تاریخ نگارش : ششم آبان 1390
جبرئیل کیست و وظایفش چیست؟
فرزانه بیات
جبرییل و وظایفش
کلید واژه : جبرییل
وظایف جبرئیل در بیان قرآن
1. ابلاغ وحی: وحی که تنها راه ارتباط و تکلم بشر با خداوند است، طبق آیهی شریفه ذیل به سه طریق صورت میگیرد:
«وَ مَا کاَنَ لِبَشَرٍ أَن یکلَّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیا أَوْ مِن وَرَاى حِجَابٍ أَوْ یرْسِلَ رَسُولًا فَیوحِىَ بِإِذْنِهِ مَا یشَاءُ...» [2]
«و شایستهی هیچ انسانى نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحى یا از پشت حجاب، یا رسولى مىفرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحى مىکند...»
قرآن در پاسخ بهانهجویی یهودیان در انکار جبرئیل به عنوان فرشتهی وحی میفرماید:[3]
«قُلْ مَن کاَنَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلىَ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَْ یدَیهِ...» [4]
«بگو: کسى که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است؛ درحالىکه کتب آسمانى پیشین را تصدیق مىکند...»
2. یاری انبیاء: نقش دیگری که در قرآن برای جبرئیل مطرح شده، حمایت و یاری پیامبران الهی است:
«...وَ ءَاتَینَا عِیسىَ ابْنَ مَرْیمَ الْبَینَاتِ وَ أَیدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُس» [5]
«...و به عیسى بن مریم دلایل روشن دادیم و او را به وسیلهی روح القدس تأیید کردیم.»
در این آیه جبرئیل را به "روحالقدس" تعبیر نموده است؛[6] یعنی روحی که از خطا و پلیدیهای مادی طاهر و منزه است.[7] جبرئیل در مراحل مختلف زندگی عیسی بن مریم، حضرت را یاری کرد؛ ابتدا زمانی که بر مادرش ظاهر شد و بشارت تولد او را به مریم داد، بعد در طول زندگی وی، یعنی از هنگام تولد تا آخر عمر شریفش، او را از خطر دشمنان حفظ کرد تا اینکه خداوند عیسای مسیح را به آسمان برد.[8]
علت اینکه قرآن جبرئیل را روح نامیده، اقوال مختلفی است؛ از جمله اینکه او وجودی روحانی است، نه مادی،[15] یا اینکه او وسیلهی احیاء دین و به قولى دیگر وسیلهی احیاء روح انسانهاست
3. نزول جبرئیل بر مریم مقدس: اگرچه جبرئیل به عنوان پیامآور وحی و شریعت و کتب آسمانی بر پیامبران الهی بوده و بر آنها نازل میشد، ولی برای رساندن پیامهای دیگر مانعی ندارد که با غیر پیامبر نیز روبرو شود؛[9] چنانکه در جریان حمل حضرت مریم(سلام الله علیها) بر حضرت مسیح میفرماید:
«إِذْ قَالَتِ الْمَلَائکَةُ یامَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسىَ ابْنُ مَرْیمَ...» [10]
«(به یاد آورید) هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خداوند تو را به کلمهاى [وجود با عظمتى] از طرف خودش بشارت مىدهد که نامش مسیح، عیسى پسر مریم است...»
مراد از "ملائکه"[11] جناب جبرئیل است[12] و منظور از بشارت، همان ماجرای بارداری حضرت مریم(سلام الله علیها) است که در سوره مریم به آن اشاره شده و از جبرئیل به "روح" تعبیر شده است:[13]
«فَأَرْسَلْنَا إِلَیهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوَِیاً» [14]
«در این هنگام، ما روح خود را بسوى او فرستادیم و او در شکل انسانى بىعیب و نقص، بر مریم ظاهر شد.»
علت اینکه قرآن جبرئیل را روح نامیده، اقوال مختلفی است؛ از جمله اینکه او وجودی روحانی است، نه مادی،[15] یا اینکه او وسیلهی احیاء دین و به قولى دیگر وسیلهی احیاء روح انسانهاست.[16]
اوصاف و مقام جبرئیل در آیینهی قرآن
خدای متعال در قرآن کریم، جبرئیل امین را با اوصاف و مقامات والایی یاد نموده است که در ذیل به آن میپردازیم:
1. امانتداری
پروردگار متعال، مقام صدق و امانت جبرئیل را در اجراى رسالت و وحى به رسولان الهی گواهى نموده است:[17]
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ» [18] ؛ «روح الامین آن را نازل کرده است.»
