تاریخ نگارش : دوازدهم آبان 1390
منای کربلا
فرزانه بیات
منای کربلا
کلید واژه : منای کربلا
من امشب شربتى نوشم که شویَد زَهرِ اعدا را مهیا مىشوم اى زهر مهمانى زهرا را
من امشب جامهاى پوشم که از تن بر کَنم جانم لباس وصل مىبایست دیدار گوارا را
روانه سوى جانان باش اى جان ستمدیده نشد دنیا اگر یارت، بشارت باد عقبى را
هشامم زهر داد اما مشامم بوى یار آورد شهادت نوش جانم ساخت این جام طهورا را
جنان از پشت دیوار جهان مىخواندم یثرب دگر چشمم نخواهد دید دیوارى غم افزا را
منى که در مناى کربلا قربانیان دیدم وصیّت مىکنم اندر منا بر ندبه مِنا را
در آن هنگامه که حکم فرار از خیمه صادر شد به چشم خویشتن دیدم به حصر شعله،بابارا
ز سهم هر یتیمى گوشوار و گوش، غارت رفت ز پاى دختران و بانوان خلخال، یغما را!
چو دیدم طفلکى آتش به دامان مىدود هر سو نشد از معرکه بیرون کشم آن طفل تنها را
ز بعد آن همه ماتم چو هنگام اسیرى شد میان قتلگه بردند جمع خسته ما را
قضاوت با شما زندان، خرابه، جاى آل اللَّه! چها بگذشت بین شام و کوفه آل طاها را
اگر چه کودکى بودم در آن غوغاى غم، اما تمام عمر پیش دیده دارم روز غوغا را
بخوان اى روضه خوان از غصههاى عمهام زینب که داغش تازه سازد تا قیامت داغ زهرا را