تاریخ نگارش : اول شهريور 1390
برکت
مرتضی قاطعی
اقسام برکت
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض »[4]
«و اگر اهل آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند،برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم»
بنا بر این آیه، برکات به دو قسم تقسیم میشود:
1- برکات آسمانی(برکات معنوى):[5]
برکات آسمانی عبارت است از توجّهات معنوى و رحمتهاى روحانى که سبب گشایش و خوشى روح و وسعت قلبى و نورانیّت باطنى و استفاضه از فیوضات إلهى مىشود.[6]
2- برکات زمینی(برکات مادى یا حسّى): [7]
برکات زمینی برکاتی است که منشأ آنها از زمین است مانند: آب، خاک، هوا، اشجار، زراعات و حیوانات دریایى، صحرایى و هوایى و آنچه مورد استفاده انسانها قرار مىگیرد.[8]
برکت
محمد مؤذنی
قرآن، برکت، فضل، خیر، رحمة
"برکت" در أصل "بَرْک" به معنی سینه شتر میباشد، یعنی شتر سینه خود را به زمین زد، سپس این کلمه به معنى دوام و رشد آمده و برکت در إصطلاح یعنى استقرار خیر از سوی خداوند، در یک چیز.[1]
ارتباط معنای لغوی با إصطلاحی
چون سینه در هنگام نشستن و برخاستن شتر مقدم بربقیۀ اعضاء است و اینکه شتر مهمترین راه کسب روزی در بین اعراب است، به عنوان مصداق روشنی از خیر میباشد[2] و لذا در مورد هر نعمتی که با دوام باشد استعمال شده است.
نسبیت برکت
معنای برکت مانند امور نسبی است یعنی به حسب غرضی که در آن نهفته است مختلف میگردد، چون خیریت هر چیزى به حسب آن غرضى است که متعلق به آن مىشود مثل غذا خوردن که اغراض متعددی مانند: سیری، سلامتی، إستشفاء و...را میتوان از آن اراده نمود و لذا چون غرض از دین تنها و تنها سعادت معنوى و یا حسى منتهى به معنوى است، لذا مقصود از برکت در لسان دین، آن چیزى است که در آن خیر معنوى و یا مادىِ منتهى به معنوى باشد.[3]
اقسام برکت
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض »[4]
«و اگر اهل آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند،برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم»
بنا بر این آیه، برکات به دو قسم تقسیم میشود:
1- برکات آسمانی(برکات معنوى):[5]
برکات آسمانی عبارت است از توجّهات معنوى و رحمتهاى روحانى که سبب گشایش و خوشى روح و وسعت قلبى و نورانیّت باطنى و استفاضه از فیوضات إلهى مىشود.[6]
2- برکات زمینی(برکات مادى یا حسّى): [7]
برکات زمینی برکاتی است که منشأ آنها از زمین است مانند: آب، خاک، هوا، اشجار، زراعات و حیوانات دریایى، صحرایى و هوایى و آنچه مورد استفاده انسانها قرار مىگیرد.[8]
مکانهای پر برکت
1- کعبه:
یکی از مکانهایی که در قرآن با وصف مبارک از آن یاد شده کعبه میباشد:
«إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمِین »[9]
«نخستین خانهاى که براى مردم قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است، که پر برکت..»
کعبه از این جهت مبارک است که از نظر معنوى و مادى دارای امتیازات خاصی میباشد، برکات معنوى این سرزمین و وحدتى که در پرتو آن مخصوصا در مراسم حج به وجود مىآید بر هیچکس پوشیده نیست، از نظر مادى نیز علی رغم شرایط بد آب و هوایی، این شهر در طول تاریخ همواره یکى از شهرهاى آباد و پر تحرک و یک مرکز آماده براى زندگى و تجارت بوده است.[10]
2- شام:
سرزمین دیگری که برکات الهی شامل آن شده، سرزمین شام است:
«وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها لِلْعالَمِین »[11]
«او و لوط را به سرزمینی که آن را براى همه جهانیان پربرکت ساختیم، نجات دادیم »
گرچه نام این سرزمین صریحاً در قرآن نیامده ولى با توجه به آیه اول سورۀ اسراء معلوم مىشود همان سرزمین شام است (که شامل فلسطین، ادن ،سوریه، لبنان بوده) که هم از نظر ظاهرى پر برکت و حاصلخیز است و هم از نظر معنوى، چرا که کانون پرورش انبیاء بوده است.[12]
3- أرض بیت المقدس:
سرزمین بیت المقدس، مکان دیگری است که مشمول برکات الهی شده است:
«سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَه »[13]
«پاک و منزّه است خدایى که بندهاش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى که گرداگردش را پر برکت ساختهایم، برد...»
