تاریخ نگارش : هشتم آبان 1401
نشوز زن در یک دایره کوچکتر
سید حسین اخوان بهابادی
اگر نشوز زن را هر گونه سرکشی و عصیان در نظر بگیریم مرحله وعظ و دوری از خوابگاه و بحث ضرب یا زدن که این مسایل در آیه 34 سوره نساء مطرح می شود دایره ی وسیعی را در بر می گیرد اما اگر دایره نشوز زن کوچکتر باشد به طوری که محدود به عدم تبعیت از شوهر در خوابگاه باشد راهکار های مطرح شده به این مورد محدود خواهد شد و این حجم مخالفت با قرآن و اسلام پیرو بحث زدن مرد که مطرح شده و میشود هم راحتتر دفاع می شود.
امام صادق علیه السلام فرمودند: نشوز زن آن است که در فراش (همبستر شدن) از شوهر تبعیت نکند و مقصود از «اضربوهنّ»، زدن با چوب مسواک و شبیه آن است، زدنى که از روى رفق و دوستى باشد.
که این نوشتار هم قصد دارد به بحث نشوز از زاویه ی عدم تبعیت از شوهر در بستر بپردازد طبق قرآن مردان در مقابل این گونه زنان وظایفى دارند که بایدمرحله به مرحله اجرا گردد، در مـرحـلـه اول مى فرماید: «زنانى را که از طغیان وسرکشى آنها مى ترسید پند و اندرز دهید» از اندرزها می تواند گفتن احادیث پیامبر صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام یا ارجاع دادن همسر به آنها باشد تا اگر جهلی در این زمینه است برطرف شود تا بانوان توجّه کنند و زن، خودرا بر شوهر عرضه کند در مـرحـلـه دوم، قران مـى فـرماید: «در صورتى که اندرزهاى شما سودى نداد، دربستر از آنها دورى کنید» که شاید بتوان این گونه تشریح کرد که منظور از دوری از بستر، عدم ادای حق همبستری از طرف مرد است اما روش سومی که قرآن کریم مطرح می فرماید وقتی که نه اندرزها تاثیر کند و نه جدا شـدن در بـستر، و آن راهى جز شدت عمل باقى نماند تنبیه بدنى است«واضربوهن» که در این نوشتار، زدن را بیشتر جنبه تلنگر و بیداری در نظر می گیرد و در آخر به مقایسه این نوع زدن با نحوهی زدن حضرت ایوب پرداخته میشود.
کلید واژه : نشوز_ناسازگاری_ضرب_وعظ_خوابگاه_خانواده_حکم_عدم تبعیت_تمکین_لذت جنسی_آمیزش_ارگاسم_مضاجع_تنبیه بدنی_ضغث
«نشوز» از «نشز» به معناى زمین بلند وبه سرکشى وبلندپروازى نیز گفته می شود.
