تاریخ نگارش : هفدهم تير 1390
آموزش قرآن در سیره رسول خدا صلوات الله علیه
فاطمه نصیری خلیلی
یکی از اهداف نزول قرآن، هدایت و راهبری انسان است. (بقره/ 185) رسول گرامی اسلام (ص) در اجرای این هدف و به مصداق:" و اوحی الی هذاالقرآن لانذرکم به و من بلغ"( انعام، 19) قرآن را بر عامه مردم به ویژه مؤمنان عرضه داشت. سیاست رسول خدا(ص) از طریق" اسماع" و" اقراء" قرآن دنبال شد. در نتیجه دو دهه فعالیت قرآنی آن حضرت، هزاران نفر با قرآن و مفاهیم آن آشنا شدند و صدها قاری و حافظ قرآن با بینش فقهی و تفسیری به ظهور رسیدند.
کلید واژه : قرآن، قرائت، اسماع، اقراء، قاری، مقری، ختم قرآن.
ناشر : مجله رشد، آموزش قرآن، ش1 | دکتر مجید معارف | دانشیار دانشکده الهیات دانشگاه تهران
قرائت قرآن و موضوعیت آن
قرآن به طوری که از معنای لغوی آن نیز به دست می آید، کتابی است خواندنی و قرائت آن موضوعیت ویژه ای دارد. اکثر دانشمندان علوم قرآنی، قرآن را مصدری می دانند مترادف با قرائت که البته در معنای اسم مفعول خود استعمال شده است؛ یعنی کتابی خواندنی (رامیار، 16). چنان که این مطلب از آیات:" ان علینا جمعه و قرآنه فاذا قراناه فاتبع قرآنه"( قیامت، 17 و18) "؛ در حقیقت، گردآوردن و خواندن آن بر(عهده) ماست. پس چون آن را برخواندیم، ( همان گونه) خواندن آن را دنبال کن" به دست می آید. کلمه قرائت طبق نقل راغب عبارت است از" ضمیمه سازی حروف و کلمات به یکدیگر؛ آن هم ضمیمه سازی در حوزه ترتیل. زیرا به هر گونه ضمیمه سازی، قرائت اطلاق نمی شود، بلکه تنها به ضمیمه سازی حروف و کلمات به یکدیگر قرائت گویند.( همو، ذیل قرأ)" قرائت" در باب افعال به معنای" تعلیم قرائت" است و از همین باب است سخن خداوند متعال که" سنقرئک فلا تنسی" ( اعلی/ 6) یعنی: به زودی آیات خود را( از طریق نزول) به تو می آموزیم؛ به طوری که فراموش نکنی. طبرسی در تفسیر این آیه نوشته است:" الاقراء اخذ القرائة علی القاری بالاستماع لتقویم الزلل و القاری التالی"( همو،10/719)؛ اقراء به مفهوم تحویل قرائت قاری است با استماع قرائت وی؛ تا خطاهای او اصلاح شود و قاری همان تلاوت کننده است. البته اقراء در آیه :" سنقرئک..." که فاعل آن خداوند است، ضرورتاً به معنای متداول در بین بشر نیست. به این صورت که رسول خدا(ص) قرآن را بخواند و خداوند غلط های او را تصحیح کند، بلکه مفهوم آیه به این صورت است که: ما چنان قدرتی به تو بدهیم که قرآن را درست بخوانی و آن را به همان صورت که نازل شده، بدون کم و کاست و غلط و تحریف، قرائت کنی (طباطبایی، 20/443).
نکته دیگر در پی بردن به واقعیت" اقراء" آن که، همواره در کنار نزول عبارات قرآن، حقایقی از مفاهیم آن نیز بر رسول خدا(ص) نازل می شد و این موضوع از آیات زیرمستفاد است:" ثم ان علینا بیانه"( قیامت، 19)؛ سپس توضیح آن (نیز) بر عهده ماست و حدیث" الا انی اوتیت القرآن و مثله معه" ( قاسمی، 50)؛ آگاه باشید که به من قرآن و حقایقی مثل آن داده شد. همچنین شواهد روایی - که خواهد آمد - نشان می دهد که " اقراء" در عصر رسول خدا(ص)، به معنای تعلیم لفظ و معنای قرآن به صورت توأمان بود. هر چند که پس از رسول خدا(ص)، این اصطلاح بیش تر در معنای آموزش الفاظ و عبارات قرآن و تحویل قرائت قاری به منظور اصلاح قرائت وی، محدود شد.