ساحت او منزه از هر نوع غفلت و اشتباه است. عمداً یا سهواً چیزی از پیام الهی را تغییر نداده و تحریف نمیکند و دچار فراموشی نیز نمیگردد؛ بلکه آیات قرآنى، عبارات و کلمات الهی را به همان شکل و هیئتی که از ساحت ربوبى دریافت میکند، بدون دخل و تصرف، آن را بر قلب پاک و روح والای رسول الله –صلىاللّه علیه و آله- القاء مىکند؛ به همین دلیل این صفت فاضله بر سایر صفات کریمهی جبرئیل فضیلت دارد.[19]
در کلام نورانی امام سجاد(علیه السلام) با تعبیر جبرئیل امین از وی یاد شده که امانتدار وحی الهی بوده و اهل آسمانها مطیع او هستند و وی از مقربان درگاه خداست که از مقام و عزت والا و ویژهای برخوردار است.[20]
2. طهارت و پاکی
یکی دیگر از اوصاف جبرئیل در قرآن کریم طهارت و پاکی اوست که با تعبیر "روحالقدس" به آن اشاره شده است:
«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ...» [21] ؛ بگو: آن را روح القدس به حق از جانب پروردگارت نازل کرده است...
مراد از "روحالقدس"، جبرئیل امین است؛[22] روحی که از پلیدیهای مادی طاهر بوده و دارای مقام طهارت است.
3. صاحب رسالت، کرامت و منزلت
برخی مفسرین آیات 19-21 سورهی تکویر را به جبرئیل تفسیر نمودهاند. در این آیات که جواب چندین سوگند است، خدای متعال میفرماید:
«إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ذِى قُوَّةٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَکِینٍ مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ» [23]
«که این (قرآن) کلام فرستادهی بزرگوارى است [=جبرئیل امین] که صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحبِ عرش، مقام والایى دارد! در آنجا فرمانروا و امین است!»
مراد از رسول جبرئیل است؛ به این معنا که قرآن از ناحیهی خداوند بر لسان او نازل شده و پیامبر عظیم الشأن، آن کلام را از جبرئیل شنیده است.[24] اینکه "قول" را به جبرئیل به عنوان رسول نسبت داده، مىفهماند که در حقیقت کلام از آن خداست و نسبت آن به جبرئیل، نسبت رسالت به رسول است که در این مقام خداوند جبرئیل را به شش صفت توصیف نموده است:[25]
یک. رسول: کسی که قرآن را به پیامبر خدا(ص) وحى مىکند.
دو. کریم: چون نزد خداى تعالى کرامت، احترام و عزت دارد.[25]
سه. صاحب قدرت: کسی که در تکلیف و مأموریت علمی، عملی و تبلیغ رسالتش داراى قوت و شدت بالغهاى بود.[26] "ذی قوة" در معنای حقیقی، به معنای داشتن توانایی ذاتی بر انجام اعمال بزرگ است و در معنای مجازی، به معنای پشتکار داشتن در تصمیمگیری، دلیر بودن و داشتن اعتماد به نفس است[27]
"شدیدُالقوی" یکی از اوصاف ملائکه است و در این آیه وصف جبرئیل است که به معنای نیرومندی و توانایی او در انجام اعمال عظیم جسمانی و روحانی است؛ به این معنا که جبرئیل وحی الهی را که قرآن باشد، به رسول خدا تعلیم داده است
چهار. بلند مرتبه (مکین): مکان به معناى تقرّب و نزدیکى مقام است؛ به این معنا که جبرئیل نزد آفریدگار صاحب عرش، بلند مرتبه و بزرگ مقام است و این مقام و منزلت چون با قید "عِندَ ذِىالْعَرْش" همراه شده، نشان عظمت این مقام میباشد.[28]
پنج. فرمانروا (مُطاعٍ ثَمَّ): "ثَمَّ" کلمهای است برای اشاره به مکان بعید و "مطاع" کسی است که از او فرمان برده میشود. دلالت کلام بر این است که جبرئیل در پیشگاه الهی، دستور دهندهاى است که زیر دستانش که ملائکه باشند، در امر او بوده و اطاعتش مىکنند.[29]
شش. امین: همچنانکه بیان شد، جبرئیل، در رساندن وحى و رسالت خدا به سوى انبیاء امین است[30] و در دستورات الهی هیچگونه خیانت و دخل و تصرفی نمىکند.[31]
4. تعلیم دهندهی صاحب قدرت و درایت
دومین موردی که بین مفسران اختلاف نظر هست و برخی به جبرئیل امین تفسیر نمودهاند، آیات اولیهی سورهی نجم است. خدای متعال بعد از سوگند به نجم در بیان اوصاف نبی مکرم اسلام میفرماید:
«عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوى؛ ذُو مِرَّةٍ...» [32]
«آن کس که قدرت عظیمى دارد [جبرئیل امین] او را تعلیم داده است؛ همان کس که توانایى فوق العاده دارد...»