اگر نشوز زن را هر گونه سرکشی و عصیان در نظر بگیریم و آن را ناسازگاری و سرپیچی از وظایف بدانیم مرحله وعظ و در صورت عدم موفقیت در آن، دوری از خوابگاه و به همین ترتیب مرحله بعد یعنی بحث ضرب یا زدن که این مسایل در آیه 34 سوره نساء مطرح می شود دایره ی وسیعی را در بر می گیرد که نباید تشخیص و تعیین این نشوز سلیقه ای باشد به گونه ای که برای یک مرد این عمل زن سرکشی و برای مرد دیگر کاملا متعارف تلقی شود تا جایی که درباره ی زن اول از مثال بالا بحث زدن در نظر گرفته شود لذا ملاک قرار دادن حدود شرع موضوع مهمی است و استخراج و یا استفاده این حدود از قرآن و روایات و تعیین آن می تواند راهگشا باشد نه آنکه مردی بگوید طبق عرف این کار نشوز است و برای خود حقی چون زدن قایل شود اما عده ای بعد از مرحله ی دوری از بستر ، ضرب را به ترک همسر برای مدتی تعبیر می کنند تا شاید این راهکار بتواند زنی که سر ناسازگاری دارد را به راه آورد و اگر باز این جواب نداد مراحل پی در پی دیگری چون انتخاب حکم از دو خانواده جهت اصلاح مطرح میشود اما باید مراحل ابتدا از خود خانواده شروع شود و سریع کار به خارج از خانواده کشیده نشود شاید طرح آن فراتر از خانواده مسایل و مشکلات جدیدی را بوجود آورد لذا قرآن گام به گام و پله به پله توصیه می کند و اما عده ای ضرب را به معنای زدن می دانند که در این جا این موضوع مطرح میشود که آیا هر زدنی برای مرد جایز است که باید از قرآن صامت و ناطق تمسک بجوییم تا حدود آن را مشخص کند. رسول خداصلى الله علیه وآله فرمودهاند: کتک شما نباید به نحوى باشد که اثر آن در جسم زن نمودى داشته باشد، یا کتک نشانه خودنمایى و اظهار قدرت مرد باشد که زهره چشمى بگیرد. «ضرباً غیر مبرّج»
اما اگر دایره نشوز زن کوچکتر باشد به طوری که محدود به عدم تبعیت از شوهر در خوابگاه باشد راهکار های مطرح شده هم در آیه 34 سوره نساء هم به این مورد محدود خواهد شد و این حجم مخالفت با قرآن و اسلام پیرو بحث زدن مرد مطرح شده و میشود هم راحتتر قابل دفاع خواهد بود.
امام صادق علیه السلام فرمودند: نشوز زن آن است که در فراش (همبستر شدن) از شوهر تبعیت نکند و مقصود از «اضربوهنّ»، زدن با چوب مسواک و شبیه آن است، زدنى که از روى رفق و دوستى باشد.
که در ادامه ی این نوشتار قصد داریم به بحث نشوز از زاویه ی عدم تبعیت از شوهر در بستر بپردازیم:
هرگاه زنان بدون داشتن عذر از شوهران خود تمکین نکنند ممکن است ناشزه گردند.طبق قرآن مردان در مقابل این گونه زنان وظایفى دارند که بایدمرحله به مرحله اجرا گردد، در مـرحـلـه اول مى فرماید: ((زنانى را که از طغیان وسرکشى آنها مى ترسید پند و اندرز دهید)) (واللا تى تخافون نشوزهن فعظوهن).
یکی از اندرزها می تواند گفتن احادیث پیامبر صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام یا ارجاع دادن همسر به آنها باشد تا اگر جهلی در این زمینه است برطرف شود تا بانوان توجّه کنند، بانوان امتناع نکنند و زن، خودرا بر شوهر عرضه کند که برای نمونه چند مورد ذکر میشود:
*امام صادق «ع» فرمود: زنی نزد پیامبر بخاطر کاری آمد حضرت فرمود شاید تو ازآن زنان معطل کن هستی؟ پرسید این ها کیانند یا رسول الله؟(ای رسول خدا،زن معطل کن کیست و به چه کسی اطلاق میشود؟) حضرت فرمود: زنی است که شوهرش با او کاری دارد «تمایل جنسی دارد» ولی او آن قدر معطّل می کند تا شوهر بخواب میرود، این زن همواره مورد نفرین ملائکه است تا شوهرش بیدار شود.
*و در حدیث دیگری پیامبر اکرم به بانوان فرمود: نماز خودرا طول ندهید تا شوهران خودرا ممنوع کنید «یعنی شوهر را اگر تمایل جنسی دارد معطل نکنید و لو به طولانی کردن نماز»
*در روایت است که زنی نزد پیامبر اکرم «ص» آمد و از حقوق شوهر که بر عهده زن است پرسید: حضرت ضمن بیاناتی از جمله فرمود:
زن نباید شوهر را «از بهره وری جنسی» از خود منع کند، گر چه بر پشت مرکب سوار باشد.