پس از نزول قرآن که به تدریج صورت گرفت، قرائت قرآن از دو جهت در دستور کار رسول خدا (ص) قرار گرفت. نخست آن که حضرت، قرآن را در نمازهای خود به ویژه عبادات شبانه قرائت می کرد (مزمل/ 2تا4) و این کار در تقویت روحی پیامبر(ص) و آماده سازی وی برای مواجهه با مشکلات تبلیغ رسالت تأثیر زیادی داشت. چنان که عده ای از مؤمنان نیز در همین دوره به آن حضرت تأسی می کردند( همان،20). و دیگر آن که همزمان با علنی شدن بعثت و به مصداق:" و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ"( انعام، 19)؛ و این قرآن به من وحی شده است تا به وسیله آن شما و هر کس را( که این پیام به او) برسد، هشدار دهم؛ رسول خدا(ص) مأمور شد تا قرآن را بر مردم تلاوت کند و از این طریق آنان را در جریان رسالت خود قرار دهد. از قرائن تاریخی به دست می آید که پیامبراسلام(ص) در اجرای این وظیفه خود و به تناسب مخاطبان قرآن، از دو طریق به شرح زیر استفاده کرده است:


الف) اسماع قرآن
" اسماع" در لغت به معنای شنواندن است و این کار به همین معنا در قرآن به کار رفته است.( روم/ 52) مراد از اسماع قرآن، شنواندن آن به گوش مردم است که معمولاً در مکه و نسبت به مشرکان قریش، حاجیان و رهگذران صورت می پذیرفت.
طبق شواهد تاریخی، در سال های ابتدای رسالت، رسول خدا(ص) در مسجد الحرام می نشست و به تلاوت قرآن می پرداخت و یا به نماز می ایستاد و سوره هایی را قرائت می کرد و به این ترتیب آیات قرآن را به گوش رهگذران می رساند. به عبارت دیگر، رسول خدا(ص) در قالب عبادات روزانه خود، رسالت تبلیغی خویش را نیز دنبال می کرد.

واضح است که در این موارد، آیات قرآن بدون هیچ توضیحی به گوش مردم می رسید و اشکالی هم در کار رسول خدا(ص) که ابلاغ کلام وحی بود، به وجود نمی آورد. زیرا آیات و سوره های مکی بر محورعقاید از جمله مبدأ و معاد دور می زد و به دلیل تکرار مضامین آن در سوره ها، درک آن ها آسان بود. علاوه بر آن، مخاطبان این آیات قوم عرب و آشنا به زبان قرآن بودند و برای فهم آن آیات و به ویژه اخطار و انذارهای قرآن، مشکلی احساس نمی کردند. چنان که عتبة بن ربیعه (ابن اهشام، 1/313) و ولیدبن مغیره، به همین صورت در جریان انذارهای قرآن قرار گرفتند و تحت تأثیر واقع شدند.

از آن جا که استماع قرآن به تدریج موجب جذب مردم به قرآن می شد، مشرکان تصمیم گرفتند، علاوه بر خودداری از استماع قرآن ( لقمان/7)، مانع نمازخوانی یا تلاوت قرآن رسول خدا(ص) شوند.

مفسران در ذیل آیه:" ارایت الذی ینهی عبدا اذا صلی" (علق/9 و10) آورده اند که : ابوجهل در نوبتی رسول خدا(ص) را تهدید کرد که اگر او به نماز خواندن خود نزد کعبه و مقام ابراهیم ادامه دهد، گردن پیامبر(ص) را خرد کند (طبرسی، 10/782. ابن اکثیر، 4/565)؛ که البته موفق به این کار نشد. مشرکان همچنین به مردم توصیه می کردند که به تلاوت قرآن گوش فرا ندهند. یا به هنگام شنیدن قرآن همهمه به پا کنند.( فصلت/ 26)

اما خداوند ضمن پشتیبانی از رسول خدا، به او فرمان داد تا همچنان به نمازخوانی یا تلاوت قرآن خود ادامه دهد. آیات زیر در همین ارتباط نازل شده است:" کلا لا تطعه..."(علق/19) و" لا تمنن تستکثر" (مدثر، 6 و نیز ترجمه بهبودی، 583). روشن است که اسماع قرآن کاری مؤثر به شمار می رفت، خاصه که نخستین سوره های نازل شده از لحاظ نظم و آهنگ و ایجاز و بلاغت بسیار پرجاذبه بود. لذا استماع قرآن برای مردم مکه لذت بخش بود و به تدریج آنان را به اسلام متمایل کرد. از جمله کسانی که پس از استماع آیاتی از قرآن، به اسلام گرویدند، می توان از عثمان بن مظعون، عمربن خطاب، ضماذ بن ثعلبه، جبیربن مطعم، طفیل بن عمرودوسی و عدّاس غلام عتبه (رامیار، 214 تا 219) نام برد. عده دیگری هم بودند که گرچه با استماع قرآن مسلمان نشدند، اما زبان به ستایش قرآن گشودند و آن را کلامی مافوق هر کلام دیگر توصیف کردند. از جمله می توان به اعترافات ولیدبن مغیره ( ابن هشام، 1/283) و عتبة بن ربیعه (همو، 1/313) اشاره کرد.

