تاریخ نگارش : يازدهم مهر 1390
فخرفروشان
شکوه شکرى کریملو
با استفاده از سوره مبارکه تکاثر معنی آن و عوامل اصلی تفاخر و سرنوشت انان بررسی شده است.
کلید واژه : تکاثر - سرزنش - جهل - تفاخر
ناشر : تبیان-مقالات قرآنی |
در کدام سوره قرآن دروغین مورد سرزنش قرار داده شده اند؟
بسماللهالرحمنالرحیم
سلام
سوره مبارکه تکاثر آیات 3-1
أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ
تفاخر و مباهات بر یکدیگر شما را از خدا و قیامت به خود مشغول داشت.
تا آنجا که به زیارت و دیدار قبرها رفتید و قبور مردگان خود را بر شمردید.
چنین نیست که شما می پندارید و با آن تفاخر می کنید شما به زودی نتیجه این تفاخر موهوم خود را خواهید دانست.
محتوای سوره تکاثر:محتوای این سوره در مجموع نخست سرزنش و ملامت افرادی است که بر اساس یک مطالب موهوم بر یکدیگر تفاخر می کردند سپس هشداری نسبت به مساله معاد و قیامت و آتش دوزخ و سرانجام هشداری در زمینه مساله سوال و بازپرسی از نعمت ها می دهد.
نام این سوره از آیه اول آن گرفته شده است.
شان نزول: همانگونه که اشاره کردیم مفسران معتقدند که این سوره درباره قبائلی نازل شد که بر یکدیگر تفاخر می کردند و با کثرت نفرات و جمعیت یا اموال و ثروت خود بر آنها مباهات می نمودند تا آنجا که برای بالا بردن آمار نفرات قبیله به گورستان می رفتند و قبرهای مردگان هر قبیله را می شمردند.
سرچشمه تفاخر و فخر فروشی
در این آیات نخست با لحنی ملامت بار می فرماید:
الهکم التکاثر؛ تفاخر و مباهات بر یکدیگر شما را از خدا و قیامت به خود مشغول داشت.
حتی زرتم المقابر؛ تا آنجا که به زیارت و دیدار قبرها رفتید و قبور مردگان خود را بر شمردید.
" الهکم" از ماده "لهو" به معنی سرگرم شدن به کارهای کوچک و غافل ماندن از اهداف و کارهای مهم است.
"تکاثر" از ماده "کثرت" به معنی تفاخر و مباهات و فخر فروشی بر یکدیگر است.
از آیات فوق استفاده می شود که یکی از عوامل اصلی تفاخر و تکاثر و فخر فروشی همان جهل و نادانی نسبت به پاداش و کیفر الهی و عدم ایمان به معاد است.
از این گذشته جهل انسان به ضعف ها و آسیب پذیری هایش، به آغاز پیدایش و سرانجامش، از عوامل دیگر این کبر و غرور و تفاخر است، به همین دلیل قرآن مجید برای درهم شکستن این تفاخر و تکاثر سرگذشت اقوام پیشین را در آیات مختلف بازگو می کند که چگونه اقوامی با داشتن امکانات و قدرت فراوان با وسایل ساده ای نابوده شده اند.
با وزش بادها، با یک جرقه آسمانی (صاعقه)، با یک زمین لرزه، با نزول باران بیش از حد، خلاصه با "آب" و "باد" و "خاک" و گاه با "سجیل" و "پرندگان کوچک"، نابود شدند و از میان رفتند.
با این حال این همه تفاخر و غرور برای چیست؟!
عامل دیگری برای این امر همان احساس ضعف و حقارت ناشی از شکست ها است که افراد برای پوشاندن شکست های خود پناه به تفاخر و فخر فروشی می برند، و لذا در حدیثی از امام صادق علیه السلام ما من رجل تکبّر او تجبّر الا لذلة وجدها فی نفسه؛ "هیچ کس تکبر و فخر فروشی نمی کند مگر به خاطر ذلتی که در نفس خود می یابد. و لذا هنگامی که احساس کند به حد کمال رسیده است نیازی در این تفاخر نمی بیند.
در حدیث دیگری از امام باقرعلیه السلام می خوانیم: "ثلاثة من عمل الجاهلیة: الفخر بالانساب، والطعن فی الاحساب، و الاستسقاءُ بالانواء " ؛ سه چیز است که از عمل جاهلیت است: تفاخر به نسب، و طعن در شخصیت و شرف خانوادگی افراد، و طلبیدن باران به وسیله ستارگان."
در حدیث دیگری از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم:" اهلک الناس اثنان: خوف الفقر، و طلب الفخر؛ " دو چیز مردم را هلاک کرده: ترس از فقر( که انسان را وادار به جمع مال از هر طریق و با هر وسیله می کند) و تفاخر."
و به راستی از مهمترین عوامل حرص و بخل و دنیا پرستی و رقابت های مخرب و بسیاری از مفاسد اجتماعی همین ترس بی دلیل از فقر و تفاخر و برتری جوئی در میان افراد و قبائل و امت ها است.
و لذا در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود:" ما اخشی علیکم الفقر ولکن اخشی علیکم التکاثر " ؛ من از فقر بر شما نمی ترسم ولی از تکاثر بیم دارم."
"تکاثر" همانگونه که قبلاً اشاره کردیم در اصل به معنی تفاخر است، ولی گاه به معنی فزون طلبی و جمع مال آمده چنانکه در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم:
"التکاثر، (فی) الاموال جمعها من غیر حقها، و منعها من حقها، و شدّها فی الاوعیة"؛ تکاثر جمع آوری اموال از طرق نامشروع، و خودداری از ادای حق آن و بستن آنها در خزینه ها و صندوق ها است."
این بحث دامنه دار را با حدیث پر معنایی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله پایان می دهیم،رسول اکرم(ص) در تفسیر "الهاکم التکاثر" فرمود:
" یقول ابن آدم مالی مالی، و مالک من مالک الا ما اکلت فافنیت او لبست فابلیت او تصدقت فامضیت "؛ انسان می گوید مال من، مال من! در حالی که مال تو تنها همان غذایی است که می خوری، و لباسی که می پوشی، و صدقاتی که در راه خدا انفاق می کنی."
و این نکته ای است بسیار جالب که بهره هر کس از اموال فراوانی که جمع آوری می کند و گاه کمترین دقتی در حلال و حرام بودن آن ندارد چیزی جز همان مختصری که می خورد و می نوشد و می پوشد، و یا در راه خدا انفاق می کند نیست، و می دانیم: آنچه را شخصاً مصرف می کند، ناچیز است و چه بهتر که از طریق انفاق بهره خود را بیشتر کند.
در آیه بعد آنها را با این سخن مورد تهدید شدید قرار داده می فرماید:
کلا سوف تعلمون؛ چنین نیست که شما می پندارید و با آن تفاخر می کنید شما به زودی نتیجه این تفاخر موهوم خود را خواهید دانست.
منبع:
تبیان-مقالات قرآنی
اللهم عجل لولیکالفرج