*امام صادق «ع» فرمود: بهترین زنان بانوئی است که چون با شوهر خلوت کند لباس حیا را از خود دور کند و چون لباس بپوشد لباس حیاء را هم بپوشد «از شوهر در مسئله جنسی مضایقه نکند ولی با دیگران با حیا باشد».
*پیامبر اکرم «ص» فرمود: برای هیچ زنی روا نیست که بخوابد مگر اینکه خویشتن رابه شوهر عرضه کند، به اینکه لباسهایش را در آورد، میان بستر شوهر رود و پوست بدن خویش رابه بدن شوهر بچسباند، اگر اینکار را بکند خودرا عرضه کرده است.
در پایان این قسمت باید گفت این دستور کلی منحصرا برای انسانهای مومن به خدا نیست چراکه یک مرد کافر هم با موعظه و اندرز به همسرش از طریق گفتن و ارجاع به متون، افراد خبره و حتی سایت های اینترنتی می تواند جهلی را که منشأ نشوز در همسرش بوده است را برطرف کند.
در مـرحـلـه دوم، قران مـى فـرماید: ((در صورتى که اندرزهاى شما سودى نداد، دربستر از آنها دورى کنید)) (واهجروهن فى المضاجع).
دوری از مضاجع یا بسترها بعنوان یکی از راهکارهای فرد ناشزه مطرح شده است.اما قبل از پرداختن به آن، یکی از نظراتی که در مورد این بحث در همین سایت تدبر در ذیل ترجمه ی آیه ی 34 سوره نساء آمده است را عیناً می آورم ایشان می گوید:(در اکثر تفاسیر گفته شده نشوز به معنی اطاعت نکردن از شوهر در بستر می باشد برای من سواله که چطور چنین چیزی رو می شه بادوری در بستر از بین برد؟مثل اینه که به بچه بگی اگه درس نخونی نمیگزارم درس بخونی.لطفا به این سوال جواب بدید)
شاید بتوان گفت منظور از دوری از بستر این باشد که حق همبستری از طرف مرد ادا نشود گویی با این کار از همبستری، دور شدن صورت گرفته است اما قبل از آن باید دانست که زنان، چون مردان به مرحله انزال می رسند و آن لحظه ی بعد از اوج لذت جنسی است که لذت فروکش میکند مدت رسیدن به اوج لذت در زنان طولانی تر است چنانچه علم روز بر این مسأله تاکید میکند و کارشناسان پیشنهادهایی به مردان قبل از آمیزش و بعد از آمیزش می دهند تا زنان هم به این لذت جنسی نائل شوند به گونه ای که امروزه آمیزش درست را یک هنر می دانند و گفته می شود آمیزش کامل وقتی صورت می گیرد که زن و مرد در شرائط مناسب از نظر جسمی و روحی، دو مرحله را با موفقیّت انجام دهند.مرحله اول، آماده ساختن تمایل جنسی در دو طرف و مرحله دوم، هیجان و اوج لذّت وانزال منی است که این دو مرحله باید منظم و پشت سر هم انجام پذیرد، آن هم با روش زیبا و مرتّب که هر گاه یکی از این دو مرحله ناقص انجام گیرد، سرچشمه بعضی ناراحتیهای جسمی و روحی خواهد شد.
