل ها برمی انگیزند و در طول سفر زائران را همراهی می کنند و در واقع همبستگان این سفر زیارتی هستند. چاووش خوانان در مناسبت های دیگر همچون روز عاشورا نیز به چاووش خوانی می پردازند و در سوگ امام حسین (ع) و ائمه معصوم (ع) اشعاری را می خوانند.

چاووش خوانی در تمام نقاط ایران وجود دارد و هنگام سفر به هرکدام از عتبات عالیات این آئین اجرا می شود. از مهمترین نمادهای آئین چاووش خوانی بیرق سفر است.

زائران کربلا همواره بیرق سبز و سرخ برمی افرازند. هنگامی که به کنار رود فرات می روند، بیرق آبی را با دستان خود هدایت می کنند. زائران هنگام سفر به مشهد مقدس و زیارت بارگاه حضرت امام رضا (ع) نیز بیرق آبی دارند. آئین چاووش خوانی از سویی بعد مذهبی و از سوی دیگر وجهه ای آئینی دارد. یکی از وجوه مشترک آئین چاووش خوانی ، مشترک بودن اشعار چاووش خوانان در مناطق ایران است. چاووش خوان همواره مانند یک خبردهنده است که مردم را در حال و هوای اعتقادی و مقدسات قرار می دهد. صدای چاووش خوانان زائران مشهد همواره پیش درآمد بانگ عاشقان غریب خراسان است و خاطره ایوان پرصفای حرم، بوی عطر رواق ها، مسجد گوهرشاد و ... در یادها تداعی می کند.

چاووش خوانان خود نیز در مقابل زائران وظایفی را تعریف کرده اند. این وظایف مواردی از جمله یافتن منزل مناسب برای زائران، راهنمایی آنها و معرفی مکان های خرید و تهیه خوراک و ... را دربرمی گیرد. چاووش خوانان همچنین قبل از سفر در محلات حرکت می کردند تا به مردم نوید آماده شدن کاروان زیارتی را بدهند. آنان با این کار همواره به مردم می گفتند که هرکس قصد سفر دارد، آمادگی خود را برای ثبت نام اعلام کند. چاووش خوانان همواره می کوشند که اشعاری متناسب با حال و هوای زیارت کنندگان را بخوانند. این اشعار گاهی از سروده های بزرگان ادب پارسی است، اما گاهی هم در میان اشعار سروده هایی با لحن محاوره وجود دارد. با این حال مضمون اشعار درباره حال و هوای زیارت کنندگان و اشتیاق زیارت و همچنین توصیف حرم مطهر امام حسین (ع) و ائمه معصوم (ع) است.

● آئین چک چکو

آئین چک چکو ویژه استهبان فارس و بعضی دیگر از شهرهای این استان تاریخی و کهن کشور است.
در این آئین دسته عزاداران با لباس های سیاه و شال های سبز در یک دایره دور حوض حلقه می زنند و در فاصله یک قدم می گردند، در میان دست هایشان چوب های کوچکی وجوددارد. در میانه مرثیه خوان ایستاده و می خواند:

این دل تنگم عقده ها دارد

گوییا میل کربلا دارد

مردان سیاهپوش چوب ها را به بالای سر می برند و بر هم می سایند و با آهنگ مرثیه خوان تکرار می کنند کز لبش جاری صوت قرآن است.

صدای چک چک چوب ها با صدای مرثیه خوان در هم می پیچد.آئین نمایشی چک چکو هر ساله در استهبان فارس در ظهر عاشورا برپا می شود.

این آئین شکلی سمبلیک از اتفاقاتی است که پس از شهادت سرور آزادگان جهان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) برپا می شود. مردم این شهر همسایه زاگرس معتقدند براساس روایت مورخین پس از شهادت امام حسین (ع) لشکریان یزید به دستور شمر لعین با اسب هایشان بر جنازه شهدای کربلا می تازند و آئین چک چکو، واکنش به سم کوبی اسبان اشقیا بر بدن های مطهر اولیا است.
آئین نمایشی چک چکو ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال پیش در شهر استهبان برگزار می شده است. بیشتر اشعارش ثابت است و اشعاری که انتخاب شده سنتی است و دهان به دهان نقل شده است.
گویندگان این اشعار شاعران استهبان هستند که در طی سال ها این اشعار را سروده اند. چک چکو نوعی تعزیه و نمایش سنگ پرانی است. عزاداران دو چوب تراشیده که از نوعی صندل تراشیده شده است را در مشت می گیرند و براساس آهنگ شعر مرثیه خوان دست ها را بر بالای سر می برند و آنها را به هم می کوبند و سپس خم می شوند و سنگ ها را در میان پاها باردیگر بر هم می زنند و یک قدم به جلو می روند. در اصل این مراسم با برهم زدن سنگ برگزار می شد ولی به دلیل خورد شدن سنگ، چوب جایگزین شد.

