تاریخ نگارش : بیست و ششم آبان 1390
آداب باطنى تلاوت قرآن
مسعود حسین پور
آداب باطنى تلاوت قرآن
آداب باطنى تلاوت قرآن
قرآن به عنوان آخرین وحى الهى که بر افضل انبیإ الهى نازل شده
نور هدایت ابدى براى بشریت و تجلى خداوند در کلامش بود.
قرآن شاهد زنده بر نبوت رسول اکرم(ص) و گرامى ترین برهان
بر حقانیت اوست، زیرا دلیلى دائمى و حجتى همگانى به شمار
مىآید که تمامى ابعاد و جوانب آن نشان از دانش نامتناهى ربانى
دارد و هیچ کس را یاراى آن نبوده و نخواهد بود که مانند این
کتاب را از پیش خود بیاورد.
از جمله عواملى که قرآن را در دل ها و مصاحف حفظ مى کند،
تلاوت و مداومت در مطالعه آن است. تلاوت قرآن نیز مانند هر
عمل مستحب دیگر داراى آدابى است که خود بر دو نوعند:
ظاهرى و باطنى. از این دو قسم آداب باطنى تلاوت قرآن از
اهمیت بیشترى برخوردار است که در هنگام تلاوت قرآن
بایستى مد نظر قرار گیرد. براى تلاوت قرآن ده ادب باطنى است
که به ترتیب در پى مىآید.
فهمیدن اصل کلام
تلاوت کننده، باید بداند که با چه سخن بزرگى مواجه است،
سخنى که نشانه لطف و رحمت و عنایت آفریدگار هستى به
آدمى است. سخنى که حقایق بسیار بلندى را تا مرز فهم و درک
انسان ها تنزل داده است.
فهم عظمت کلام، درک فضل و لطف خداوند درباره بندگان است
که این کلام را از عرش جلال خود تا سطح فهم مردم نازل
فرموده است و باید اندیشید که چگونه خداوند در رسانیدن
معانى کلام خود که صفتى قائم به ذات اوست به مرتبه فهم مردم،
به بندگان لطف و کرم فرموده چگونه آن صفت در طى حروف و
اصوات که از صفات بشرى است بر آنان تجلى کرده است. قارى
قرآن بایستى کلام الهى را درس بگیرد و بیاموزد و به قرائت آن
اکتفا نکند چنانکه در سوره اعراف آیه 169 آمده است ''و
درسوا ما فیه'' یعنى کلام الهى را فرا گرفتند. همچنین قارى قرآن
بایستى آیات الهى را با گوش جان بشنود و آن را به خاطر
بسپارد، چنان که در سوره حاقه آیه 12 آمده است ''و تعیها اذن
واعیه؛ قرآن را گوش هاى حافظ به یاد مى سپارند''، درک عظمت
کلام الهى، جز با اندیشه در محتواى آن میسر نیست.
آگاهى به عظمت متکلم
شایسته است که قارى قرآن، در آغاز تلاوت، به عظمت گوینده
قرآن توجه کند و بداند که قرآن سخن بشر نیست همان طور که
ظاهر قرآن را جز با طهارت نمى توان لمس کرد، معنى و حقیقت
آن نیز جز با طهارت قلب از صفات زشت قابل درک نیست. در
هنگام تلاوت باید به خود گوشزد کرد که گوینده این سخنان
آفریدگار همه چیز و روزى دهنده همه جنبدگان است و همه
تحت سیطره او قرار دارند و در فضل و رحمت او غوطه ورند.
اگر نعمت دهد از فضل اوست و اگر مجازات کند از عدلش، و در
نهایت هم اوست که مى گوید: اینان اهل بهشت و اینان اهل
دوزخند.
اندیشیدن به حقایقى از این قبیل، عظمت و تعالى گوینده قرآن را
در دل مى نشاند و کلام او را موثر مى سازد، چرا که براى آدمیان،
گذشته از اصل کلام، گوینده آن نیز اهمیت داشته و اعتبار کلام
تا حد زیادى به اعتبار و شإن متکلم بستگى دارد.