و جالب این است که اولا رابطه جنسی که در جهت درست بین زن و شوهر اتفاق بیفتد در اسلام به عنوان ثواب الهی مطرح شده است و می تواند موجبات کمال زن و شوهر را فراهم کند. و ثانیا احترام به حقوق زنان در روابط جنسی، تمکین و ارضای درست غریزه جنسی زن و مرد همگی به صورت کامل به عنوان آموزش روابط زناشویی در اسلام مطرح شده است. رابطه زناشویی در اسلام به عنوان عنصری مهم در حفظ زندگی مشترک است و در مورد رابطه جنسی در اسلام توصیه های فراوانی شده است که حتی علم روانشناسی روز نیز این توصیه ها را تایید می کند و جالب این است که این ها چهارده قرن پیش مطرح شده و این موئد این مطلب است که این دستورات از یک سرچشمه لایزال الهی نشأت گرفته است و جای بسیار تعجب است که با تمام این دستورات و علوم جدید در مورد روابط جنسی، بسیاری از مردان امروزی این مسایل را نمی دانند و رابطه جنسی را مساوی ارضای مرد می دانند و گمان می کنند هر آنچه که مرد را به ارضا بکشاند برای زن هم لذت بخش است و این پایان کار برای هر دو است. در ادامه نمونه ای از دستورات حکیمانه رهبران اسلامی بیان می شود:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: گاهی سر بر بالین همسرتان بگذارید، با او گفت و گو کنید، کلمات سوزان و عاشقانه رد وبدل کنید، یکدیگر را در آغوش بفشارید، عشق بازی با همسر سرگرمی مومن است.
پیامبر اکرم (ص): وقتی یکی از شما آمیزش می کند، همانند پرندهها به طرف زن نرود «یعنی بدون هیچ مقدمه اقدام بر این عمل ننمایید، با عجله و شتاب اقدام نکنید» صبر کند و خود را نگه دارد.
پیامبر اکرم درضمن حدیثی فرمود: آمیزش کردن مرد با اهل خود بدون بازی یک نوع جفاست.
حضرت امیر «ع» فرمود: وقتی کسی خواست با همسرش همبستر شود با عجله رفتار نکند که زن ها نیز حاجتی دارند. «مرد نباید فقط بفکر اطفاء شهوت خویش باشد بلکه باید زن و مرد هم دیگر را اشباع کنند تا تفاهم کامل میان انها برقرار باشد».
امام رضا (ع):
به کار جماع مپرداز مگر اینکه قبلا بوسیله بازی و شوخی و .. زن را آماده کنی این کارها موجب می شود که خواهش غریزی زن تحریک شود ماء النسل او از قسمتهای مختلف بدنش جمع آوری شود آثار غلبه شهوت در صورتش پدید می آید و همان را که تو از او میخواهی او نیز از تو میطلبد.«یعنی تفاهم و هماهنگی میان شما حاصل می شود و هر دو از نظر جنسی ارضاء می شوید».
امام صادق «ع» فرمود: بعضی از شما چنان نزد همسر خود میرود که وقتی «خود ارضاء شد» و بلند شد اگر همسرش «در اثر هیجان شهوت و عدم ارضاء» انسان سیاهی را هم پیدا کند با او در آمیزد، چون کسی آمیزش می کند مقداری باهم بازی کنند «تا هردو اشباع شوند» این عمل آمیزش را کاملتر میکند.
نکاتی چون با شتاب اقدام نکنید و هماهنگی در ارضاء در این فرمایشات دیده میشود.البته با توجه به این که در دستورات دینی به علم آموزی توجه ویژه شده است بهتر است که افراد با بهرهگیری از نوشتارهای معتبر و مناسب و انسان های کارشناس و مومن در درک بهتر فرمایشات بزرگان دین و نیز عمل درست در روابط زناشویی گام بردارند و با مسایلی چون علایم و نشانههای انزال چون تکانههای لرزشی در زنان آشنا شوند تا مرد بعد از ارضای خود تا این زمان به ادامهی بازی در جهت تکمیل کار سرگرم باشد اما التذاذ و کامیابی در زندگی زناشوئی، اگر به معنی همبستری و مقاربت باشد