این مراسم نوعی آئین نمایش حالت نمادین دارد. این آئین که خاص روز عاشورا است، با حضور حداقل ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر اجرا می شود.

● مقتل خوانی

واقعه جانسوز عاشورا و روایت آن در اشعار، سروده ها و آواهای معنوی ومذهبی باعث شد تا آئین مقتل خوانی به وجود آید. مقتل خوانی در بسیاری از نقاط ایران وجود دارد. اهالی خوزستان همراه با آئین مقتل خوانی به نواختن سازهای بومی و مذهبی منطقه می پردازند و در رثای خونین شهدای کربلا به خلق نواهای آئینی و سوگواره ای می پردازند. در بعضی نقاط ایران هم مقتل خوانی معادل مجالس تعزیه است. کلمه مقتل در زبان عربی به معنی زمینی است که کسی در آنجا کشته شده باشد. آئین مقتل خوانی آنقدر وسیع و گسترده است که نوعی سبک تاریخ نویسی نیز به شمار می رود. در واقع در دوره ای از تاریخ هر کتابی که درباره واقعه کربلا نوشته می شد، عنوان مقتل خوانی به خود می گرفت.
گزارشگران حادثه کربلا و در مرحله نخست اهل بیت مظلوم و اسیر و شهیدان آن حادثه عظیم، اولین مقتل خوانان تاریخ شیعه بوده اند و کسانی که توانسته اند دیده ها و شنیده های خود را در مورد آن حادثه بر چهره کاغذ بنگارند اولین مقتل نویسان به شمار می آیند.

حکومتگران ستمگر اموی پس از آن جنایت هولناک، تمام توان خود را برای زدودن آثار آن به کار گرفتند و گزارشگران حوادث را جهت دادند تا جز ثنای ستم پیشگان سخنی نگویند و جز تأیید حکومت ظالمانه آنان گزارشی ننویسند و از نوشتن ضعف ها و خیانت ها و جنایت ها بر حذر باشند تا بدین وسیله جلو شورش های بعدی را بگیرند و راه مبارزه با طغیان و سبکسری اموی به فراموشی سپرده شود و این، شیوه همیشگی ستمگران تاریخ است.

اما این شیوه ستمگران پایدار نماند و مقتل خوانی به عنوان آئینی در دو روایت شفاهی و مکتوب به صورت اصلی لاینفک از اعتقاد مردم درآمد از سوی دیگر مقتل نویسی معادل با تاریخ نویسی شیعه همواره به عنوان آثاری گرانبها و اسنادی مذهبی و تاریخی مورد استفاده مردم قرار گرفت.
مرحوم حاج آقا بزرگ در ذیل عنوان مقتل، شش مورد با نام مقتل و ۵۹ مورد با نام مقتل اباعبدالله الحسین علیه السلام و سه مورد با نام مقتل الحسین(ع) آورده، همچنان که ۱۴ مورد با نام مقتل امیرالمؤمنین علیه السلام و نیز مقتل الحسن ابن علی علیه السلام و مقتل علی ابن الحسین علیه السلام و مقتل عباس ابن امیرالمؤمنین و مقتل زیدالشهید و مقتل اولاد مسلم و مقتل حجر ابن عدی و... برشمرده است.
در این میان اولین مقتل حضرت امام حسین(ع) را اصبغ بن نباته مجاشعی، یکی از خواص اصحاب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و فرمانده شرطه الخمیس در جنگ صفین نوشته که بنا به قول صاحب ذریعه پس از صدم هجری و بنا به نظر صاحبان برخی منابع در سال ۶۴ وفات یافته است. پس از او جابربن جعفی متوفای سال ۱۲۸ از اصحاب امام باقر(ع) و ابومخنف لوط بن یحیی متوفای ،۱۷۰ نویسنده مقتل الحسن و مقتل الحسین و مقتل امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگر، نصربن مزاحم منقری متوفای ،۲۱۲ نویسنده کتاب واقعه صفین و ابن واضح یعقوبی صاحب تاریخ یعقوبی متوفای ۲۹۴ و شیخ صدوق، محمدبن علی ابن الحسین قمی متوفای ۳۸۱ و شیخ طوسی متوفای ۴۶۰ قلم بررسی گرفته و مقتل نوشته اند