تدبر
کسانى که قرآن مى خوانند و کسانى که به آن گوش مى دهند،
لازم است که در آیات کتاب الهى به تدبر و تفکر بپردازند و با
اندیشیدن در مضامین آیات، خود را در معرض تابش نور الهى
قرار دهند و در یک فضاى معنوى تنفس کنند. تدبر در آیات
قرآنى انسان را در دنیایى از معارف والا و مفاهیم بلند قرار مى
دهد که هیچ چیز با آن برابرى ندارد و آیات قرآنى به عنوان
کلیدهاى سعادت انسانى در اختیار او قرار مى گیرند. قرآن کریم،
مردم به خصوص صاحبان اندیشه را به تدبر در آیات خود
فراخوانده است.
''کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته ولیتذکر اولوا الالباب''
[1] قرآن کتابى است مبارک که آن را نازل کردیم تا مردم در
آیات آن تدبر کنند و صاحبان اندیشه متذکر باشند.''
و نیز در جاى دیگر از کسانى که در آیات قرآن تدبر نمى کنند
گله مى کند و دل هاى آن ها را مهر شده مى نامد که سخن حق در
آنها نفوذ ندارد: ''افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها؛ [2]
چرا در قرآن تدبر نمى کنند یا بر دلهایشان قفل زده شده است؟''
و نیز در جاى دیگر اهل معنا را به توجه و تذکر در آیات قرآنى
که به آسانى در اختیار آنهاست و هیچ گونه پیچیدگى ندارد فرا
مى خواند: ''ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر؛ [3] همانا
قرآن را براى توجه به آن آسان قرار دادیم آیا توجه کننده اى
هست؟''
و نیز تدبر، پس از حضور قلب و توجه قرار دارد، زیرا چه بسا
انسان هنگام تلاوت قرآن به چیز دیگرى نیندیشد ولى از سوى
دیگر به شنیدن آیات، بسنده کند و در آن تدبر نکند، اما چنان که
مى دانیم غرض از تلاوت قرآن، تدبر در آن است نه چیز دیگر.
حضور قلب و ترک حدیث نفس
حضور قلب از توجه بیشتر سرچشمه مى گیرد زیرا تعظیم
کلامى که قرائت مى شود، ریشه در توجه انسان به آن کلام دارد،
و اندیشه خود را در چیز دیگرى مصروف نمى دارد و این تمرکز
اندیشه و همت سبب شادى و انبساط خاطر مى شود. ومى گویند
در معنا و تفسیر آیه ''یا یحیى خذ الکتاب بقوه؛ [4] گفته شده با
جدیت و کوشش کتاب را بگیر'' یعنى این که در هنگام تلاوت
قرآن وجود خود را از تمامى افکار خالى و همت را به آن
مصروف بدار.
مهار ذهن و خوددارى از انحراف ذهن از یک مسئله به مسائل
دیگر امرى بس دشوار و نیازمند به تمرین است یعنى آن چه را
که عموم مردم ''حواس پرتى'' مى دانند به راحتى قابل پیشگیرى
نیست و حضور قلب نیز چیزى جز ''حواس جمعى'' نیست.
کسى که قرآن مى خواند، باید به آنچه مى خواند عنایت و توجه
داشته باشد و کلمات را بر حسب عادت و چرخش زبان نگوید
زیرا قارى قرآن، تنها به مقدارى که با توجه خوانده است، بهره
مى برد و آن چه بى توجه خوانده مى شود مانند آبى است که
هدر مى رود و مزرعه را سیراب نمى کند، منظور آن است که
هنگام تلاوت، تمام حواس قارى به آیات الهى باشد و هیچ هم و
غم دیگرى را به دل راه ندهد.
تفهم
منظور از تفهم آن است که از هر آیه اى آن چه سزاوار آن است
برداشت و استنباط کند (یعنى مراد از تفهم آن است که براى هر
آیه اى، توضیح و شرحى مناسب با موضوع آن، به دست آورد)
تفهم در ادامه تدبر است، چه بسا کسى تدبر کند اما حصول
نتیجه اى نباشد، یعنى باید آن قدر تدبر کرد تا مفهوم آیه را
دریافت. براین اساس آیات قرآن مشتمل بر مطالب گوناگونى
است (از صفات آفریدگار گرفته تا صفات آدمیان و...) که دانستن
هر یک چراغى است فرا راه تکامل انسان.