شاید بتوان گفت یکی از راهکارها برای فرد ناشزه پرهیز از رساندن او به اُرگاسم (اوج لذت جنسی در زنان) است نخست بهتر است در مورد ناشزه بودن دو نکته بیان شود اول این که میزان ناشزه بودن در زنان تفاوت دارد به گونه ای که شاید بتوان گفت در تمام زنان این ناشزه بودن کم و بیش وجود دارد در عدهای آنقدر اندازهی آن کم است که می توان گفت این افراد ناشزه نیستند اما در گروهی این اندازه می تواند در حد متوسط و در گروهی میزان آن به حدی باشد که آزاردهنده و تخریب کننده بنیان خانواده باشد و دوم اینکه حالت ناشزه بودن همیشگی نیست که زن هیچ وقت نخواهد از شوهر در تمکین تبعیت کند بلکه گاهی برحسب نیازش خواستار عمل جنسی هم خواهد بود هرچند ممکن است این کار را بدون اظهار و با ارسال علایمی دنبال کند و حتی در مسیر وانمود کند که مخالف این کار است اما نیاز و توجهاش و آن هم تنها به خود، اشتباهی است که باید اصلاح شود و بفهمد که نیاز همسرش هم چقدر مهم است و عدم رفع آن چه مشکلات جسمی، روحی و ذهنی برای او در پی دارد بنابراین میتوان گفت گرچه یک زن ناشزه تلقی شود اما میزان یا حدت و شدت این ناشزه بودن او در یک محدوده ی زمانی هم یکسان نخواهد بود لذا باید در این مرحله هیچ گونه خشونت و تندی، چاشنی کار نشود بلکه با مهربانی تمام تر و پرداختن درست به مرحله آماده سازی زن دنبال شود عموما در ادامه، ارضای مرد صورت میگیرد اما ارضای همسر ادامه دار خواهد بود در این مرحله و شاید کمی بیشتر از آن، اگر توقف صورت گیرد و به مرحله انزال زن نرسد ابتدا درک این موقعیت و سختی آن می تواند فرد را به فکر نیاز همسر بیندازد که خوبی در مقابل خوبی صورت میگیرد این حالت توقف، حالتی است که به قول امام صادق علیهالسلام که در بالای همین صفحه آمد که فرمودند: (بعضی از شما چنان نزد همسر خود میرود که وقتی «خود ارضاء شد» و بلند شد اگر همسرش «در اثر هیجان شهوت و عدم ارضاء» انسان سیاهی را هم پیدا کند با او در آمیزد) که احتمالا منظور امام از انسان سیاه، نه به معنای واقعی فرد سیاه پوست است بلکه شاید برای اطفای شهوت خود فرد حتی به یک انسان زشت روی و کریه منظر و یا هرچیز دیگر متوسل شود در این راهکار مرد و همسرش در دسترس است و زن با اصلاح خود می تواند به رفع نیاز خود نایل شود در واقع این عدم ارضای زن به علت عدم توجه به نیاز مرد و بعنوان یک راهکار موقتی، محتملا بتواند سودمند باشد در ضمن بهتر است گفته شود که با تفاوت های ارضا و دستورات برای نیل به آن می توان شدت و حدت نیاز جنسی که در زن و شوهرها شاید تفاوت داشته باشد را به سمت مناسبی هدایت کرد به این صورت که اولاً، امکان ارضای مرد بدون ارضای زن وجود دارد تا نیاز زنانه ادامه پیدا کند و در نیاز بعدی مرد، تکمیل شود به نحوی که در اینجا دو نیاز مرد در مقابل یک نیاز زن قرار میگیرد و بدین گونه نیاز بیشتر مرد رفع شود و دوما، امکان ارضای زن بدون ارضای مرد هم وجود دارد که درست مقابل حالت قبل خواهد بود و شاید بتوان گفت هر مردی می تواند زنش را در مسایل جنسی راضی نگه دارد هر چند نیاز جنسی اش بخاطر عواملی چون جوانی بیشتر باشد چنانکه در تاریخ و بلکه جوامع امروزی هم مشاهده می شود که مردانی خیلی بزرگتر از نظر سنی با همسران خود زندگی کردند و دچار مشکل نگردیدند البته چنین اختلاف سنی در ازدواج توصیه نمیشود اما