تاریخ نگارش : سی ام شهريور 1392
استناد تفسیری علامه به قران در جزء بیست وسوم قران
دکتر شکرانی /سیدخلیل کوهی
جزء بیست سوم قرآن که دارای 407 ایه است در 34 مورد بواسطه اقای طباطبایی در تفسیر المیزان بصورت قران بقران تفسیر شده است، ایات که برای تفسیر استفاده شده اکثرا بصورت دلالت های تضمنی، التزامی، وغیر بیین بیانگرتفسیر ایه های تفسیرشده میباشد فقط در موارد محدودی بصورت بیین وروشن بیانگر تفسیر ایات بوده است.
کلید واژه : قرآن تفسیر دلالت
ناشر : نشر نشده
مقدمه:
علامه طباطبایی از معدود مفسرینی است که در تفسیر خود از روش قران به قران استفاده کرده است، ایشان با توانایی ویژه که داشته است بصورت همه جانبه کوشیده تا این روش را نهادینه نموده وازاین ببعد مفسرین بتوانند در تفسیر قرآن از خود قران کمک بگیرند؛ ایشان قرآن را نور دانسته ودر خصوصیت نور میگوید الظاهر لذاته والمظهر لغیره، برای خودش آشکار است ودیگران را روشن میگرداند، قرآن نیز خودش خودش را تبیین می نماید؛ ودر مورد دیگر به تبیانا لکل شیء استناد کرده میگوید اینکه قران بیان کننده هر چیز است چطور نمیتواند درمورد خود بیانگر باشد.جزء بیست سوم قران برای این منظور در دست بررسی قرار گرفت که دران 34 مورد استناد به قران در تفسیر دراین جزء از قرآن به واسطه علامه گرانقدر شده است.
1- علامه طباطبایی در ایه 27 سوره یس پیرامون ایه (... وجعلنی من المکرمین) به توصیف مکرمین پرداخته میگوید: موهبت اکرام دامنه‏اش وسیع است شامل حال بسیارى از مردم مى‏شود، مانند: اکرام به نعمت، که در آیه" فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ" ایه 5فجر آمده و نیز اکرام به قرب خدا که در آیه" إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ" حجرات13 آمده، چون کرامت داشتن عبد نزد خدا خود اکرامى است از خدا نسبت به او. و لیکن با این حال بنده‏اى که برخوردار از نعمت‏هاى خدا است و یا نزد خدا محترم است، جزو مکرمین شمرده نمى‏شود، یعنى کلمه" مکرمین" به طور اطلاق در باره او به کار نمى‏رود، تنها این کلمه على الاطلاق در باره دو طائفه از خلایق خدا به کار مى‏رود: یکى ملائکه که در آیه" بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ" انبیاء26-27 به کار رفته، دیگرى در باره افرادى از مؤمنین که ایمان‏شان کامل بوده باشد، حال چه اینکه از مخلصین باشند، که در آیه" أُولئِکَ فِی جَنَّاتٍ مُکْرَمُونَ" معارج35. نامشان آمده، و یا از مخلصین- به فتحه لام- باشند که در آیه" إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ... وَ هُمْ مُکْرَمُونَ" صافات40-42 ذکر خیرشان شده است.( ترجمه المیزان، ج17، ص117) . دراین استناد از دلایل تطابقی بهره گرفته شده، زیرا معانی مکرمین کاملا منطبق است با معانی که در آیات بالا از مکرمین شده است.
