تاریخ نگارش : اول فروردين 1391
شبهه درباره نفی آزادی توسط حجاب
شهید مطهری
آیا حجاب یعنی زندانی کردن زن؟
کلید واژه : حجاب- آزادی
ناشر : کتاب مسئله حجاب
ایرادی که بر حجاب گرفتهاند این است که موجب سلب حق آزادى که یک حق طبیعى بشرى است مىگردد و نوعى توهین به حیثیت انسانى زن به شمار مىرود. مىگویند احترام به حیثیت و شرف انسانى یکى از مواد اعلامیه حقوق بشر است. هر انسانى شریف و آزاد است، مرد باشد یا زن، سفید باشد یا سیاه، تابع هر کشور یا مذهبى باشد. مجبور ساختن زن به اینکه حجاب داشته باشد بىاعتنایى به حق آزادى او و اهانت به حیثیت انسانى اوست و به عبارت دیگر ظلم فاحش است به زن. عزت و کرامت انسانى و حق آزادى زن و همچنین حکم متطابق عقل و شرع به اینکه هیچ کس بدون موجب نباید اسیر و زندانى گردد و ظلم به هیچ شکل و به هیچ صورت و به هیچ بهانه نباید واقع شود، ایجاب مىکند که این امر از میان برود.
پاسخ: یک بار دیگر لازم است تذکر دهیم که فرق است بین زندانى کردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به اینکه وقتى مىخواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام یک وظیفهاى است برعهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصى را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزى است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعى او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود.
اگر رعایت پارهاى مصالح اجتماعى، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصى را اتخاذ کنند و طورى راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقى را از بین نبرند چنین مطلبى را «زندانى کردن» یا «بردگى» نمىتوان نامید و آن را منافى حیثیت انسانى و اصل «آزادى» فرد نمىتوان دانست.
در کشورهاى متمدن جهان در حال حاضر چنین محدودیتهایى براى مرد وجود دارد. اگر مردى برهنه یا در لباس خواب از خانه خارج شود و یا حتى با پیژامه بیرون آید، پلیس ممانعت کرده به عنوان اینکه این عمل برخلاف حیثیت اجتماع است او را جلب مىکند. هنگامى که مصالح اخلاقى و اجتماعى، افراد اجتماع را ملزم کند که در معاشرت اسلوب خاصى را رعایت کنند مثلًا با لباس کامل بیرون بیایند، چنین چیزى نه بردگى نام دارد و نه زندان و نه ضد آزادى و حیثیت انسانى است و نه ظلم و ضد حکم عقل به شمار مىرود.
برعکس، پوشیده بودن زن- در همان حدودى که اسلام تعیین کرده است- موجب کرامت و احترام بیشتر اوست، زیرا او را از تعرض افراد جِلف و فاقد اخلاق مصون مىدارد.
شرافت زن اقتضا مىکند که هنگامى که از خانه بیرون مىرود متین و سنگین و باوقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدى که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد، عملًا مرد را به سوى خود دعوت نکند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنىدار به سخن خود آهنگ ندهد، چه آنکه گاهى اوقات ژستها سخن مىگویند، راه رفتن انسان سخن مىگوید، طرز حرف زدنش یک حرف دیگرى مىزند.
اول از تیپ خودم که روحانى هستم مثال مىزنم: اگر یک روحانى براى خودش قیافه و هیکلى برخلاف آنچه عادت و معمول است بسازد، عمامه را بزرگ و ریش را دراز کند، عصا و ردایى با هیمنه و شکوه خاص به دست و دوش بگیرد، این ژست و قیافه خودش حرف مىزند، مىگوید براى من احترام قائل شوید، راه برایم باز کنید، مؤدب بایستید، دست مرا ببوسید.
همچنین است حالت یک افسر با نشانههاى عالى افسرى که گردن مىافرازد، قدمها را محکم به زمین مىکوبد، باد به غبغب مىاندازد، صداى خود را موقع حرف زدن کلفت مىکند. او هم زباندار عمل مىکند، به زبان بىزبانى مىگوید: از من بترسید، رعب من را در دلهاى خود جا دهید.
همینطور ممکن است زن یک طرز لباس بپوشد یا راه برود که اطوار و افعالش حرف بزند، فریاد بزند که به دنبال من بیا، سر بسر من بگذار، متلک بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش کن.
آیا حیثیت زن ایجاب مىکند که اینچنین باشد؟ آیا اگر ساده و آرام بیاید و برود، حواس پرت کن نباشد و نگاههاى شهوت آلود مردان را به سوى خود جلب نکند، برخلاف حیثیت زن یا برخلاف حیثیت مرد یا برخلاف مصالح اجتماع یا برخلاف اصل آزادى فرد است؟.
آرى اگر کسى بگوید زن را باید در خانه حبس و در را به رویش قفل کرد و به هیچ وجه اجازه بیرون رفتن از خانه به او نداد، البته این با آزادى طبیعى و حیثیت انسانى و حقوق خدادادى زن منافات دارد. چنین چیزى در حجابهاى غیراسلام بوده است ولى در اسلام نبوده و نیست.
شما اگر از فقها بپرسید آیا صرفِ بیرون رفتن زن از خانه حرام است، جواب مىدهند نه. اگر بپرسید آیا خرید کردن زن ولو اینکه فروشنده مرد باشد حرام است، یعنى نفس عمل بیع و شِراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است، پاسخ مىدهند حرام نیست. آیا شرکت کردن زن در مجالس و اجتماعات ممنوع است؟ باز هم جواب منفى است چنانکه در مساجد و مجالس مذهبى و پاى منبرها شرکت مىکنند و کسى نگفته است که صرف شرکت کردن زن در جاهایى که مرد هم وجود دارد حرام است. آیا تحصیل زن، فن و هنر آموختن زن و بالأخره تکمیل استعدادهایى که خداوند در وجود او نهاده است حرام است؟ باز جواب منفى است.
فقط دو مسأله وجود دارد؛ یکى اینکه باید پوشیده باشد و بیرون رفتن به صورت خودنمایى و تحریک آمیز نباشد.
و دیگر اینکه مصلحت خانوادگى ایجاب مىکند که خارج شدن زن از خانه توأم با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیشى او باشد. البته مرد هم باید در حدود مصالح خانوادگى نظر بدهد نه بیشتر. گاهى ممکن است رفتن زن به خانه اقوام و فامیل خودش هم مصلحت نباشد. فرض کنیم زن مىخواهد به خانه خواهر خود برود و فى المثل خواهرش فرد مفسد و فتنهانگیزى است که زن را علیه مصالح خانوادگى تحریک مىکند. تجربه هم نشان مىدهد که این گونه قضایا کم نظیر نیست. گاهى هست که رفتن زن حتى به خانه مادرش نیز برخلاف مصلحت خانوادگى است، همینکه نفس مادر به او برسد تا یک هفته در خانه ناراحتى مىکند، بهانه مىگیرد، زندگى را تلخ و غیرقابل تحمل مىسازد. در چنین مواردى شوهر حق دارد که از این معاشرتهاى زیانبخش- که زیانش نه تنها متوجه مرد است، متوجه خود زن و فرزندان ایشان نیز مىباشد- جلوگیرى کند. ولى در مسائلى که مربوط به مصالح خانواده نیست دخالت مرد مورد ندارد.