در موارد بالا، عشق زن به همسر، و آن جذبه و جذابیت های دیگر همسر آنقدر مهم و تاثیرگذار بوده است که مسایل جنسی به خوبی در آن مدیریت شده است پس یکی دیگر از علل پرهیز از رساندن زن به اوج لذت جنسی، متناسب کردن نیاز زن با نیاز مرد است و در واقع روشن کردن آتش شهوت در زن و عدم اطفای آن برای مدتی، تا درک نیاز مرد و نیز ایجاد هماهنگی و همراهی صورت گیرد البته می توان جدا شدن مرد از بستر مشترک را بعنوان یک هشدار برای زن و علامت برای اطرافیان هم دانست زن که در بستر نیاز شوهر را برطرف نمیکند و او را آزار می دهد با جدا شدن شوهر شاید آن را مرحله ای از تهدید زندگی خود بداند و به فکر بیفتد یا اطرافیان چون مادر زن با مشاهده این مسئله شاید به مشکلی پی ببرند البته زن برای جداشدن شوهرش دلایل دیگری می تواند مطرح کند تا اطرافیان پی به مشکل اصلی نبرند و البته بهتر است خانواده مرد و زن جهت استحکام این زندگی مسایل دیگر را هم در نظر داشته باشند و با سوالات مستقیم و غیر مستقیم وضعیت زندگی آنها را مورد توجه قرار دهند و این نباید بعنوان دخالت تلقی شود که گاها بعضی از دخالت ها کار بدتر می کند بلکه باید سنجیده رفتار شود اما در مورد جدا شدن همسر از بستر گاهی متاسفانه تلقی زن به نحوی است که آن را نشانه ی پیروزی خود می بیند و به خطر آن توجه ای نمی کند چون او در واقع ناشزه است و عدم تمکین را طالب است لذا مسایلی چون پرهیز از رساندن به ارگاسم مطرح میشود که افرادی از این روش استفاده کرده و بر این راهکار تا حدی مهر تایید زدند اما روش سومی که قرآن کریم مطرح می فرماید این است که در صورتى که سرکشى و پشت پا زدن به وظایف ومسؤولیتها از حد بگذرد و هـمـچـنان در راه قانون شکنى با لجاجت و سرسختى گام بردارند، نه اندرزها تاثیر کند، و نه جدا شـدن در بـستر، وراهى جز شدت عمل باقى نماند «آنها را تنبیه بدنى کنید»(واضربوهن).
دقت کنیم زدن با زدن فرق میکند، اضافه کردن مناسب نمک به غذا باعث مطبوع تر شدن غذا می گردد و مزه ی ناخوشایند غذا را تغییر می دهد ولی افزودن زیاد نمک به غذا، غذا را ناخوردنی می کند.
در همین سایت تدبر وقتی چنین موضوعی ذیل آیه 34نساء می آید که می گوید: (به گفتهى روانشناسان، بعضى افراد، حالت مازوشیسم (آزار طلبى) پیدا مىکنند که تنبیه مختصر بدنى، برایشان همچون مرهم است) یکی بیان می کند: (افرادی که دچار این بیماری هستند روانشناسان به شدت تاکید می کنند که بی هیچ عنوان برای این بیماران ازهیچ گونه آزار استفاده نکنید چه بدنی چه غیر ان چون بیماری آنان را تشدید و وضع بیماریشان را بدتر خواهد کرد) در این زمینه می توان گفت اولاً آیا همه ی روانشناسان واقعا بدون استثناء مخالف تنبیه بدنی حتی مختصر آنها برای افراد مازوخیسم آن هم برای خانم های مبتلا هستند؟ زیرا ممکن است روانشناسی خلاف این نظر را داشته باشد و در آینده نظر او تایید شود همانطور که می دانیم دانش بشر وحی منزل نیست ممکن است مانند هزاران مورد که وجود دارد با گذر زمان اصلاح یا تغییر کند در صورتیکه اگر ما اعتقاد داشته باشیم که قرآن معجزه الهی است و از جانب خالق انسان برای سعادت انسان نازل شده است آن را بیشتر از علم بشری می پذیریم و با ندانستن فلسفه ی آن از زیر سوال بردن آن خودداری می کنیم دوما لزوما نیاز نیست بپذیریم حتما زنان ناشزه مازوخیسم اند.