2- درایه سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُون یس 36، به تفسیر پرداخته ودرآیات قبل متذکر شده است که خداوند را دربرابر خلقت انواع نباتات ورزقهااز حبوبات ومیوه ها شکرنکردند، با اینکه خلقت انها را از راه تزویج بعض نباتات با بعضی دیگر کرده است، چنانکه در جای دیگر فرموده است : وَ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ (ق 7) این آیه اشاره مى‏کند به اینکه مساله تزویج دو چیز با هم و پدید آوردن چیز سوم، اختصاص به انسان و حیوان و نبات ندارد، بلکه تمامى موجودات را از این راه پدید مى‏آورد، و به طور کلى عالم را از دو موجود فاعل و منفعل درست کرده که این دو به منزله نر و ماده حیوان و انسان و نباتند، هر فاعلى با منفعل خود برخورد مى‏کند و از برخورد آن دو موجودى سوم پدید مى‏آید، آن گاه خدا را تنزیه کرده، مى‏فرماید: سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُون. و پیرامون جمله (مما تنبت الارض) این مفهوم را إرایه کرده است که انچه را زمین میرویاند نباتات است وممکن است حیوانات که انسانها نیز نوعی از انها اند شامل ان باشد؛ وَ اللَّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتا ( نوح 17) را دلیل بر این تفسیر شان ارایه کرده اند؛ ودراینکه نباتات نیز مانند حیوانات جفت خلقت شده است به ایه وَ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون ذاریات49 استناد کرده است که دلالت تضمنی مبیین ان است.
3- درایه وَ آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهار...یس 37 معنی سلخ عبارت از کندن پوست می باشد؛ چون با کلمه من متعدی شده دانسته میشود که منظور ازان بیرون کشیدن است نه کندن، شکی نیست که این ایه به پدید آمدن شب به دنبال روز اشاره دارد؛ وموید ادعای مذکورآیات ذیل را دانسته است: یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْل... (حج61). وقتی ادخال شب در روز باشد قهرا بدنبال روز شب می آید، دلالت تضمنی بیانگر ان است.
4-در ایه 40یس وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُون هریک از خورشید وسیارگان را رام خداوند دانسته است که مطابق خواست واراده او حرکت مینماید؛ به ایه ذیل: ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِین فصلت 11 استناد کرده است، دراول خداوند به انها فرمود ایا با رغبت ویا با قدرت کاری را که بعهده شما گذاشته شده است را انجام میدهید انها از روی رغبت به انجام انکار پرداختند، با دلالت التزامی این مامول بر اورده شده است.
5-درایه 42 سوره یس وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یَرْکَبُون انچه که سوار ایشان میشویم را چهار پایان دانسته به ایه : وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْفُلْکِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْکَبُونَ زخرف 12. وایه وَ عَلَیْها وَ عَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُون غافر80 استناد کرده است، که این آیات بصورت روشن بیانگر ایه 42 یس است.
6- در ایه 54 یس وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُون خطاب به همه مردم اند چه اهل سعادت وچه شقاوت، تنها خطاب به مومنان نیست که بعضی ها اشکال کرده اند خداوند فقط به اندازه اعمال انسانها پاداش میدهد نه بیشتر وکمتر؛ دراین مورد ایشان به ایه لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِید(ق 35) استدلال کرده اند که پاداش بیشتر از اعمال است حال انکه این ازدیاد به پاداش و اجر نیست بلکه چیزی فراتر از انها است اجر همان عمل است وخداوند اگر خواست به فضل خود بکسی چیزی اضافی دهد منعی نیست، بصورت دلالت تضمنی این موضوع را بیان واستدلال نموده است.
7- درایه 58 یس سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیم سلام رااز جانب خداوند دانسته وگفته این غیر از سلامی است که ملایکه به بهشتیان می گویند طوریکه در سوره رعد23-24 وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارآمده است این استناد ایشان بصورت بین وروشن بیان شده است.
8- درایه 59 سوره یس وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُون. میگوید باینکه به مجرمین می گویند ازمومنان جدا شوند منظور روز قیامت است؛ واین ایه وعده راکه در جای دیگر داده است قطعی می نماید: أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّار ص 28. ودر جای دیگر فرموده اند أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُ جاثیه 21. دلالت التزامی در تفسیر ایه با این ایات بکار رفته است.
