تاریخ نگارش : بیست و هشتم آذر 1389
وحدت حوزه و دانشگاه به این معنی است که ...
حسین عالمی
امروز سالگرد شهادت استاد مفتح بود. شهید وحدت میان دو بال علمی کشور. کبوتر علم در وطن ما ایران ، حدود هزار سال به دست بوعلی ها و ابوریحان ها به سوی پیشرفت و تعالی بال گشوده بود و راه می پیمود تا کار به تاسیس دارالفنون رسید . در این مقطع یک تفکیک کار میمون میان حوزه و دانشگاه صورت گرفت که محاسن فراوانی داشت .
کلید واژه : وحدت حوزه و دانشگاه
بسم الله الرحمن الرحیم
وحدت حوزه و دانشگاه به این معنی است که ...
امروز سالگرد شهادت استاد مفتح بود. شهید وحدت میان دو بال علمی کشور. کبوتر علم در وطن ما ایران ، حدود هزار سال به دست بوعلی ها و ابوریحان ها به سوی پیشرفت و تعالی بال گشوده بود و راه می پیمود تا کار به تاسیس دارالفنون رسید . در این مقطع یک تفکیک کار میمون میان حوزه و دانشگاه صورت گرفت که محاسن فراوانی داشت .
حکمای الهی ما می پنداشتند حوزه و دانشگاه با این تفکیک کار به سمت تخصصی شدن پیش خواهند رفت به این معنی که حوزه به تفسیر کلام و قول الهی بپردازد و دانشگاه به تفسیر فعل و کار الهی خواهد پرداخت.
از دیدگاه حکمای خداپرست و موحد ایران زمین میان حوزه و دانشگاه به هیچ عنوان جدایی معنی نداشت تا روزی بخواهند برای جدایی آنها به دنبال مرهم و داغ آتشین باشند.
حوزه و دانشگاه به عنوان دو بال هم سو می بایست در دو حوزه به تفسیر آیات الهی می پرداختند یعنی به صورت دقیق در حوزه قول ( یعنی کتاب تشریع ) حوزه علمیه و در حوزه فعل ( یعنی کتاب تکوین ) دانشگاه به تبیین و تحلیل می پرداختند و در این صورت بود که تمدن ایرانی اسلامی به کمال شایان خود نایل می شد.
اما درد کجاست؟
چرا این دو بال هم کار ، چنان نا آشنا و دور از ثواب حرکت می کنند که شعار وحدت حوزه و دانشگاه حدود سی سال مهمان مجامع علمی انقلاب اسلامی است؟
آیا معنی این شعار این است که حوزه باید دانشگاه شود و یا دانشمندان فیزیک باید قوانین عالم طبیعت را از کلمات قرآن استخراج کنند ؟
آیا معنی وحدت حوزه و دانشگاه این است که به جای داشتن دو بال علمی ، کشور به سمت ادغام این دو مرکز پیش رود؟ معنایی غلطی که از کلمه وحدت برداشت می شود این است که وحدت حوزه و دانشگاه مثل وحدت آب و نمک است. لذا برخی از دانشمندان و فلاسفه اهل دقت در حوزه از لفظ "اتحاد" استفاده می کنند تا از برداشت های ناصواب از کلامشان جلوگیری کنند.
آیا وحدت حوزه و دانشگاه به معنی وحدت رویه و یا یکی کردن متد علمی آنهاست ؟ به این صورت که هر دو از روش نقلی و یا هر دو از روش تجربی استفاده کنند ؟ و آیا طرفداران وحدت حوزه و دانشگاه به دنبال چنین هدفی هستند ؟ و آیا چنین وحدتی امکان عقلی دارد ؟
متاسفانه امروز در مجامع علمی کشور چه در حوزه و چه در دانشگاه تصور روشنی از این شعار متعالی وجود ندارد. عموم حوزویان و اکثر دانشگاهیان به این وحدت بیشتر به عنوان یک خیال خام و در بیانی دیگر نگاهی چون خوابی آشفته و تعبیر نشدنی دارند و به همین دلیل است که کوچکترین گامی در این مسیر برنداشته اند . در نگاه عموم دانشمندان حوزوی و دانشگاهی ، وحدت این دو نهاد علمی تا حضور فیزیکی اساتید کاهش افق پیدا کرده که البته این حضور هم بیشتر از سوی حوزویان در محیط دانشگاه بوده و کمتر حضوری از دانشگاهیان در محیط حوزه علمیه دیده نمی شود.
راه چاره کجاست؟
راه در حوزه شدن دانشگاه نیست . راه در دانشگاه شدن حوزه نیست . راه این نیست که به سوی ادغام حوزه و دانشگاه قدم برداریم . حوزه حوزه است و باید حوزه بماند همان طور که دانشگاه.
راه چاره این است که حوزه حوزه باشد و به تکالیف خودش بپزدازد . البته این مقاله در مقام بیان وظایف حوزه و دانشگاه نیست . باید حوزه به تکالیف خودش و دانشگاه به وظایف خودش بپردازد و صد البته هماهنگ و همسو. کبوتر علم و فضیلت در وطن اسلامی ما یا بال نگشوده و یا به عبارت صحیح تر بال زدنش هماهنگ و ریتمیک نبوده است.