مسجد الاقصى مکان مقدسى است و سرزمین اطراف آن نیز سرزمینی پر برکت است، این آیه به برکات مادی یا معنوی این سرزمین اشاره دارد، چرا که این سرزمین مقدس، در طول تاریخ کانون پیامبران بزرگ خدا، و خاستگاه خدا پرستى بوده است.[14]
4- وادی طور:
از وادی طور نیز در قرآن با وصف مبارک یاد شده است:
« فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَة..»[15]
«هنگامى که به سراغ آتش آمد، از کرانه راست درّه، در آن سرزمین پر برکت، از میان یک درخت ندا داده شد..»
زمانهای پر برکت
بعضی از اوقات نیز وجود دارند که در قرآن با وصف "مبارک" از آنها یاد شده است که "شب قدر" بخاطر نزول قرآن که خیر کثیر است از جملۀ آنان به شمار میرود:
« إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ»[16]
«که ما آن را در شبى پر برکت نازل کردیم »
أشیاء پر برکت
1- قرآن:
از جمله چیزهایی که از نگاه خداوند، دارای برکت فراوانی است، قرآن میباشد چرا که در این کتاب آسمانی خیر کثیر نهفته شده و همواره مردم را به استوارترین راه هدایت نموده و خداوند به وسیله آن، مؤمنان را به راههاى سلامت رهبرى مىکند، مردم در امر دنیایشان از آن منتفع شده و در نتیجه صاحب زندگى پاکیزه مىگردند. جهل و بخل و کینه از میانشان رخت بربسته و سعادتمندمىگردند و در آخرت از نعمت جاوید برخوردار مىشوند.[17]
«وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ »[18]
«و این کتابى است که ما آن را نازل کردیم کتابى است پربرکت»
2- آب:
آب نیز از جملۀ چیزهاییست که خداوند از آن با عنوان "مبارک" یاد نموده است و مبارکی آن بدین جهت است که خیرات آن به زمین و اهل زمین عاید مىشود.[19]
«وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکا »[20]
«و از آسمان، آبى پربرکت نازل کردیم »
افراد پر برکت
خداوند در قرآن به برخی از افراد توجّه خاصی نموده و آنها را مشمول برکات خود نموده است:
1- نوح و همراهان او:
«قِیلَ یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیْکَ وَ عَلى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ..»[21]
«(به نوح) گفته شد: اى نوح! با سلامت و برکاتى از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهایى که با تواند، فرود آى!..»
در این آیه مراد از برکات، که نصیب نوح و همراهان او شده، مطلق نعمتها در زندگى نیست، بلکه خصوص آن نعمتهایى است که آدمى را به سعادت رسانیده است.[22]
2- ابراهیم و اسحاق و خاندان آنها:
ابراهیم و خاندان او نیز از جمله افرادی بودند که برکات خداوند شامل حال آنها شد:
« سَلامٌ عَلى إِبْراهِیم.. وَ بارَکْنا عَلَیْهِ وَ عَلى إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِینٌ »[23]
« سلام بر ابراهیم!.. ما به او و اسحاق برکت دادیم و از دودمان آن دو، افرادى بودند نیکوکار و افرادى آشکارا به خود ستم کردند»
دراین آیه، سخن از برکتى است که خدا به ابراهیم و اسحاق ارزانى داشت، این آیه فعل«بارَکْنا»به صورت مطلق آمده و معنى عموم را مىرساند، بنابراین برکت در همه چیز را شامل مىشود، در عمر و زندگى، در نسلهاى آینده،در تاریخ و مکتب و ..،و گفته شد که این کلمه در مورد هر نعمتی که با دوام باشد استعمال میشود و لذا این آیه اشاره به دوام نعمتهاى الهى بر ابراهیم و اسحاق (و خاندانشان) مىباشد و از برکاتى که خداوند به آنها داد این بود که تمام انبیاى بنى اسرائیل از دودمان اسحاق به وجود آمدند.[24]
3- موسی:
موسی(ع) نیز از شخصیّتهایی است که برکت خداوند شامل او گردیده است:
«فَلَمَّا جاءَها نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِین»[25]
« هنگامى که نزد آتش آمد، ندایى برخاست که مبارک باد آن کس که در آتش است و کسى که در اطراف آن است..»
