تاریخ نگارش : بیست و پنجم آذر 1392
مهمان دوستی امام رضا(ع)
سیدابراهیم غیاث الحسینی
مهمان دوستی امام رضا(ع)

راوى: یکى از نزدیکان امام رضا(ع)
مرد گفت: «سفر سختى بود. یک ماه طول کشید».
امام رضا (ع) فرمودند: «خوش آمدى!»
ـ « ببخشید که دیر وقت رسیدم. بی ‏پناه بودن مرا مجبور کرد که در این وقت شب، مزاحم شما شوم».
امام لبخند زدند و فرمودند: «با ما تعارف نکن! ما خانواده‏اى میهمان دوست هسیتم».
در این هنگام روغن چراغ گرد سوز فرو نشست و شعله‏اش آرام آرام کم نور شد. میهمان دست برد تا روغن در چراغ بریزد، اما امام دست او را آرام برگرداند و خود، مخزن چراغ را پر کرد. مرد گفت: «شرمنده‏ ام! کاش این قدر شما را به زحمت نمی ‏انداختم».
امام در حالى که با تکه پارچه‏اى، روغن را از دستش پاک می ‏کرد، فرمودند: ما خانواده‏اى نیستیم که میهمان را به زحمت بیندازیم».