9- در ایه 60 یس ... الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِین پیرامون اینکه چرا شیطان دشمن انسانها است به نقل قول شیطان که خود دشمنی اشرا بیان داشته است پرداخته؛ أَ رَأَیْتَکَ هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلا اسراء67 وهشدار خداوند به فرزندان ادم را نیز موید تفسیر این ایه میداند، و یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّة ... اعراف 27 و وَ لا یَصُدَّنَّکُمُ الشَّیْطانُ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِین زخرف 62 دلالت تفسیر ایشان بصورت بیین وروشن بیانگر موارد مذکورا ست
10- در ایه 81 سوره یس أَ وَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُ برای روشن شدن افکار انسانها به اینکه خداوند ج میتواند بدون حرجی بیافریند، به ایه 75غافر لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَ رْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاس. استناد کرده گفته است چگونه ممکن است خدای که نظام کائنات را باین بزر گی ونظم ان بیافریند انسانی را افریده نتواند؛؟ دراینکه چرا در ایه مذکور کلمه مثله امده است مولف بزرگوار جسم انسان را در هر لحظه متحول وغیر از جسمی میداند که قبلا داشته نظر به اینکه بافت های بدن انسان دایم در حال تحول وتغیر است بنا براین فقط روح است که نشان دهنده چگونگی شخصیت ... ادمی است وقتی انسان بمیرد هم نمیمیرد وباقی میماند موید این ادعا ایه وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِی الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ کافِرُونَ قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّکُمْ تُرْجَعُون10-11 سجده. وایه 82 سوره یس إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون به آیات إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْ‏ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون نحل 40 ووَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ بقره 117 استناد نموده است. دلالت های را که دراین مورد بیان شده التزامی است.
ِ11- جناب علامه طباطبای درتفسیر ایات 1-3 سوره صافات پیرامون صافات، تالیات،زاجرات وجوه مختلفه را نقل قول کرده و با استناد به ایات عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِم (جن26-28) احتمال میدهد که این سه طایفه ملائکه های باشند که در وقت نزول وحی از دستبرد شیاطین محافظت می کردند، یعنی فرشتگان که سر راه وحی صف بسته اند، فرشتگان که شیاطین را از دستبرد زدن به وحی دور نگهمیدارند، فرشتگان که وحی را به پیامبر میخوانند؛ تفسیر ایه قبل با ایات بعدی بصورت تضمنی صورت گرفته است.
12- در ایه 8 سوره صافات لا یَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‏ وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانب... منظور از یسمعون را یتسمعون به معنی گوش دادن دانسته و این منظور را صریح ندانسته بلکه کنایه میداند از اینکه انها می خواهند گوش بدهند ولی نمیتوانند چون از نزدیگی به انجا منع شده اند و از هر طرف تیر باران میشود؛ وبه این جهت به ایات ِ وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ وَ ما یَنْبَغِی لَهُمْ وَ ما یَسْتَطِیعُونَ إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُون شعراء 210-212 ووَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَد جن 8-9. استناد کرده است، ودلالت مذکور دلالت التزامی است
13- در ایه 18 سوره صافات قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُون؛ یعنی زنده میشوید، سوالهای که دراین باره بین مشرکین بوده که چگونه زنده خواهد شد ایه إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون 82 سوره یس مورد استناد قرار گرفته که بصورت دلالت التزامی بیانگر موضوع خلقت است
14- در تفسیر ایه71 صافات وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُون به تشریح جزئیات این ایه پرداخته ومنظور از ندای نوح را که خداوند بخوبی اجابت کرده ، نفرینی است که بر مشرکین نموده است، وبرای این منظور به ایات وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّارنوح 26 و فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِر قمر10 استناد کرده، که این تفسیر بصورت التزامی مبیین است.
15- درتفسیر ایه 76صافات وَ نَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیم اهل اورا عبارت از ال بیت وگروندگان به او دانسته وبرای این منظور به ایه قُلْنَا احْمِلْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَن هود 40 استناد کرده که دلالت تضمنی بیانگر ان است.