"شدیدُالقوی" یکی از اوصاف ملائکه است و در این آیه وصف جبرئیل است که به معنای نیرومندی و توانایی او در انجام اعمال عظیم جسمانی و روحانی است؛ به این معنا که جبرئیل وحی الهی را که قرآن باشد، به رسول خدا تعلیم داده است.[33]
"ذُو مِرَّة" وصف کسی است که صاحب کمال عقل و درایت باشد.[34] اگر چه برخی مفسرین این وصف را به معنای صاحب قدرت و نیرو گرفتهاند، ولی با توجه به اینکه در توصیف قبلی با عبارت شدیدالقوی به این ویژگی جبرئیل اشاره شده، "ذُو مِرَّة" به استواری فکری و بصیرت جبرئیل اشاره دارد.[35] بنابراین یکی دیگر از فضایل و اوصاف جبرئیل، قدرت عقلانی و فهم و درک بالای اوست.[36]
پی نوشت ها :
[1]. طبرسى، فضلبنحسن؛ مجمعالبیان فى تفسیرالقرآن، تهران، ناصر خسرو، 1372ش، چاپ سوم، ج1، ص324.
[2] .شوری/51.
[3]. طباطبایی(علامه)، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417ق، چاپ پنجم، ج18، ص73 و 74 و سبزوارى نجفى، محمد بن حبیبالله؛ الجدید فى تفسیر القرآن المجید، بیروت، دارالتعارف، 1406ق، چاپ اول، ج6، ص333 و 334.
[4]. تفسیر نمونه، ج 1، ص362.
[5]. بقره/97.
[6]. بقره/87.
[7]. طوسى، محمدبنحسن؛ التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بیتا، ج1، ص341.
[8] المیزان فی تفسیر القرآن، ج12، ص346.
[9] فخرالدین رازى، ابوعبدالله محمدبنعمر؛ مفاتیحالغیب، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، 1420ق، چاپ سوم، ج3، ص596
[10]. تفسیر نمونه، ج13، ص36.
[11] آل عمران/45.
[12]. اینکه به چه دلیل از لفظ جمع (ملائکه) برای اشاره به یک فرد (جبرئیل) استفاده شده است، مفسرین دلایلی مطرح کردهاند؛ ر.ک المیزان فی تفسیرالقران، ج3، ص191 و تفسیر کاشف ج2، ص63.
[13]. تفسیر کاشف، ج2، ص63.
[14] المیزان فی تفسیر القرآن، ج3، ص191.
[15]. مریم/17.
[16]. التبیان فی تفسیر القران، ج7، ص114.
[17]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص320.
[18]. حسینی همدانی، سید محمدحسین؛ انوار درخشان، تهران، کتابفروشی لطفی، 1404ق، چاپ اول، ج18، ص16.
[19] شعراء/193.
[20]. انوار درخشان، ج18، ص16.
[21]. صحیفهی سجادیه، دعای سوم.
[22] نحل/102.
[23] التبیان فی تفسیر القران، ج1، ص341.
[24]. تکویر/19 – 21.
[25]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص677.
[26]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص218.
[27]. همان.
[28]. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بی تا، ج30، ص 137.
[29]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص677.
[30]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص677 و المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص218.
[31]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص677.
[32]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص218.
[33]. نجم/5 – 7.
[34]. التحریر و التنویر، ج27، ص102.
[35]. زمخشری، محمود؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتب العربی، 1407ق، چاپ سوم، ج4، ص419.
[36]. التحریر و التنویر، ج27، ص 102.