تاریخ نگارش : بیست و نهم دي 1393
دعا
نورخدا ترکاشوند
کدام دعا به اجابت نمى رسد ؟


کدام دعا به اجابت نمى رسد ؟


کدام دعا به اجابت نمى رسد ؟
عثمان بن عیسى ، از محدثى که وى را حدیث کرده از ابى عبد الله ، امام صادق ، (علیه السلام ) - روایت کرد که خدمت امام عرضه داشتم که دو آیه در کتاب خداست که معناى آن دو را مى جویم ، ولى نمى یابم ؟ امام (علیه السلام ) فرمود: آن دو آیه کدام است ؟ عرضه داشت آیه ادعونى استجب لکم زیرا دعا مى کنم ولى اجابت را نمى بینم امام فرمود: آیا نظر تو این است که خداى تعالى خلف وعده کرده (1) است ؟ عرضه داشتم : خیر، فرمود: پس براى چه اجابت نمى شود؟ عرض کردم : نمى دانم . فرمود: ولى من با تو مى گویم : هر کس اطاعت او امر الهى کند سپس او را از راه دعا بخواند، حق تعالى اجابت مى کند. پرسیدم : راه دعا کدام است ؟ فرمود: دعا را به ستایش و حمد خداى شروع مى کنى و نعمت هایى را که به تو داده یادآور مى شوى ، سپس شکرش مى نمایى ، آنگاه بر پیامبر و آلش درود مى فرستى (صلوات مى فرستى ) و سپس یاد آور گناهانت مى شوى و بدان اقرار مى کنى ، سپس از آنها استغفار مى نمایى . این راه دعاست سپس آن حضرت پرسید: آیه دیگر کدام است ؟ عرضه داشتم گفتار حق سبحان :
و ما انفقتم من شى فهو یخلفه و هو خیرالرازقین :(2) آنچه خرج کنى خداى بجایش مى آورد و اوست بهترین روزى دهندگان . و من خرج مى کنم و در جاى آن چیزى نمى بینم حضرت پرسید: آیا مى پندارى که خدایا تعالى خلف وعده کرده است عرض کردم : خیر، فرمود: پس علت عدم جایگزینى چیست ؟ عرض کردم : نمى دانم . فرمود: اگر کسى از راه حلال کسب مال کند، و در راه حلال خرج کند، درهمى خرج نمى کرد جز آنکه خداى به جایش درهمى دیگر مى داد. و یا اینکه چیزى را در خواست کرده است که صلاح او در آن نیست و آن چیز براى او یا دیگران مفسده دارد. زیرا هیچکس خداى تعالى را بر طبق حکمتش در مورد صلاح خود نخوانده جز آنکه حق سبحانه آن را اجابت کرد، و وظیفه دعا کننده آن است که صلاحیت دعا را در زبان یا در نیت قلبى خویش در نظر بگیرد، پس اگر مصلحت در اجابت آن است ، خداى تعالى آن را اجابت مى کند. با آنکه اگر مصلحت در تاخیر اجابت است آن را به تاخیر مى اندازد و خداى تعالى فرمود:ولو یعجل الله للناس الشر استعجالهم بالخیر لقضى الیهم اجلهم (3) و اگر خدا به عقوبت عمل زشت مردم و دعاى شرى که در حق خود مى کنند بمانند خیرات تعجیل مى فرمود همه دستخوش مرگ و هلاکت مى شدند. و در دعاى ائمه (علیه السلام ) آمده است : یا من لا یغیر حکمته الوسائل اى کسى که وسایل ، حکمت او را تغییر نمى دهند، و چون علم غیب از بنده پوشیده است ، چه بسا قواى شهویه با عقل مشتبه شده آنگاه بنده امر موجب فساد خود را صلاح مى پندارد و از خدا مى خواهد و در سؤ ال اصرار مى ورزد. و اگر خداى تعالى در اجابت تعجیل کند و آن را بر آورده نماید، بنده به هلاکت مى رسد. و این بر همگان روشن است و بیان نمى خواهد. و زیاد هم واقع شده است . چه بسا خواسته هایى داریم ، سپس از آن به خدا پناه مى بریم . و از چه امورى دورى مى جوییم . سپس آن را مى خواهیم . و بر همین معنى این سخن على (علیه السلام ) حمل شده است که فرمود: چه بسا کار که انسان حریص بر آن است اما وقتى به آن مى رسد دوست دارد که بدان نرسیده بود. و گفتار حق سبحانه تو را کفى است که عسى ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسى ان تحبوا شیئا و هو شر لکم والله یعلم و انتم لا تعلمون (4) چه بسا از چیزى بدتان بیاید ولى خیر شما در آن است و چه بسا چیزى را دوست بدارید و بد شما در آن است و خداى مى داند و شما نمیدانید.
پس خداى تعالى ، از کرم فراوان و نعمت هاى بسیار خود، آن را اجابت نمیکند. یا به خاطر اینکه رحمت او سبقت گرفته ، زیرا رحمت الهى قبل از غضب اوست و دعا را به این خاطر آورده است که به او رحمت کرده ، و او را در معرض ثواب و جزاء قرار داده باشد و او بى نیاز از خلق و عقاب ایشان است یا آنکه مى داند که مقصود بنده از دعا اصلاح حال خویش است گویا آنچه را که در ظاهر طلب کرده است به طور مطلق مقصودش نیست ، بلکه در صورتى که آن چیز براى او منفعت داشته باشد پس این شرط در قلب او مرکوز است ، گرچه در حال دعا آن را به زبان نیاورده و یا حتى به قلبش خطور نکرده باشد. پس این چنین بنده اى مثل عجمى است که لفظ عربى به تلقین شده و او معناى آنرا نمى داند یا لفظى را شنیده و گمان کرده که نام چیزى است و آن را از دانایى که مقصودش را مى داند خواسته آن دانا وقتى مقصودش را بداند همان مقصود را به او مى دهد نه آنچه ظاهر لفظش بر او دلالت دارد و این وجه معناى همان دعاى مغلوط است که خداى تعالى آنرا قبول نمى کند بنابر آنچه که در بعضى از اخبار آمده است .