تاریخ نگارش : ششم آبان 1390
دو خط انحرافى از نظر قرآن
فرزانه بیات
دو خط انحرافى از نظر قرآن
کلید واژه : دو خط انحرافى از نظر قرآن
دو خط انحرافى از نظر قرآن
صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضَّالِّینَ (حمد7)
(خداوندا! ما را به) راه کسانى که آنها را مشمول نعمت خود ساختى، (هدایت کن) نه غضب شدگان و نه گمراهان!
این آیه در حقیقت تفسیر روشنى است براى" صراط مستقیم" که در آیه قبل گفتیم، مىگوید: مرا به راه کسانى هدایت فرما که آنان را مشمول انواع نعمتهاى خود قرار دادى (نعمت هدایت، نعمت توفیق، نعمت رهبرى مردان حق و نعمت علم و عمل و جهاد و شهادت) نه آنها که بر اثر اعمال زشت، و انحراف عقیده غضب تو دامنگیرشان شد و نه آنها که جاده حق را رها کرده و در بیراههها گمراه و سرگردان شده اند.
در حقیقت چون ما آشنایى کامل به راه و رسم هدایت نداریم، خدا به ما دستور مىدهد که در این آیه طریق و خط پیامبران و نیکوکاران و آنها که مشمول نعمت و الطاف او شدهاند را بخواهیم.
و نیز به ما هشدار مىدهد که در برابر شما همیشه دو خط انحرافى قرار دارد، خط" مغضوب علیهم" و خط" ضالین" که در همین مقاله به بررسی آن میپردازیم.
این آیه راه مستقیم را، راه کسانى معرّفى مىکند که مورد نعمت الهى واقع شدهاند و عبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا و صالحین. («مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ»، کسانى که خدا و رسول را پیروى کنند، آنان با کسانى هستند که خدا آنها را نعمت داده است، از پیامبران، راستگویان، شهدا و صالحان. نساء، 69 و آیه 59 سوره مریم)
مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، نعمتِ هدایت است. زیرا در آیهى قبل سخن از هدایت بود. علاوه بر آنکه نعمتهاى مادى را کفّار و منحرفین و دیگران نیز دارند
توجّه به راه این بزرگواران و آرزوى پیمودن آن و تلقین این آرزو به خود، ما را از خطر کجروى و قرار گرفتن در خطوط انحرافى باز مىدارد. بعد از این درخواست، از خداوند تقاضا دارد که او را در مسیر غضبشدگان و گمراهان قرار ندهد. زیرا بنى اسرائیل نیز به گفته قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولى در اثر ناسپاسى و لجاجت گرفتار غضب شدند.
قرآن، مردم را به سه دسته تقسیم مىنماید: کسانى که مورد نعمت هدایت قرار گرفته و ثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان.
مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، نعمتِ هدایت است. زیرا در آیهى قبل سخن از هدایت بود. علاوه بر آنکه نعمتهاى مادى را کفّار و منحرفین و دیگران نیز دارند.
هدایت شدگان نیز مورد خطرند و باید دائماً از خدا بخواهیم که مسیر ما، به غضب و گمراهى کشیده نشود.
مغضوبین در قرآن
در قرآن، افرادى همانند فرعون و قارون و ابو لهب و امّتهایى همچون قوم عاد، ثمود و بنى اسرائیل، به عنوان غضبشدگان معرّفى شدهاند. (در آیات متعدّدى از قرآن ویژگىهاى گمراهان و غضب شدگان و مصادیق آنها بیان شده است که براى نمونه به موارد ذیل اشاره مىشود:
منافقان و مشرکان و بدگمانان به خداوند : نساء، 116 و فتح، 6.
کافران به آیات الهى و قاتلان انبیاء الهى : بقره، 61.
اهل کتاب که در برابر دعوت به حقّ سرکشى کردهاند : آل عمران، 110 112.
فراریان از جهاد : انفال، 16.
پذیرندگان و جایگزین کنندگان کفر با ایمان : بقره، 108 و نحل، 106.
پذیرندگان ولایت دشمنان خدا و دوستداران رابطهى با دشمنان خدا : ممتحنه، 1
بنى اسرائیل که داستان زندگى و تمدن آنها در قرآن بیان شده است، زمانى بر مردم روزگار خویش برترى داشتند : «فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ» (بقره، 47) لکن بعد از این فضیلت و برترى، به خاطر کردار و رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» ( بقره، 61)
این تغییر سرنوشت، به علّت تغییر در رفتار و کردار آنان بوده است. دانشمندان یهود، دستورات و قوانین آسمانى تورات را تحریف کردند، «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ» (نساء، 46) و تجّار و ثروتمندان آنان نیز به ربا و حرامخوارى و رفاهطلبى روى آوردند، «أَخْذِهِمُ الرِّبَوا» (نساء، 161) و عامّه مردم نیز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روى تنپرورى و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمینِ مقدّس، سر باز زدند. «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ» (مائده، 24) به خاطر این انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضیلت، به نهایت ذلّت و سرافکندگى مبتلا ساخت.
