تاریخ نگارش : سيزدهم خرداد 1390
دانستنیهایى از قرآن (۲)
ابراهیم چراغی
کلیدهاى خزائن غیب نزد اوست که جز او کسى از آنها خبر ندارد و او مى داند چه در بیابانها و چه در دریاها است و هیچ برگى از درختى نمى افتد و هیچ دانه اى در تاریکیهاى زمین نیست جز اینکه از آن آگاه است و همانا هیچ ترى و خشکى نیست جز آنکه در کتابى مبین ثبت شده است.
(سوره أنعام، آیه ۵۹ )


ناشر : گروه فرهنگی مذهبی کربلا
عنده مفتاح الغیب لایعلمها الا هو و یعلم ما فى البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فى ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین
کلیدهاى خزائن غیب نزد اوست که جز او کسى از آنها خبر ندارد و او مى داند چه در بیابانها و چه در دریاها است و هیچ برگى از درختى نمى افتد و هیچ دانه اى در تاریکیهاى زمین نیست جز اینکه از آن آگاه است و همانا هیچ ترى و خشکى نیست جز آنکه در کتابى مبین ثبت شده است.
(سوره أنعام، آیه ۵۹ )
مفتاح: جمع مفتح است و معنایش چیزى است که داراى مفتاح و کلید مى باشد و کنایه است از خزائن که در آنها جواهرات مى گذارند و کسى جز صاحب خزائن از آنها اطلاعى ندارد و بر کیفیت و کمیتش آگاه نیست. و چنانچه در گذشته بحث شد برخى از امور غیبیه است که مخصوص خداوند است و هیچ کس از آنها آگاه نیست مانند روز قیامت و برخى از امور را خود او به خواص و اولیایش داده است که البته اگر اذن خدا نباشد احدى بر آنها آگاه نخواهد بود ولى خدا مى خواهد که برخى از امور غیبیه را به خواص اولیایش نشان دهد. و لذا در مورد حضرت عیسى در قرآن مکرر به لفظ باذنى یا باذن اللّه برمى خوریم که معلوم شود اگر انبیاء و ائمه علیهم السلام بر امورى از غیب آگاهند به امر و اذن خدا است و لاغیر، زیرا غیب در اصل مختص به ذى الجلال است، اوست که عالم به غیب آسمانها و زمین است. پس اگر مى بینیم گاهى ائمه معصومین علیهم السلام یا رسولان و پیامبران خبرى از غیب مى دهند باید بدانیم که به امر و اجازه خدا است نه آنکه کسى فکر کند که امامان از پیش خود و بالذات بر غیب مطلعند. وانگهى غیب امرى است نسبى یعنى آنچه بر ما مردم مستور و پنهان است ممکن است بر امامان مکشوف باشد (البته به اذن خدا) ولى امورى وجود دارد که بر همه مستور است و در آنها امام و پیامبر و مردم عادى یکسانند زیرا آن امور غیب مطلق است و مخصوص خداوند مى باشد. در جاى دیگر مى فرماید: و ان من شى ء الّا عندنا خزائنه و یا مى فرماید: و للّه خزائن السموات و الأرض یعنى آنچه مربوط به عالم غیب مى شود مخصوص خداست.

در تفسیر تبیان روایتى را از رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله نقل مى کند که حضرت خزائن غیب را با اقتباس از قرآن پنج قسمت مى کند، مى فرماید: مفتاح الغیب خمس لایعلمها الا اللّه: ان اللّه عنده علم الساعة و ینزل الغیث و یعلم ما فى الارحام و ما تدرى نفس ماذا تکسب غدا و ماتدرى نفس بأى أرض تموت کلیدهاى خزانه غیب خداوند پنج چیز است: فرا رسیدن روز قیامت و آمدن باران و آگاهى از آنچه در رحم مادران است و چه بر سر هر کسى مى آید و در چه زمینى مى میرد.
خلاصه آنکه خداوند از آغاز هر امرى و انجامش مطلع است ولى برخى از امور را به اولیایش مى آموزد، زیرا در آن خاصیتى براى هدایت انسانها نهفته است.
یعلم ما فى البر و البحر: عبارت بر و بحر به این معنا است که علم خدا همه چیز را در بر مى گیرد، چه آنکه در خشکى ها و بیابانها باشد و چه در دریاها و محیطات. هیچ چیزى از علم خدا بیرون نیست چه کلى باشد و چه جزئى، چه مربوط به آسمانها باشد و چه زمین که مقصود از امور آسمانى و علوى امور ماوراء الطبیعه است و امور ارضى مربوط به طبیعت و مادیات است. و اصلاً آسمان اطلاق بر عوالم بالا (از نظر مقام و درجه) مى شود و ارض بر عوالم سفلى و مادى.
و اینکه خداوند بر علم خود مثال مى زند از برگ درختى که از درخت مى افتد یا دانه اى که در تاریکیهاى زمین مى روید، از باب مثال است یعنى کوچکترین و جزئى ترین چیزى که به فکر ما بیاید همین دانه اى است که در زیر زمین نهفته است و خداوند آن را مهیاى روئیدن و سبز شدن مى کند یا برگى است که میلیاردها از آن هر لحظه بر روى زمین مى افتد و خداوند مى خواهد ما را به احاطه کامل خودش بر همه چیز آگاه سازد تا آنکه کسى فکر نکند مى تواند لحظه اى از سلطه و احاطه خداوند دور باشد. وقتى خداوند به برگ درخت مثال مى زند مى خواهد ما را متنبه سازد که اى انسانها! شما با تمام وجود و افکار و اندیشه ها و خطرات قلبیتان در تحت سلطه قدرتمند من قرار دارید، مبادا گامى را بر خلاف اراده و دستور من بردارید که من بر تمام امور و شئون شما آگاهم و آنچه در قلب شما خطور مى کند من از آن باخبرم، پس خود را آماده کنید که در روز حساب، پاسخى براى کارها و رفتارها و اعمال خویش داشته باشید.



لارطب و لا یابس: رطب و یابس یعنى ترى و خشکى و به طور کلى یعنى هرچیزى با مفهوم مخالفش: مرگ و زندگى، تاریکى و نور، فقر و غنا، خوارى و عزّت، جوهر و عرض، کفر و ایمان، بهشت و جهنم، و خلاصه همه خوبیها و همه بدیها، در کتابى مبین و روشن ثبت شده است. برخى گویند مقصود از کتاب مبین، لوح محفوظ است و برخى از مفسران آن را بر قرآن کریم تأویل کرده اند ولى ظاهراً مقصود همان لوح محفوظ است یعنى صفحه علم پروردگار.
در قرآن کریم گاهى واژه کتاب به طور مطلق آمده و گاهى کتاب مبین مى گوید یا لوح محفوظ نامگذارى مى کند که همه اینها عبارتند از علم حضورى خداوند بر تمام اشیاء مادى و معنوى، همچون سرنوشت بشر و سعادت و شقاوت افراد و خواسته ها و نخواسته ها و شئون زندگى و افکار درونى و خطرات قلب و تدبیر تمام امور علوى و سفلى در جهان هستى. البته روشن است که مقصود از کتاب امرى مادى نیست مانند کاغذ، بلکه کتاب مرکز گردآورى اشیاء است چه مادى و چه معنوى که علم خدا بر همه آنها احاطه دارد. و اللّه العالم. پاسدار اسلام :: مهر ۱۳۸۸ – شماره