من معتقدم که دانشگاه کوتاهی کرده است . دانشگاه ما هسته اتم را شکافت اما یک قدم برای این وحدت مبارک بر نداشت . دانشگاه ما یک قدم به سوی حوزه نیامده و هر چه بوده و هست حوزویانی چون مفتح هستند که دانشکده الهیات را خانه دومشان قرار دادند. امروز سیل فراریان دانشگاهی به سوی حوزه را نباید به حساب قدمی به جلو از سوی دانشگاه قلمداد کرد. آنان کسانی هستند که دانشگاه را محل تفسیر فعل الهی یا همان کتاب تکوین نیافتند و سر خورده و نالان به دامن حوزه به پناه آمده اند.
حوزه هنوز محل تفسیر کلام الهی است اما دانشگاه به جای تفسیر فعل خدا از طبیعت دم میزند. امروز علم سکولار گلوی دانشگاه را می فشارد و می خواهد بر کرسی تفسیر عالم تکیه بزند. اگر روحانیون نهاد و مساجد دانشگاه ها نبودند صدای توحید و خداشناسی از کدام گوشه دانشگاه به گوش عالم می رسید ؟ چون نگاه غلط است حتی از کلاس فقه و حقوق دانشگاه و فلسفه اش حکیمی چون دکتر دینانی بر نمی خیزد چون دکتر دینانی هم محصول حوزه است نه دانشگاه .
آیا در عمق متون مهندسی و انسانی دانشگاه ها صدای توحید به گوش می رسید؟ من به عنوان یک طلبه وقتی خط به خط کتاب شریف قانون تالیف ابوعلی سینا را زیر و رو می کردم صدای توحید را می شنیدم که سطر به سطر به تفسیر فعل الهی می پرداخت و در کنار درس طب ، درس خداشناسی و خالق شناسی می داد و حرفی از طبیعت مادی بی روح نبود.
دانشجویان مسلمان و اساتید موحد دانشگاه باید هر چه زودتر به خانه تکانی بپردازند. ما صد قدم آمده ایم ، یک قدم هم از طرف شما ؛ چاره این است . دانشگاه از دانشمندان الهی و نماز شب خوان که تولید علمشان را در مسیر تفسیر فعل الهی تعریف کنند تهی شده است. دانشگاه امروز تنها مسیر تولید ثروت است و خلود در دنیا. رشته های پر درآمد در دانشگاه به همین علت مورد هجوم داوطلبان است و تربیت کارگرِ دانشمند ، نهایت آمال آن مراکز. خبری از آسمان نیست و آنچه هست دانشجویان مسلمانی هستند که بر خلاف رویه دانشگاه رویی به آسمان دارند. نقد من به رویه است نه به افراد . چمران هم در دانشگاه های آمریکا رو به آسمان داشت اما جهت آن دانشگاه رو به خاک بود. خواهش میکنم حساب دانشجویان موحد و اساتید خداپرست انگشت شمار دانشگاه را از یک اتوبان دنیاپرستی مرسوم جدا کنید.
این دانشگاه متعالی و خداپرست است که در کنار حوزه علمیه ، تمدن ایرانی اسلامی مد نظر رهبر معظم انقلاب را محقق خواهد کرد . دانشگاه موجود این کاره نیست . این دانشگاه متعالی است که باید به کمک حوزه بیاید و دست در دست هم به سوی اهداف بلند جمهوری اسلامی حرکت کنند .
وحدت محور می خواهد
بلافاصله بعد از طرح شعار وحدت حوزه و دانشگاه باید پرسید که این وحدت بناست بر کدام محور و برای رسیدن به کدام هدف شکل بگیرد ؛ بر محور دنیای پست مادی ؟ بر محور تمدن پیشالی غرب ؟ برای رسیدن به ثروت ؟ یا برای رسیدن به تمدن توحیدی و اخلاقی اسلام که در پناه آن همه نعم الهی برای موحدان محقق خواهد شد؟ حوزه و دانشگاه و همه اعضای این دو جامعه بزرگ علمی کشور باید به این سوال جواب بدهند.
غیر موحدان یا همان گرگ های دلبسته به دنیا ، اصولا محور اتحادشان را نمی توانند خداوندِ خالقِ آسمان و زمین قرار دهند. غیر موحدان از هر ملیت و نژاد ، محور اتحادی جز پول و مال ندارند و صد البته موحد ابراهیمی است که محور اتحادش از هر ملیت و نژاد بر اساس ولایت الهی است و با همه موحدان عالم سر سازگاری دارد .
محور اتحاد حوزه و دانشگاه خداست و دستورات او . همان دینی که خودش آن را اسلام خوانده و بر آن رضایت داده است. محور اتحاد حوزه و دانشگاه پیامبر اعظم و دوازده جانشین پاک اوست . محور اتحاد حوزه و دانشگاه در عصر غیبت امام معصوم شیعیان ، ولایت فقیه است . ولایت فقیهی که مصداقش رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران سید علی حسینی خامنه ای است.
"حسین عالمی"