اما اگر به متن بالا از تفسیر، دقت کنید می بینید از تنبیه مختصر بدنى صحبت به میان آورده است نگفته ضرب و شتم،اسلام سرخی پوست بعلت زدن را هم برنمیتابد چه برسد به کبودی، زخمی شدن و سایر مسائل، اگر رفتار مردی به گونه ی دیگر باشد نباید پای اسلام گذاشت اسلام هرگز به چنین رفتار هایی اجازه نداده است در ضمن تنبیه مختصر ،دلیل آن هم برای حفظ کانون خانواده است برای این که زن بفهمد که چه خطراتی زندگی خود و فرزندان و خانواده را تهدید میکند در ضمن، زدن را زن ناشزه شروع کرده است بعضی از کارها از زدن بدتر است نیت مرد از زدن و روش زدن و تفهیم زدن که چرا می زنم هم مهم است،چون دوستت دارم، چون از خواب بیدار شوی، طرف می گوید بزن تو گوشم ببینم خوابم یا بیدار، آیا اگر زن ناشزه با کمی ضرب بیدار شود بهتر است یا طلاق و صد جور مشکلات دیگر، اگر عیبی دارد به فواید آن هم نگاه کنید میگویند همه ی داروهای شیمیایی دارای عوارض هستند پس چرا مصرف میشود،پاسخ در مقایسه فواید و مضرات است بچه ای صد بار نصیحت شده که فرزندم قلیان ضرر دارد زیان های آن از فواید آن به مراتب بیشتر است خواهشاً از آن دوری کن، نصیحت ها فایدهای نداشته،حالا یکبار پدر گوش این پسر بچه را می کشد که قلیان چیز بدی است نباید بکشی و بچه در می یابد که گویی، واقعا قلیان بد است که پدر با ناراحتی گوشم را کشید و بدین ترتیب مزه درد را حس کند و از قلیان دوری کند این پدر آدم بدی است! آیا این پدر اهل خشونت است؟ آیا در مورد زن ناشزه بهتر است مرد دست روی دست بگذارد و خشم و ناراحتی را در خود بریزد تا انفجار خشم صورت گیرد که دیگر زن و اعضای خانواده امنیت نداشته باشند یا خشم را در جامعه روی زیر دست خود مانند دانش آموز ،کارگر و مشتری خالی کند اسلام راهکار می دهد اسلام ابتدا با موعظه و نصیحت می گوید مستقیم یا حتی غیر مستقیم جهل او را برطرف کن بعد نشانه هایی به او نشان بده که مرد از این وضعیت ناراضی است که بحث دوری از مضاجع مطرح شد حال اگر اصلاح صورت نگرفت شاید برای بیداری تلنگری لازم باشد و این مراحل همچنان ادامه دارد چون انتخاب حکم از هر دو خانواده برای اصلاح و شاید طلاق را بتوانیم آخرین راهکار بدانیم تا مرد از این گرفتاری رهایی یابد تلنگری در محدوده ی دستور شرع،پس اگر از شما اطاعت نمودند ، دیگر بر ( آزار ) آنها راهی نجویید که همانا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است. هدف اصلاح نه انتقام،دیگر بعد از اصلاح هیچ اجازه ای نیست و بدانید خداوند بلند مرتبه و بزرگ است
یکی می گفت:«کدام زنی است که نه با نصحیت و بعد با هم خوابه نشدن به حرفت گوش نداده "با پشت مسواک آرام بر کمر زن" زدن به حرفت گوش بده. حرف از زدنه که طرف دردش بیاد و از ترس به حرفت گوش بده!»