صاحب مجمع در تفسیر« مَنْ حَوْلَها » آورده است که مراد، حضرت موسی است.[26]
4- عیسی:
عیسی(ع) نیز از جانب خداوند منشأ برکات فراوانی بوده است:
« وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْت »[27]
«و مرا- هر جا که باشم- وجودى پر برکت قرار داده »
معناى مبارک بودن او این است که براى مردم منافع بسیار دارد، علم نافع به ایشان مىآموزد و به عمل صالح دعوتشان مىکند و به ادبى پاکیزهتر تربیتشان مىکند و کور و پیس را شفا داده، اقویا را اصلاح و ضعفا را تقویت و یارى مىکند.[28]
عوامل برکت
برکات الهی، هدیه هایی است که خداوند از روی فضل، برای بندگان خود در نظر گرفته است، امّا این برکات بر اساس نوع و میزان عملکرد بندگان و آمادگی آنها، به ایشان میرسد و لذا باید شرایط را برای دریافت برکات فراهم نموده تا بهرۀ بیشتری ببریم،[29] عواملی که انسان را در این زمینه یاری میکنند عبارتند از:
1- ایمان و تقوا:
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض »[30]
«و اگر اهل آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم »
چرا که اهل ایمان و تقوا نعم الهى را وسیله عبادت و اطاعت میکنند، ولی کفار آن را در راه معصیت خرج می کنند[31]
2- إستغفار:
برای دریافت برکات الهی باید موانع را از سر راه برداشت، یکی از وسایل این کار استغفار است:
«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهارا »[32]
«به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است ،تا بارانهاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد!»
امام علی(ع)در این باره فرمودند:
«وَ قَد جَعلَ اللّهُ الاستِغفارَ سَبَباً لِدُرر الرّزق وَ رَحمَة الخلق...»[33]
«خداوند إستغفار را وسیلۀ دائمی فروریختن روزی و موجب رحمت به خلق قرار داد... »
پی نوشت ها:
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دار العلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ یکم،1412ق، تحقیق: صفوان عدنان داودی، ص 119؛ و ابن منظور، محمدبن مکرم؛ بیروت ،دار صادر،1414 لسان العرب، ج10، ص 395
[2] مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه ونشر کتاب،1360 ش، ج1، ص 259
[3]. طباطبائی، سیّد محمد حسین؛ ترجمه المیزان، سیّد محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفترانتشارت اسلامی جامعۀ مدرسین،1374 ش،چاپ پنجم،ج7ص389و 390
[4] . أعراف/ 96
[5]. مکارم شیرازی،ناصر؛ تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه،1374 ش، چاپ اول ، ج6، ص 266
[6] مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380 ش، چاپ اول، ج9، ص 71
[7] تفسیر نمونه، ج6، ص 266؛ و ترجمه المیزان، ج7ص 389
[8]. تفسیر روشن، ج9، ص 71
[9] آلعمران/ 96
[10]. تفسیر نمونه، ج3، ص 14
[11] الأنبیاء/ 71
[12]. تفسیر نمونه، ج13، ص 452. و صادقى تهرانى، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامى، 1365 ش، چاپ دوم ،ج19، ص 331
[13]. الإسراء/ 1
[14]. تفسیر نمونه، ج12، ص 10
[15]القصص/ 30
[16].الدخان/3
[17]. ترجمه المیزان، ج7، ص 387
[18]. الأنعام/ 92
[19]. ترجمه المیزان، ج18، ص 509
[20]. ق/ 9
[21] هود/ 48
[22]. ترجمه المیزان، ج10، ص 358
[23] صافات/ 109و 113
[24]. تفسیر نمونه، ج19، ص130
[25]. نمل/ 8
[26]. طبرسی ،فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن،تهران ،انتشارات ناصر خسرو،1372 ش، چاپ سوم، ج7، ص 330
[27]. مریم / 31
[28]. ترجمه المیزان، ج14، ص 61
[29]. تفسیر روشن، ج9، ص 71
[30]. أعراف 96
[31]. طیب، سید عبد الحسین؛ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378 ش،چاپ دوم، ج5، ص 398
[32]. نوح10 تا13
[33]. قمی مشهدی، محمدبن محمدرضا؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، سازمان چاپ و انتشار وزارت ارشاد، تهران،1368 ش، چاپ اول، ج13، ص 454