ما در هر نماز، از خداوند مىخواهیم که مانند غضبشدگان نباشیم. یعنى نه اهل تحریف آیات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ، و همچنین از گمراهان نباشیم، آنان که حقّ را رها کرده و به سراغ باطل مىروند و در دین و باور خود غلوّ و افراط کرده و یا از هوى و هوس خود و یا دیگران پیروى مىکنند. (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثِیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِیلِ») بگو: اى اهل کتاب! در دینتان به ناحقّ غلوّ نکنید و به دنبال خواهشهاى گمراهانِ پیش از خود نروید، که آنان افراد زیادى را گمراه کرده و از راه راست گمراه شدهاند. (مائده، 77)
«ضلالت» که حدود دویست مرتبه این واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است. گاهى در مورد تحیّر بکار مىرود، «وَ وَجَدَکَ ضَالًّا» و گاهى به معناى ضایع شدن است، «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» ولى اکثراً به معناى گمراهى و همراه با تعبیرات گوناگونى نظیر: «ضَلالٍ مُبِینٍ»، «ضَلالٍ بَعِیدٍ»، «ضَلالِکَ الْقَدِیمِ» به چشم مىخورد
انسان در این سوره، عشق و علاقه و تولّاى خود را به انبیا و شهدا و صالحان و راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاریخ نیز برائت و دورى مىجوید و این مصداق تولّى و تبرّى است.
ضالّین در قرآن
«ضلالت» که حدود دویست مرتبه این واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است.
گاهى در مورد تحیّر بکار مىرود،«وَ وَجَدَکَ ضَالًّا» (ضحى، 7) و گاهى به معناى ضایع شدن است،«أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» (محمّد، 1) ولى اکثراً به معناى گمراهى و همراه با تعبیرات گوناگونى نظیر: «ضَلالٍ مُبِینٍ»، «ضَلالٍ بَعِیدٍ»، «ضَلالِکَ الْقَدِیمِ» به چشم مىخورد.
در قرآن افرادى به عنوان گمراه معرّفى شدهاند، از جمله:
کسانى که ایمان خود را به کفر تبدیل کردند، «مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ» (بقره، 108.)
مشرکان،«مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً» (نساء، 116.)
کفار،«مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ»، «فَقَدْ ضَلَّ» (نساء، 136)
عصیانگران، «وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ» (احزاب، 36.)
مسلمانانى که کفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند، «اتَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ» ، «وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ» ( ممتحنه1.)
کسانى که مردم را از راه خدا باز مىدارند، کسانى که به خدا یا رسول خدا توهین مىکنند، آنان که حقّ را کتمان مىکنند و کسانى که از رحمت خدا مأیوسند.
گمراهان خود بستر و زمینهى انحراف را فراهم و گمراه کنندگان از این بسترها و شرایط آماده، استفاده مىکنند.
در قرآن، افرادى همانند فرعون و قارون و ابو لهب و امّتهایى همچون قوم عاد، ثمود و بنى اسرائیل، به عنوان غضبشدگان معرّفى شدهاند
بسترهاى انحراف در قرآن عبارتند از:
هوسها ، «اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ» جاثیه، 23
بتها ، «جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ» ابراهیم، 30
گناهان ، «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» بقره، 26
پذیرش ولایت باطل ، «أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ» حج، 4.
جهل و نادانى ، «وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ» بقره، 198
پیامهای آیه:
1ـ انسان در تربیت، نیازمند الگو مىباشد. انبیا، شهدا، صدّیقین و صالحان، نمونههاى زیباى انسانیّتاند. «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»
2ـ آنچه از خداوند به انسان مىرسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود مىآوریم. (درباره نعمت «أنعَمتَ» بکار رفته، ولى در مورد عذاب، نفرمود: «غَضبتَ» تو غضب کردى )«أَنْعَمْتَ، «الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ»
3ـ ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامى را در برابر پذیرش حکومت آنان، مقاوم و پایدار مىکند. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ» (قرآن سفارش کرده است: «لا تَتولّوا قوماً غَضِب اللَّه علیهم» هرگز سرپرستى گروه غضب شدگان الهى را نپذیرید. ممتحنه، 13)
نتیجه گیری :
سوره حمد با آیات هفتگانه آن خلاصهاى از دیدگاهها و بصیرتهاى اسلام درباره زندگى است که تفصیل آن را در سراسر قرآن مىیابیم .