16- در ایه 144-143 صافات در باره حضرت یونس فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُون پیرامون اینکه ایا حضرت یونس قبلا تسبیح گذار بوده وبه این کار مداومت داشته است ویا نه بعد از رفتن به شکم ماهی تسبیح گذار شده است، روی این مامول به ایه فَنادى‏ فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِین انبیباء 87. استناد کرده که تسبیح او تسبیح بعد از فرار بوده است. ودلالت این مورد تضمنی است.
17- در ایه 148 صافات فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلى‏ حِین این ایه اشاره به برداشتن عذاب از قوم یونس میکند و ایه فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِیمانُها إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى‏ حِین 98یونس را بحیث تفسیر ایه مذکور بکار برده است که بصورت بیانی روشن کرده است.
18- پیرامون 172 صافات إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُون میگوید خداوند این نصرت را مقید نکرده که انبیاء رادر دنیا نصرت میدهد ویا در اخرت، بلکه در ایه إنا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهاد (غافر 51) این نصرت را عمومیت بخشیده است که پیامبر ان الهی هم در حجت ودلیل منصور اند وهم بر دشمنان خود منصور اند زیرا خداوند یاریشان میدهد که دشمنان را مغلوب سازند،وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى حتی اذا استیأس الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّیَ مَنْ نَشاءُ وَ لا یُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِین یوسف109. در اخرت هم منصور اند طوریکه در ایه 8تحریم یَوْمَ لا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَه به این موضوع تاکید کرده است. دلالت تضمنی بیانگر موضوع است
19- در ایه 173 صافات وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُون کلمه جند را با کلمه حزب هم معنی گرفته به ایات إِذْ جاءَتْکُمْ جُنُود (احزاب9) ووَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزاب (احزاب 22) ومَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون مائده 56 استناد کرده است. که دلالت ایشان تطابقی است. 20- علامه طباطبایی درایه اول سوره ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْر این جمله را قسمیه دانسته به ایات یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیم یس 1-2 وق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِید ق1 ون وَ الْقَلَم قلم 1 با دلالت غیر بین استناد کرده است.
21- در ایه 26ص یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ این خلافت راخلافت خدایی دانسته روی این لحاظ به ایه وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَه بقره 30 بصورت دلالت تطابقی استناد کرده است 22- پیرامون ایه أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ بِنُصْبٍ وَعَذاب 41ص نصب وعذاب را تعب دانسته که بجسم وخانو ا ده اش راه یافته است میخواهد بگوید که شیطان در این گرفتاریها دخیل وموثر بوده است. درپاسخ اینکه شیطان از کجا چنین تاثیری داشته است به ایات إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطان مائده 90 و الشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِین القصص15 بصورت غیر بیین استناد کرده است. 23- پیرامون ایه 45ص وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصار.خداوند پیامبران مذکور را به داشتن دست وچشم مدح کرده، میگوید مدح زمانی میشود که دست وچشم برای کاری که خلقت شده اند بکار رفته باشد وکنایه از عمل خیر وحق بینی ایشان است برای اثبات این ادعا به ایه وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً وَ کُلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدِین انبیاء 72-73. که دلالت غیر بیین دارد استناد کرده است.
24- در تفسیر ایه 47 ص وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیار به تفسیر اصطفی پرداخته وانرا مطابق با اسلام وتسلیم شدن بدون قید وشرط به خداوند متعال دانسته ، بدین جهت به ایه إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِین 33 ال عمران . که بصورت تضمنی دالالت دارد استناد کرده است. 25- علامه طباطبایی در آیه خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَق الزمر3 میگویدکه اشاره است به مسئله خلقت وجمله بالحق اشاره به مسئله بعثت وقیامت است دراین مورد به ایه وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلا ص 28 که بصورت تضمنی دلالت میکند استناد کرده است.