ابن هشام در یک گزارش تاریخی آورده است: شبی ابوسفیان و ابوجهل و اخنس، بدون اطلاع از وجود یکدیگر، به کنار خانه رسول خدا(ص) آمده بودند و به استماع تلاوت آن حضرت مشغول شدند. آنان به هنگام مراجعت به یکدیگر برخوردند و پس از ملامت خود، عهد کردند که دیگر برای استماع قرآن به خانه پیامبر(ص) نزدیک نشوند. اما شب بعد نیز هر کدام جدا از دیگری به کنار خانه پیامبر(ص) رفتند و به استماع قرآن پرداختند. در پایان شب و هنگام بازگشت، مجدداً به یکدیگر برخوردند و زبان به ملامت خود گشودند و مجدداً عهد شب قبل را تجدید کردند. لکن، در شب بعد نیز هر کدام جدا از دیگری خود را به منزل رسول خدا(ص) رساندند و به استماع قرآن آن حضرت روی آوردند. صبحگاهان چون باز با یکدیگر روبرو شدند، ضمن ملامت یکدیگر، پیمان محکمی بین خود منعقد کردند که دیگر برای استماع قرآن نزدیک خانه پیامبر(ص) نشوند.(همو، 1/337)

تنها بت پرستان نبودند که چنین تحت تأثیر قرار می گرفتند، اهل کتاب نیز در اقبال و روی آوردن به قرآن شرکت داشتند. بودند کسانی که با شنیدن آیات قرآنی اشک از چشمانشان سرازیر می شد( مائده/ 83، رامیار،230). در این میان تنها کسانی که تیرگی و قساوت بر دل هایشان چیره شده بود، از آیات قرآن رویگردان بودند.

آیات زیر و امثال آن، ترجمان حال معاندان غافل و مبین تأثیر قرآن بر افراد سلیم النفس است:" فانک لا تسمع الموتی ولا تسمع الصم الدعاء اذا ولوا مدبرین... ان تسمع الا من یؤمن بایاتنا فهم مسلمون"( روم/ 52 و53)؛ و تو مردگان را نمی شنوانی و (نیز) این (پیام) را به کران، آن گاه که پشت می گردانند، نمی توان بشنوانی... تو تنها کسانی را می شنوانی که به آیات ما ایمان می آورند و خود تسلیم هستند.


ب) اقراء قرآن
رسول خدا(ص) در مقابل مؤمنان، سیاست اقراء قرآن را پیش گرفت که به معنای تعلیم همه جانبه قرآن است. ضرورت این کار از آن جا بود که مؤمنان پس از وارد شدن به دایره مسلمانی، نیازمند آموزش احکام دینی بودند. اما آیات قرآن غالباً فاقد جزئیات احکام و مقررات دینی بود. لذا رسول خدا(ص) در کنار تعلیم قرآن، گاه با توضیحات شفاهی و گاه به شکل عملی، مؤمنان را در جریان جزئیات احکام و شرایع قرار می داد و به تدریج با تفسیر بسیاری از آیات قرآن آشنا می کرد. در سال های ابتدای بعثت، رسول خدا(ص) در خانه ارقم بن ابی ارقم - واقع در کوه صفا- سکنی گزید. حضرت در همین مکان، نو مسلمانان را به حضور می طلبید و به آنان قرآن و مسائل دینی را آموزش می داد( عسکری، 1-133) علاوه بر این، مراکز دیگری نیز وجود داشت که در آن مؤمنان دور از چشم مشرکان به تعلیم و تعلم قرآن می پرداختند و در واقع مطالبی را که از رسول خدا(ص) فرا می گرفتند، به یکدیگر آموزش می دادند.
عمربن خطاب که خود در یکی از این مراکز حضور داشت گوید: رسول خدا(ص) گاه یک یا دو نفر از مسلمانان را به شخصی از اصحاب خود که در فهم دین قوت و بصیرت داشتند، می سپرد. این عده با او زندگی می کردند و حتی در طعام و غذا با وی شریک می شدند. پیامبر(ص) به همین ترتیب دو نفر را به همسر خواهر من ملحق ساخت. در یکی از روزها به منزل خواهر خود رفتم. صدایی از پشت در شنیده شد که تو کیستی؟ گفتم: پسر خطابم. در این موقع عده ای نشسته و در حال قرائت قرآن بودند. چون صدای مرا شنیدند به خود آمدند و مخفی شدند. اما فراموش کردند که نسخه قرآنی خود را مخفی کنند و...(همو،1/133 و ابن اثیر، 4/147).

