دریافت نسخه PDF مقاله - 376KB
تاریخ نگارش : بیست و پنجم بهمن 1399
پاسخ به ادعای تعارض بین آیه 4 سوره معارج و 5 سوره سجده
مرتضی هادیزاده
برخی با توجه بهظاهر آیات پنج سوره سجده و چهار سوره معارج چنین تصور کردهاند که بین این دو آیه به لحاظ تفاوت در زمان بیانشده در خصوص طول روز قیامت، تعارض وجود دارد. با توجه به سیاق و ظاهر آیات در سوره سجده و معارج میتوان گفت این آیات در مقام بیان مدتزمان قیامت نیستند. در حقیقت اساساً بین این دو آیه تعارضی وجود ندارد تا نیاز به حل آن باشد. در قالب چند نکته ادله و مؤیدات این ادعا ارائه میگردد.
کلید واژه : مدت زمان روز قیامت، تعارض آیات قرآن
ناشر : مرتضی هادیزاده
بسمالله الرحمن الرحیم
برخی با توجه بهظاهر آیات پنج سوره سجده و چهار سوره معارج چنین تصور کردهاند که بین این دو آیه به لحاظ تفاوت در زمان بیانشده در خصوص طول روز قیامت، تعارض وجود دارد.
- یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ (5) سجده
- تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ أَلْفَ سَنَةٍ (4) معارج
بیان تعارض:
- در سوره سجده آیه پنج، طول مدت روز قیامت معادل هزار سال زمینی بیانشده است.
- در سوره معارج آیه چهار، طول مدت روز قیامت معادل پنجاههزار سال بیانشده است.
راهحلهای بیانشده برای رفع تعارض:
1- با توجه به روایاتی که در خصوص احوال روز قیامت وجود دارد میتوان گفت رابطه این دو آیه عام و خاص است و هیچ تعارضی وجود ندارد. مطابق روایات قیامت دارای 50 موقف است که عبور از هر موقف هزار سال به طول میانجامد. درنتیجه آیه 5 سوره سجده مدتزمان عبور از یک موقف را بیان کرده است و آیه 4 سوره معارج تمام مدتزمان روز قیامت را بیان کرده است.
2- اعداد بیانشده در قرآن صرفاً برای بیان مبالغه در زیادی هستند و مقصود بیان دقیق زمان نیست.
با توجه بهظاهر آیات موردبررسی، پاسخهای ارائهشده قابلقبول نیست.
- طبق قواعد، بدون وجود قرینه نمیتوان یک مفهوم را مخصص مفهوم دیگر قرارداد بهخصوص اینکه این عمل خلاف ظاهر باشد. در هر دو آیه بهوضوح مدتزمان بیانشده مربوط بهروزی است که در آیه نسبت به آن توضیح دادهشده است. بهعبارتدیگر مدتزمان بیانشده در هر یک از آیات در مقام وصف، موصوف خود است نه روز قیامت.
- به نظر استفاده از عنوان عام و خاص نسبت به زمانهای اعلامشده در دو آیه شریفه صحیح نیست. اگر مقصود عام و خاص اصطلاحی در فقه یا اصول باشد، استفاده از این عناوین تنها در فرض تفاوت حکم عام با خاص صحیح خواهد بود. بهعبارتدیگر چون عام و خاص هر دو به زمان اشاره دارند و خاص در حقیقت بخشی از عام است، برای آنکه بتوان رابطه دو زمان را عام و خاص دانست باید در آیه شریفه وجهی برای تمایز دو زمان وجود داشته باشد. بهطور مثال وقتی از کسی سؤال شود مسافرت از تهران تا مشهد بهصورت پیاده چه مدت به طول میانجامد؟ نمیتواند ابتدا بگوید یک ماه و در ادامه بگوید دو هفته، بدون آنکه هیچ قرینهای برای رفع ابهام از کلام وجود داشته باشد هرچند دو هفته بخشی از یک ماه است. او باید در جواب بگوید یک ماه اما دو هفته آن به دلیل کذا، سختتر یا آسانتر است. در غیر این صورت کلام او تام نخواهد بود. با توجه به اینکه توجیه بیانشده برای رفع تعارض، مبتنی بر توضیح ارائهشده خلاف فصاحت و اعجاز ادبی قرآن است، بدون وجود دلیل یا قرینه، قابلپذیرش نخواهد بود.