26- درایه وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیْه الزمر 8 از قول خداوند انسان را کفران پیشه دانسته که وقتی ضرر وزیانی به او برسد به طرف خداوند بر میگردد برای اثبات این ادعا،به ایات وَ کانَ الْإِنْسانُ کَفُور 67اسراء و إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفَّار67 ابراهیم .که بصورت تضمنی دلالت میکند استناد کرده است. 27- درایه یَحْذَرُ الْآخِرَه الزمر 9 منظور یحذر عذاب الاخره دانسته وبه ایه ٌإِنَّ عَذابَ رَبِّکَ کانَ مَحْذُوارا اسراء 57 که بصورت مبیین بیانگر موضوع است استناد کرده است.
28- در تفسیر خصومت در ایه إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُون 31(زمر) میگوید:نوع خصومت را در ایه وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُور30 فرقان شرح داده وبصورت تضمنی بیان شده است.
29- در ایه اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِه 42 زمر کلمه یتوفی را بمعنی گرفتن چیزی گرفته است که به این منظور ایات قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُم (السجده )11 وحَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا( انعام 61) رابه عنوان شاهد آورده است که گرفتن روح تنها مربوط به خداوند است، ولی به تعبیت خداوند کار ملک الموت وهمکارن اواست. که دلالت مذکور میتواند التزامی باشد
30- در تفسیر ایه إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعا الزمر 53 گفته ا ین جمله نهی از نومیدی را تعلیل داشته واعلام میدارد که تمام گناهان قابل بخشش اند، رحمت خداوند عام است، ولی بخشیده شدن گناهان هرکس سبب میخواهد؛ انچه را که قران بعنوان سبب بخشیده شدن گناهان یاد کرده است یکی شفاعت ودیگری توبه است.حال که خطاب به همه است مسلم است که شفاعت نمیتواند موجب عفو گناهان شود،چون شفاعت شرک را در بر نمی گیرد؛ برای این ادعابه ایه إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاء 48نساء، استناد کرده است که شرک امرزیده نمیشود. این بصورت غیر بیین بیانگر موضوع مذکور است.
31- درتفسیر خالقیت خداوند در ایه اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ء الزمر 62 را حقیقتی دانسته که مشرکین در ایه وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّه لقمن 25 اعتراف کرده اند بصورت تطابقی دلالت دارد
32- درتفسیر ایه وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَه الزمر 67 منظوراز ارض کره زمین را با تمام اشیاء موجود در آن دانسته قبضه را کنایه از تصرف تام در ان دانسته است برای اثبات ان به ایه وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّه 19انفطار که بصورت تضمنی دلالت میکند استناد کرده است.
33- علامه طباطبایی در آیه 69 سوره الزمر وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها... نوررا همان نورحسی دانسته میگوید فقط در بعضی موارد به عنایتی در ایمان وقرآن نیز گفته میشود زیرا اینها حقایق را روشن میکند که اگر نبودی ان حقایق روشن نمیشود برای اثبات این مدعا به ایات اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور بقره 257. فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا تغابن 8 که بصورت مبیین دلالت میکند استناد کرده است.
34- در تفسیر ایه 74 زمر وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْض وعده که خداوند داده است را بهشت دانسته وبرای اثبات ادعای خود به آیات لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ ال عمران 15 وإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیم قلم 34 که بصورت تضمنی دلالت میکند، استناد کرده است.
نتیجه گیری:
تفسیر قرآن به قرآن اقای علامه در جزء بیست وسوم مورد بررسی قرار گرفت، از مجموع 407 ایه که این جزء را تشکیل میدهد(یس62 ایه، صافات182ایه، ص88 ایه، زمر75 ایه) ایشان توانسته در 34 مورد قران رابا قرآن تفسیر نماید که 8،35% درصد آیات مذکور میشود، یعنی توانسته است اضافه از هشت در صد را دراین جزء از قرآن با قران تفسیر نماید.
مرجع: جامع التفاسیر نور، ترجمه تفسیر المیزان

* سید خلیل کوهی دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قران وحدیث دانشگاه اصفهان