تاریخ نگارش : بیست و ششم فروردين 1401
شره سهو یا نشاط غفلت
سید حسین اخوان بهابادی
در بعضی از شروح مناجات شعبانیه شره سهو، آزمندى غفلت یا نوعی خودفریبی و غرور در اثر غفلت و بی توجهی معنی شده است که به نظر رابطه ی بین ازمندی و غفلت یا غرور و غفلت باید بهتر روشن شود و همچنین وقتی از سُکْرَةِ التَّباعُد صحبت می شود باید رابطه ای هماهنگ بین این قسمت فراز با شِرَّةِ السَّهْوِ برقرار باشد که در بررسی فوق بیان شد که شره نوعی نشاط است مانند نشاط حاصل از مستی البته نه به این شدت و حدت و همچنین در مورد توصیف این نشاط حاصل از غفلت و نیز مستی حاصل از دوری از خداوند سخن به میان امد.
کلید واژه : شره سهو-شره- سهو -نشاط -غفلت-سکره تباعد-سکره -تباعد-دوری از خدا -مناجات -شعبانیه
اِلهى وَ قَد اَفْنَیْتُ عُمْرى فى شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ اَبْلَیتُ شَبابى فى سُکْرَةِ التَّباعُدِ مِنک:
خدایا عمرم را در نشاط غفلت ازتو نابودساختم و جوانی ام را در مستی دوری ازتو پیر نمودم.
سهو به معنای غفلت است یا خطا و اشتباهی که از غفلت ناشی می شود در سهو نوعی مدارا و نرمی همراه با سهل انگاری، بی توجهی و فراموشی وجود دارد و شره سهو یعنی نشاط غفلت، گویی غفلت یا سهو نشاطی ایجاد می کند که می تواند دردسر ساز شود هر انسانی مسوولیت ها و وظایف مختلف فردی و اجتماعی دارد که گاه از انجام آنها غفلت می کند،فرض کنید مادر و پدر دین دار و مومنی می بینند که دخترشان مویش را بیرون گذاشته یا حجاب را بصورت صحیح رعایت نمی کند با خود می گویند نگاه کن با این کار چقدر جذاب شده است، جوان است اشکالی ندارد یا شب عروسی است با امر و معروف کردن خاطرش را مکدر نمی کنیم، یک شب که هزار شب نمی شود یا امروز برای تفریح با هم بیرون امدیم اجازه می دهیم به او خوش بگذرد و امروز بعضی از مسایل را رعایت نکرد هم مهم نیست یا حالا این فیلم و سریال تمام شود بعد نمازمان را می خوانیم هنوز هم که نماز قضا نشده است گویی دراین نوع مثال ها نشاطی وجود دارد که از عدم زحمت امر به معروف و نهی از منکر و انجام وظیفه پدیدار شده است نشاطی که مقدار کمی از ناراحتی را هم بر نمی تابد در صورتی که اگر این ناراحتی را برنتابد باید ناراحتی بیشتری را تحمل کند چون وجدان انسانی در عده ای که هنوز از بین نرفته انسان را مورد بازخواست قرار می دهد و ناراحتی مستمر و بیشتری نسبت به قبل در وی ایجاد می کند یا عده ای گمان می کنند اشتباه و سهوشان اثری در زندگی ندارد، لذا خود را فریب میدهد و صد البته خطر بزرگ این خود فریبی، تکرار اشتباهات سهوی و گرفتار شدن به غفلت همیشگی است که بسیار خطرناک است و به تدریج با از دست رفتن فرصت ها نتایج غفلت ها در همین دنیا اشکار می شود اما جبران ان گویا بسیار سخت شده یا حتی امکان جبران ان از دست رفته است بطور مثال والدینی که با سهل انگاری و عدم توجه به مساله حجاب فرزندانشان با مشکلات متعدد و مهمی روبرو گردیده اند که در پی چاره جویی و رفع ان برامده در صورتی که دیگر دیر شده است و امکان اصلاح به شدت سخت شده است و شاید دیگر امیدی به درمان هم نباشد.یا جامعه و حکومتی که با سهو و غفلت از کنار بعضی از مسائل عبور کرده است مشاهده می شود که مثلا بعد از یک دهه اثار غفلت ها دامن گیر جامعه می گردد عموما غفلت خیلی سریع و ظریف اتفاق می افتد.و تفاوت با بحث دوری از خدا دارد انسان در دوری از خدا دچار سرگرمی های دنیا می شود و بجای آخرت و معنویات به دنبال مادیات می رود و در این سرگرمی هاست که مانند مستی امکان امکان تعقل و اندیشیدن گرفته می شود اگر عده ای تعقل خود را با مسکرات از بین می برد تا در زمان مستی از فکر ها و ذهنیات خود فاصله بگیرند عده ای هم با دوری از خدا و سرگرم شدن به کار و مشغولیت های زیاد روزگار، فکر و تعقل در امور مهم را از خود دور می کنند مخصوصا دوره ی جوانی که دوره ی فکر ، تحقیق و توانایی هاست و بدین صورت فرصت ها از دست می رود نویسنده آمریکایی دیل کارنگی در کتاب خود، چگونه بر نگرانی واضطراب پیروز شویم، یکی از راهکارهای خود در این زمینه را کار و مشغله ی زیاد معرفی می کند واقعا عده ای تا لحظه ی مرگ هم مشغول و سرگرم کار و تلاش هستند به نحوی که هیچ وقت فرصت فکر کردن به مسائل مهم زندگی را پیدا نمی کنند اما گاهی یک بیماری، یک حادثه یا اتفاقاتی باعث می شود که این فرصت برای تفکر و نگاه به مسائل اساسی بوجود اید و همین خود باعث تغییر زندگی این افراد شده است البته کار و تلاش از نظر اسلام عبادت است و از جایگاه ویژه ای برخوردار است و ان کار و تلاشی مذموم است که فقط برای دنیا صورت بگیرد و جنبه دوری از خداوند داشته باشد لذا امام علی علیه السلام در این فراز مناجات به دو نکته مهم غفلت و دوری از خدا که زمینه از بین رفتن فرصت، درجا زدن و سقوط انسان است اشاره میکنند در فراز بعدی مناجات امام علیه السلام می فرمایند، همواره امکان بیداری و هوشیاری و پرهیز از غفلت و خودفریبی وجود دارد، و این خود انسان است که گیجی و گم گشتگی را بر پیمودن راه راست ترجیح میدهد؛ لذا چنین دعا می کنند:
إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَى سَبِیلِ سَخَطِکَ.
خدای من! در روزگارانی که دچار غرور {و خود فریبی} گشتم، بدنبال بیداری نبودم و در هنگامه ای که به سوی جاده خشم تو سرازیر گشتم، بدنیال هوشیاری نبودم.
خداوندا، از این حال بىهوشى و مستى و بىخبرى که داشتم و مىتوانستم بیرون بیایم و این کار را نکردم و دلم را متوجه آن راهى که از تو دور مىشد نمودم و به سخط و خشم تو گرفتار شدم. با عمل ناچیزى، عمر خود را به هدر دادم و حال به خود آمدهام.
اِلهی وَ اَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ قائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ اِلَیْک؛
خداوندا، من بنده تو و فرزند بنده تو هستم که اکنون در پیشگاه تو ایستادهام و به کرم تو توسّل جستهام تا به تو دست یابم.
خدایا! من، پدر، مادر و همه گذشتگان من، غلام و غلامزاده تو بوده و هستیم. حال امیدم به کرم و بزرگوارى توست تا این غفلتها و بىخبرىها را جبران کنم و دیگر نمىخواهم به آنها برگردم.