- در برخی روایات برای توصیف احوال قیامت به وجود پنجاه موقف اشارهشده است که عبور از هر یک از آنها هزار سال به طول میانجامد. نتیجه چنین تبیینی آگاهی از نهایت زمان روز قیامت، برای یک فرد گناهکار (پنجاههزار سال) است. زیرا روایاتی که در مقام توصیف احوال مؤمنین در روز قیامت هستند ، مدتزمان عبور از قیامت را بسیار کوتاه بیان کردهاند. همچنین صرف برابری زمان اعلامشده در روایات با زمان اعلامشده در آیه چهار سوره معارج به این معنا نیست که هر دو زمان ناظر به یک پدیده هستند. در این آیه شریفه ملائک و روح تنها موجوداتی هستند که از معارج در روزی که مدت آن پنجاههزار سال است بهسوی خداوند سبحان حرکت میکنند. درحالیکه در روز قیامت همه موجودات حضورداشته و باید مواقف آن را طی کنند.
- اگر زمان بیانشده در هر دو آیه را ناظر به مدتزمان روز قیامت بدانیم نمیتوان پذیرفت که خداوند سبحان در یک آیه این زمان را هزار سال و در آیه دیگر پنجاههزار سال بیان کرده باشد اگرچه زمان بیانشده از باب مبالغه در زیادی باشد. زیرا اگر زمان اعلامشده صرفاً برای بیان مبالغه در زیادی باشد دستکم باید در هر دو آیه از یکزمان استفاده میشد بهخصوص اینکه تفاوت دو زمان اعلامشده بسیار زیاد است. تصور کنید از شما سؤال کنند چند نفر در ورزشگاه حضور داشتند؟ شما برای اینکه کثرت افراد حاضر را به مخاطب بفهمانید ، یکبار بگویید هزار نفر و بار دیگر بگویید پنجاههزار نفر در ورزشگاه حضور داشتند. با توجه به حکمت خداوند سبحان به نظر حتی در فرض استفاده از قالب مبالغه، نباید بین دو عدد چنین اختلاف زیادی وجود داشته باشد.
راهحل رفع تعارض با توجه بهظاهر آیات:
با توجه به سیاق و ظاهر آیات در سوره سجده و معارج میتوان گفت این آیات در مقام بیان مدتزمان قیامت نیستند. در حقیقت اساساً بین این دو آیه تعارضی وجود ندارد تا نیاز به حل آن باشد. در قالب چند نکته ادله و مؤیدات این ادعا ارائه میگردد.
1- با توجه به سیاق و ظاهر آیات 4 و 5 سوره سجده مشخص میگردد ، خداوند سبحان در این آیات در مقام بیان تفاوت بُعد زمانی عرش الهی و زمین یا مدتزمان موردنیاز برای به تکامل رسیدن امر تکوینی الهی در امور تدریجی است.
اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ (4)
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ (5)
در آیه 4 سوره سجده خداوند از خلقت آسمانها و زمین سخن میگوید و زمان مشخصی را برای آن اعلام میفرماید. آیه بعد به چند مفهوم اشاره دارد:
1- تدبیر امر الهی از سوی آسمان به زمین است.
2- با توجه به اینکه اصل اولی در تعین فاعل (یَعْرُجُ)، استفاده از الفاظ بیانشده در جمله است، میتوان گفت (الامر) فاعل لفظ یَعْرُجُ است. درنتیجه معنای این بخش از آیه اینگونه خواهد بود: خداوند امر را از آسمان بهسوی زمین تدبیر میکند و سپس امر بهسوی او بازمیگردد. توجه به معنای ریشه فعل یَعْرُجُ میتواند به تبیین بهتر معنای آیه کمک کند. در ریشه این لفظ سه معنا اخذشده است. اول، حرکت صعودی. دوم، حرکت تدریجی. سوم، حرکت بهسوی غایت و منتهای مسیر .
3- در ادامه خداوند سبحان مدتزمان لازم برای تدبیر امر از آسمان بهسوی زمین و بازگشت آن به مبدأ را یک روز که معادل هزار سال زمین است بیان میفرماید.
مطابق آنچه بیان شد این آیه در مقام بیان مدتزمان روز قیامت نیست. برای آنکه فاعل یَعْرُجُ چیزی غیر از الامر لحاظ شود تا درنتیجه زمان بیانشده ناظر به مدتزمان روز قیامت باشد، نیاز به قرینه است که در این آیه وجود ندارد.