در این زمینه شاید بتوان گفت چرا باید گمان کرد باید درد جسمی آن چنانی باشد تا طرف بترسد و دست بردارد گاهی یک اخم، یک کلمه ی هشداری برای یک بچه یا دانش آموز موثر واقع میشود گاهی واقعاً زدن با یک چیزی مثل چوب مسواک درد جسمی ایجاد نمیکند اما همین عمل که اسم زدن دارد شاید مقداری روح و روان فرد را به درد آورد فردی از ناشزه بودن همسرش حکایت می کرد می گفت روزی از این وضعیت ناراحت بودم و روی حیاط مشغول آبیاری باغچه ها بودم همسرم آمد تا لباس ها را پهن کند من سر شیلنگ آب را به سمتش گرفتم و خواستم او را کمی تر کنم او نگاه معنی داری به من کرد من هم بابت ناراحتی که داشتم و قبلاً ابراز کرده بودم که مطیع من در زناشویی نیست، با شدت تمام تر شیلینگ را به سمت او گرفتم و گفتم بالا تر سیاهی رنگی نیست می خواهم او را خیس کنم و او زیر آب کاملاخیس شد با ناراحتی هرچه تمام تر به داخل رفت اما تاملی که روی این قضیه کرد فهمیده بود که این ناراحتی می تواند تهدید کننده خانواده باشد نقل کننده می گفت این کار،کاری کرد کارستان در صورتی که بعد از آبپاشی با خود می گفتم چه اتفاقی ممکن است پیش آید سوال، آیا آب پاشی درد آور است؟
مجددا به فرموده ی امام صادق علیهالسلام که در ابتدای نوشتار آمدتوجه کنید،ایشان فرمودند: نشوز زن آن است که در فراش (همبستر شدن) از شوهر تبعیت نکند و مقصود از «اضربوهنّ»، زدن با چوب مسواک و شبیه آن است، زدنى که از روى رفق و دوستى باشد.
سوال،آیا زدن با چوب مسواک دلیل قرآنی هم دارد؟
بیایید به آیه ی ۴۴ سوره ص نگاه کنیم:«وخذبیدک ضغثا فاضرب به و لا تحنث انا وجدناه صابرا نعم العبد انه اواب»[ و به او گفتیم: ] «یک بسته ترکه به دستت برگیر و [ همسرت را ] با آن بزن و سوگند مشکن.» ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکوبنده ای! به راستی او توبه کار بود.
ایوب سوگند خورده بود که اگر حالش بهبود یابد همسرش را با صدتازیانه تأدیب کند و خدا می دانست که همسر او بیگناه است ، لذا به او وحی نمود تا یک دسته شاخه نازک به تعداد صد عدد در دست گرفته و آن را به آرامی یک نوبت بر تن همسرش بنوازد، تا سوگند خود را نشکسته باشد.
ضغث : دسته ای گیاه (نازک مانند ترکه ، ساقه گندم و چوبهای نازک)،ضغث جمع کردن و فشردن است . گویی دسته ای از ساقه گیاهان نازک باید جمع شده و فشرده می شد تا یک دسته شود و با آن بزند.... این می توانست ساقه گندم یا ترکه های نازک چوب باشد.
در این آیه نحوه تنبیه همسر ایوب مشخص شده است همچنان که در تفسیر این آیه آمد مقرر شد اولا ایوب با ضغث یا ساقه گندم یا ترکه نازک همسر خود را بزند ثانیا به جای صد ترکه یک مرتبه باو بزند ثالثا به آرامی نواخته شود.
چوب مسواک چوبی است که هر مومن در آن زمان به احتمال قوی همراه خود داشته است چوب مسواک یا شبیه آن چون ضغث که باعث ظلم در حق همسر نشود و آن هم زدنى که از روى رفق و دوستى باشد نه از روی خشم و انتقام باشد سوال،آیا این نوع زدن هم خشونت است؟آیا اگر فردی با کمی ضرب بیدار شود بهتر است یا اینکه در بلا و خطر بزرگی قرار گیرد؟ لطفاً خودتان قضاوت کنید.