مطابق این حدیث، همسر خواهرعمر یعنی سعیدبن زید، در شمار معلمان قرآن قرار داشت. اما از برخی روایات به دست می آید که در آن خانه خباب بن ارت حضور داشته و او سرگرم آموزش قرآن به خواهر عمر و همسر او بوده است.( ابن هشام، 1/366).

به این ترتیب، عده ای از اصحاب پیامبر(ص) قرآن را در مکه از رسول خدا(ص) فرا گرفتند و سپس خود به تعلیم آن پرداختند. از تعداد آنان آمار دقیقی در دست نیست.(سیوطی، 1/251: فی المشتهرین بالاقراء) اما از معلمان اولیه قرآن می توان از جعفربن ابی طالب، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن ام مکتوم، مصعب بن عمیر و خباب بن ارت، سالم مولی ابی حذیفه یاد کرد.

جعفربن ابی طالب در سفر به حبشه، قرآن را در حضور نجاشی قرائت کرد و با این کار جواز حضور و اقامت مسلمانان را در این کشور به دست آورد.( ابن هشام، 1/361 و 362) عبدالله بن مسعود نخستین کسی است که در مکه، قرآن را به شکل علنی به گوش مشرکان رساند و به همین دلیل مورد تعرض آنان قرار گرفت.( ابن اثیر، 3/256) عبدالله بن ام مکتوم و مصعب بن عمیر، به عنوان طلایه داران هجرت مسلمانان به مدینه، به این شهر وارد شدند و به کار تعلیم قرآن و آموزش احکام به مردم مدینه پرداختند.( ابن هشام، 2/76)

طبق روایتی چون اوس و خزرج نتوانستند درباره تعیین امام جماعت به توافق برسند، مصعب امامت آنان را بر عهده گرفت(رامیار،228 به نقل از ابن هشام) .

این موضوع اولویت معلمان قرآن نسبت به دیگران در احراز مقام امامت نماز، نشان می دهد. مصعب در مدینه به مقری شهرت یافت( ابن هشام، 2/76).


منابع:
1. قرآن مجید، ترجمه محمد مهدی فولادوند. سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزش و پرورش، 1378 ه.ش.
2. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیرالقرآن العظیم. بیروت. دارالمعرفة. 1409 ه.ش. ط3.
3. ابن هشام، محمد. السیرة النبویة. به تحقیق مصطفی سقا. بیروت. دارالقلم.
4. ابن اثیر، عزالدین، اسدالغابة فی معرفة الصحابه. تصحیح علی بن محمد جزری. بیروت. دارالفکر. 1409 ه.ق.
5. ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید. السنن. به تحقیق فؤاد عبدالباقی. بیروت. دارالکتب العلمیه.
6. بهبودی، محمد باقر، معانی القرآن، چاپ اسلامیه. 1372. ط2.
7. بخاری، محمدبن اسماعیل. الصحیح. تحقیق قاسم شماعی. بیروت. دارالقلم.1407ه.ق.
8. حرعاملی، محمدبن حسن. تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه. تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی. بی تا.
9. خوشنویس، جعفر، قرآن در روایات اسلامی. دارالتحفیظ. 1361 ه.ش.
10. دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، السنن، نشر استانبول، 1401 ه.ق.
11. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المسفرون، بیروت بی تا.
12. رامیار، محمد، تاریخ قرآن، امیرکبیر، 1362ه.ش. ط2.
13. زرقانی، عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، بیروت، دارالحیاء التراث العربی، بی تا.
14. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، افست قم، منشورات رضی، 1363ه.ش.
15. سجستانی، ابوداود، السنن، به تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، داراحیاء التراث العبری، بی تا.
16. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان لعلوم القرآن، به تحقیق سید هاشم رسولی، بیروت، دارالمعرفة، 1408 ه.ق.
17. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، 1403 ه.ق.
18. عاملی، سید جعفر مرتضی، حقایق هامة حول القرآن الکریم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1410 ه.ق.
19. عسکری، سیدمرتضی، القرآن الکریم و روایات المدرستین، شرکة التوحید للنشر، 1415 ه.ق.
20. قشیری نیشابوری، محمدبن مسلم، صحیح مسلم، به تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت دارالحیاء التراث العربی.
21. قاسمی، جمال الدین، قواعد التحدیث، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1399 ه.ق.
22. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به تحقیق علی اکبرغفاری، دارالکتب الاسلامیه، 1365 . ط4.
23. معارف، مجید، پرسش و پاسخ هایی در شناخت تاریخ و علوم قرآن، کویر، 1376.
24. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدراخبار الائمة اطهار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ه.ق.
25. نسایی، احمدبن شعیب، السنن، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی تا.
26. نووی، یحیی بن شرف الدینف التبیان فی آداب حملة القرآنف بیروتف دارالکتاب العربی، 1417.
27. نقی پور، ولی الله، پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، انتشارات اسوهف 1374. ط2.