2- میتوان از آیه 47 سوره شریفه سجده : ( وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ) بهعنوان مؤید استفاده کرد. در هر دو آیه خداوند سبحان در مقام مقایسه ، مدت روزی که در آن امر الهی صادرشده یا به تکامل میرسد را با هزار سال زمین برابر اعلام میفرماید .
3- در برخی از روایات بهوضوح مشخصشده است ، مدتزمان هزار سال زمینی که در آیه شریفه بیانشده است در خصوص تدبیر امر الهی است نه روز قیامت.
o فی، تفسیر القمی یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ یَعْنِی الْأُمُورَ الَّتِی یُدَبِّرُهَا وَ الْأَمْرَ وَ النَّهْیَ الَّذِی أَمَرَ بِهِ وَ أَعْمَالَ الْعِبَادِ کُلُّ هَذَا یُظْهِرُهُ یَوْمُ الْقِیَامَةِ فَیَکُونُ مِقْدَارُ ذَلِکَ الْیَوْمِ أَلْفَ سَنَةٍ مِنْ سِنِی الدُّنْیَا .
o رواه السیوطی فی الدر المنثور عن عکرمة قال سأل رجل ابن عباس ما هؤلاء الآیات فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ و یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ و یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ قال یوم القیامة حساب خمسین ألف سنة و خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ کل یوم ألف سنة و یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ و ذلک مقدار السیر .
o وَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ قَالَ مُنْتَهَى أَمْرِهِ مِنْ أَسْفَلِ الْأَرَضِینَ إِلَى مُنْتَهَى أَمْرِهِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ وَ یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ یَعْنِی بِذَلِکَ یُنَزِّلُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ مِنَ الْأَرْضِ إِلَى السَّمَاءِ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ فَذَلِکَ مِقْدَارُهُ أَلْفُ سَنَةٍ لِأَنَّ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مَسِیرَةُ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ .
4- توجه به آیات ابتدایی سوره معارج میتواند احتمال اینکه زمان بیانشده ناظر به مدتزمان روز قیامت نباشد را اثبات یا دستکم تقویت کند. صرف امکان وجود چنین احتمالی مانع از نتیجهگیری قطعی مدعی در خصوص تعارض بیانشده است.
5-
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ (1)
لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ (2)
مِنَ اللَّهِ ذِی الْمَعارِجِ (3)
تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ أَلْفَ سَنَةٍ (4)
- در آیه اول به فردی که از عذاب الهی سؤال کرده اشارهشده است.
- در آیه دوم عذاب مورد سؤال قرارگرفته شده، وصفشده است.
- در آیه سوم خداوند سبحان بهعنوان ارسالکننده عذاب معرفی و با صفت صاحب معارج وصف شده است. معارج به معنای راههای صعود و فعل یعرج در آیه بعد مؤید این معنا است.
- آیه چهارم تکمیلکننده آیه سوم در توصیف خداوند سبحان است. در حقیقت در آیه سوم فقط به صاحب معارج بودن خداوند سبحان اشارهشده اما در آیه چهارم با بیان عظمت معارج به بزرگی و عظمت صاحب آنها اشارهشده است. در این آیه خداوند سبحان، صاحب معارجی معرفیشده است که سیر و عروج ملائک و روح بهسوی خداوند سبحان در آنها پنجاههزار سال به طول میانجامد.
نتیجهگیری:
- دو آیه موردنظر هیچیک در مقام بیان مدتزمان روز قیامت نیستند درنتیجه اساساً تعارضی بین آن دو وجود ندارد.
- توصیف صورت گرفته نسبت به احوال مؤمنین در خصوص مدت روز قیامت، لزوماً به معنای نسبی بودن زمان یا استغراقی بودن زمانهای اعلامشده در قرآن و روایات نیست. ممکن است فرد گناهکار واقعاً پنجاههزار سال در موقفهای قیامت معطل شود اما فرد مؤمن اصلاً ورودی به این موقفها نداشته باشد یا آنکه به دلیل خالی بودن نامه عمل ایشان از گناه، توقف آنها در هر موقف بسیار کوتاه باشد.
- برابری عدد بیانشده در آیه چهار سوره معارج با عدد بیانشده در روایات نسبت به مدت روز قیامت به این معنا نیست که لزوماً این آیه نیز در مقام بیان مدتزمان روز قیامت است.